گفتمان حزبي ،گفتمان برتر! / حسن طرفی

جامعه برای پیشروی بسوی آینده بهتر و گذر از وضعیت نامطلوب و مشکلات نیاز به یک « گفتمان غالب » دارد. منظور از گفتمان، یک مجموعه و یک ساختار مفصل‌بندی شده از نشانه‌ها، مفاهیم، انگاره‌ها، پندارها و اندیشه‌هاست که حول یک دال مرکزی و برتر به شکل منسجم و معناداری در حال گردش است و […]

جامعه برای پیشروی بسوی آینده بهتر و گذر از وضعیت نامطلوب و مشکلات نیاز به یک « گفتمان غالب » دارد. منظور از گفتمان، یک مجموعه و یک ساختار مفصل‌بندی شده از نشانه‌ها، مفاهیم، انگاره‌ها، پندارها و اندیشه‌هاست که حول یک دال مرکزی و برتر به شکل منسجم و معناداری در حال گردش است و امکان اتصال گرایش‌های مختلف در درون دالان‌های جامعه را فراهم می‌کند.

گفتمان در فضای افکار عمومی شکل می‌گیرد و امکان پیوند گرایش‌های مختلف را فراهم می‌کند. ابعاد مختلف گفتمان شامل کاربرد زبان، برقراری ارتباط میان باورهای شهروندان و باورهای جامعه و نیز تعامل با جامعه است، و از اینرو باید الزامات حاکم بر فضای گفتاری و زبان شناختی هر گفتمان را در زمان‌های مختلف درک و تبیین کرد.

براین پایه، گفتمانی در عرصه عمل اجتماعی و انتخاب يك كانديداي مجلس جاذب و موفق است که بتواند باورهای متکثر را در یک ارتباط منطقی در جامعه بهم پیوند زند، با جامعه تعامل داشته باشد و بتواند آن‌ها را به هم مرتبط کند.اینکه گفتمان چگونه برساخته می شود؟ و به چه شکلی خود را در جامعه بازتاب و نمایان و غالب می سازد درمجال بحث اين يادداشت نیست اما در جوامع توسعه یافته احزاب در یک فرآیند زمانی و فضای رقابتی وظیفه این گفتمان سازی را بعهده دارند، و عرصه انتخابات محل تعیین «گفتمان غالب » برای اداره کشور در دوره زمانی تعریف شده توسط حزب صاحب گفتمان مورد تایید اکثریت است ولی در جوامع درحال توسعه و عقب مانده بدلیل نبود فضای رقابتی و غیبت احزاب، این گفتمان سازی نمی تواند از مجرای طبیعی انجام گیرد، و از اینرو این جوامع یا دچار نوعی سرگشتگی گفتمانی اند و یا هرازگاه اسیر یک کودتا یا گفتمان انقلابی و پرهزینه می شوند.

بررسی تحلیلی تاریخ معاصر ایران بهترین شاهد و گواه براین مدعاست.در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی درایران بدلیل وجود فضای رقابتی ، برغم فقدان احزاب سیاسی، در مقاطع انتخاباتی شاهد نوعی گفتمان سازی توسط دوجناح مشهور به چپ و راست درون نظام ( بعدها خط امام و محافظه کار، اصلاح طلب و اصولگرا) بوده ايم و همین رخداد باعث نوعی پویایی نسبی در جامعه شده و نظام سیاسی مستقر را به رغم بسیاری از مسائل و مشکلات به پیش برده است. لذا بنظر بنده بهترين راه حل براي تقليل هرگونه آسيب و هدر رفت سرمايه هاي اجتماعي بجاي برجسته نمودن افراد درصدد احياي گفتماني جامعه شمول باشيم تا هم از بي برنامگي و موج سواري برخي كانديداها بكاهيم و هم با توجه و تكيه بر توان احزاب در زمان پسا انتخابات و در قامت يك نماينده بتواند بعنوان يك ظرفيت و عامل هم افزاينده به كمك و پيگيري مطالبات معوق بينجامند