حاج اسماعیل سلیمانی ، نماد صداقت و اخلاق و مردی از تبار خوبان بود

نعیم حمیدی :مشیت الهی همواره بـر ایـن سنت تغییر ناپذیر تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و نشان از یگانگی و جـاودانگی پروردگار دارد. مرگ پرده میانی زندگی انسان و تابلوی بلند عبرت ها و تجربه هاست. […]

نعیم حمیدی :مشیت الهی همواره بـر ایـن سنت تغییر ناپذیر تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و نشان از یگانگی و جـاودانگی پروردگار دارد. مرگ پرده میانی زندگی انسان و تابلوی بلند عبرت ها و تجربه هاست. در هنگامه مرگ خاطرات ما از دوستان بازتولید و احساسات و عواطف را می شوراند و لحظه فراق خلق می کند، آنگاه وداع خوبان و رفیقان شفیق را سخت می نمایاند

شامگاه امروز انتشار خبر درگذشت حاج اسماعیل سلیمانی نسب (تمیمی) مردی نیک اندیش ، مجاهدی خستگی‌ناپذیر، دین مداری آزاده و خادم راستین اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام موجب تالم و تکدر خاطر گردید.

نمی دانم درباره شخصیت و میراث فرهنگی حاج اسماعیل از کجا آغاز کنم  و از چه بگویم که  در غم هجران دوست و چهره ای پر فروغ  کلمات نیز عزادارند و قلم نیز مصیبت زده است. آغاز  تنها با یک کلمه  زیبنده ی  وجود پر مهر او نیست و باید به کلمات متوسل شد البته در انتخاب کلمات  نیز  احساس  ناتوانی می کنم و قلم نیز ازتوصیف  وجود  وی  دچار سستی می شود .

با خود گفتم که اگر از خدمات اجتماعی اسماعیل اهواز آغاز کنم  بر او جفا کرده ام که همه وجود او در خدمت به مردم خلاصه نمی شد. اما با خود گفتم اگر از  اخلاق وی آغاز  کنم از رفتار های نرم ، لطیف و مهربانانه وی غفلت کرده ام. ناگهان این جمله به ذهنم  خطور کرد چه نیکوست با این جمله آغاز کنم ، که حاج اسماعیل مرد اخلاق  و عمل بود.

 نخستین روزی که حاج اسماعیل را در نشست های سالانه اتحادیه انجمن های اسلامی کارخانجات و محلات اهواز (در مهر ۱۳۶۹) دیدار و با ایشان آشنا و هم صحبت شدم در همان لحظه اول  مجذوب حرارت، صفا و سلامت  نفس  و شور آسمانی  وی شدم که بی اختیار  پیوند دوستی من با انسانی وارسته، خود ساخته  و دل سوخته  آغاز شد.  

انصافا نوشتن درباره بزرگ مردی که  بی پیرایگی، جوهر وجودش بود بسیار سخت است. حاج اسماعیل کششی شگفت داشت. با اولین دیدار و برخورد، مجذوب او می شدی. او اوج دوستی و مهرورزی بود. مردم دار و  حلقه وصل دوستان بود. او همیشه کانون بود و در هرجمعی  بی بدیل و بی نظیر بود و می درخشید. در دوستی از همه جلوتر بود شاید به همین دلیل حسینیه اش به کانون دیدار و وصل فعالان اجتماعی و فرهنگی اهواز و حتی استان گردید

او  دوستی را به کمال درجه انجام می داد. به همه سرکشی می کرد و در این خصوص  ذهن مثبتی داشت و همواره روی نقاط مثبت دوستانش دست می گذاشت.  خوش رو و شکیبا بود. حاج اسماعیل در همه کاری پیش قدم بود. از هر ابتکار عملی استقبال می کرد. سطحی نگر نبود و در پی ریشه و جوهرو حقیقت  هر چیزی می گشت. خستگی ناپذیر ، پر جوش و خروش و پر حرارت بود ، روحی ناآرام و لطیف  داشت. نمی توانست روح آزاد خود را در  حصار خانه و خانواده محصور کند و از هر حصری می گذشت و محفل پرست و محدود نبود و در دوستی ، خودی و غیر خودی نداشت. عیار مسلک ، از خود گذشته و گشاده دست بود. در رفتار بی تکلف و درون و برون اش یکی بود.  آنگونه می گفت که عمل می کرد. همیشه ویژه بود و دوستی با وی خسته کننده نبود و در هر برخوردی تازگی داشت  و غیر منتظره بود .حاجی همواره  از چهره ها و الگوهایی سخن می گفت و به شخصیت هایی  علاقمند بود اما برای من او خود یک الگو و نماد بود که اگر شناخت به وی از دایره دوستانش خارج شده بود بی شک شهرت او فراگیر می شد. یک سرو گردن ازآنان که به اصطلاح چهره هستند ، بالاتر بود. اگر چه او در جمع بزرگتری ناشناخته ماند، اما وجود ایمانی اش حکایت از آینده ای تابناک داشت لیک صد حیف که دست روزگار او را از ما گرفت.

 خلاصه بگویم حاج اسماعیل مردی از تبار خوبان است که عمر گرانبهای خود را صرف خدمت به مردم ، روشنگری اجتماعی و گسترش آموزه های قرآنی از رهگذر تاسیس حسینیه نوالزهرا کیانپارس اهواز ، کرد و پا به پای جوانان به مطالبه گری پرداخت و این رهآورد بزرگ موجب ماندگاری نام او پیوند عرصه فرهنگی شهر با حسینیه نوالزهرا شد

اینجانب مصیبت درگذشت زنده یاد حاج اسماعیل سلیمانی نسب را به قاطبه فعالان اجتماعی و فرهنگی اهواز و خاندان و خانواده محترم ایشان تسلیت و تعزیت گفته و برای ایشان علو درجات را از درگاه باریتعالی خواهانم. والسَّلَامُ عَلَیَّه یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ بمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا