یاسر نازنین هم رفت

محمد شریفی : یاسر حمیداوی ، دوست دیرین و چندین و چند ساله یکباره بال گشود و رفت، یاسر از اهالی صراحت بود و صداقت و بیزار از محافظه کاری و ریا و تزویر، حرفش را به هر قیمتی به مسئولان محلی و استانی می زد و هر هزینه ای را با جان و دل […]

محمد شریفی : یاسر حمیداوی ، دوست دیرین و چندین و چند ساله یکباره بال گشود و رفت، یاسر از اهالی صراحت بود و صداقت و بیزار از محافظه کاری و ریا و تزویر، حرفش را به هر قیمتی به مسئولان محلی و استانی می زد و هر هزینه ای را با جان و دل می خرید، کلماتش چکشی و با نهایت حرارت و گرمی از زبان سرخش جاری می شد. جزو حلقه های اولیه ی ستادهای خاتمی در اهواز بود، عشقش حصیرآباد و مناطق حاشیه ای اهواز بود،…. تا توانست فریاد زد ، بعدها تغییر رویه داد، خودش دست بکار شد، روزه سکوت گرفت …. وارد کارهای خیر شد و با کمک به خانواده های نیازمند به شیوه های آبرومند منشاء خدمات بیشمار شد، پاتوقش را می دانستم کجاست ، گاهی حال و احوالی ازش می پرسیدم ، یاسر یواش و شمرده حرف می زد و از شلوغی و تند و تیزی سابق دیگر نشانی نداشت، پای درد دلهایش می نشستم ، می گفت ، از دست بعضی از مدیران دلم خون است اما ترجیحا لب فرو بستم و کار خودم را خوب یاد گرفتم ، خدا کند توشه ی قابلی برای آخرت باشد …. یاسر یادت بخیرخدایت بیامرزد.