پایبندی به وعده های انتخاباتی؛ از حرف تا عمل!

کمتر از پنج ماه به برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. بی تردید بسیاری از افرادی که به عنوان کاندیدای احتمالی مطرح هستند، فعالیت های مختلفی را برای ورود به بهارستان آغاز کرده اند و یا در دست طراحی و اجرا دارند. از دیدارهای رو در رو و چهره به چهره […]

کمتر از پنج ماه به برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. بی تردید بسیاری از افرادی که به عنوان کاندیدای احتمالی مطرح هستند، فعالیت های مختلفی را برای ورود به بهارستان آغاز کرده اند و یا در دست طراحی و اجرا دارند. از دیدارهای رو در رو و چهره به چهره با افراد مورد نظر گرفته تا حضور در رسانه های مختلف سنتی و نوین. البته قصد نگارنده ورود به بحث قانونی یا غیر قانونی بودن تبلیغات انتخاباتی پیش از موعد نیست. بلکه موضوع مد نظر، توجه به وعده هایی است که این افراد از هم اکنون تا روز انتخابات به طرفداران خود و سایر افرادی که در پی جلب حمایت آنان هستند؛ می دهند و یا خواهند داد.

ناگفته آشکار است که تمامی کمپین های انتخاباتی با هدف متقاعد کردن افراد حوزه انتخابیه و بر پایه پیام و رسانه طراحی و اجرا می شوند. بخشی از محتوای پیام های مورد نظر، در قالب وعده های انتخاباتی ظاهر می شود. وعده هایی که گاه با برنامه های مدون و استاندارد همراه است و گاه نیز برای آنها هیچ برنامه مدونی وجود ندارد و تنها به توصیه مشاوران و اعضای اتاق های فکر کاندیداها برای پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز مارتن انتخابات مطرح می شود. در هر دو صورت، چه این وعده ها مبتنی بر طرح و برنامه باشد و یا نباشد، توجه کاندیداهای احتمالی محترم را به موارد زیر جلب می نماید:

۱- بیان وعده های انتخاباتی در محافل خصوصی و عمومی تبدیل به یک مطالبه و خواسته عمومی می شود و در صورت پیروزی کاندیدا، حق پیگیری را برای موکلین از نماینده منتخب ایجاد می کند. خواه این موکلین جزء دسته طرفداران بوده باشند یا مخالفان. در صورت عدم تحقق این وعده ها در طول زمان، طرفداران دچار سرخوردگی می شوند و مخالفان فضایی را برای اثبات حقانیت کاندیدای مغلوب خود می یابند. بنابراین به وعده های خود به عنوان چاقوی دو لبه نگاه کنید.

۲- وعده های مطرح شده می بایست در حد اختیارات یک نماینده باشد و منافاتی با قوانین جاری کشور نداشته باشد. برای مثال تبدیل یک بخش به شهرستان می بایست بر اساس مقررات وزارت کشور انجام شود و تا زمانی که استاندارهای لازم رعایت نشود، تحقق چنین وعده ای به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.

۳- وعده های مورد نظر می بایست با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … کشور مطرح شوند. برای مثال محدودیت استخدام در دستگاه های اجرایی و مقررات حاکم بر آن، هنگامی که به تحصیل کردگان بیکار و طرفدار وعده اشتغال داده می شود، می بایست مورد توجه قرار گیرد.

۴- وعده های مورد نظر می بایست امکان پذیر و دست یافتنی باشند. ساده ترین مثال در این مورد، ایجاد اشتغال برای فارغ التحصیلان بیکار در بخش دولتی است.

۵- میزان تحقق وعده ها قابل اندازه گیری باشد. یکی از اشتباهاتی که کاندیداها در تبلیغات خود مرتکب می شوند، عدم بیان هدف مورد نظر خود به صورت واضح و شفاف است. برای مثال مشخص نمی کنند که قصد دارند به چه میزان شرایط فعلی را بهبود بخشند.

۶- فراموش نکنیم که امروزه وعده های انتخاباتی از طریق رسانه های مدرن به آسانی ثبت و ضبط می شوند و به آسانی قابل بازیابی و انتشار مجدد است. اگر در گذشته به دلیل محدودیت رسانه ها به راحتی می توانستیم جلوی انتشار وعده ها را بگیریم و منکر حرف هایمان بشویم، باید بپذیریم که امروزه به لطف تکنولوژی های نوین ارتباطی امکان انکار وعده های داده شده وجود ندارد و این خود چالشی برای نمایندگان بد قول خواهد بود.

موارد ذکر شده در بالا را می توان به عنوان تعدادی از شاخص های ضروری مورد توجه توسط کاندیداهای احتمالی به شمار آورد. اما رأی دهندگان هر حوزه انتخابیه نیز می توانند از طریق طرح سوال های مناسب، میزان تحقق وعده های کاندیداها را مورد سنجش قرار دهند. برای مثال در حال حاضر مسأله بیکاری و اشتغال به یکی از دغدغه های اصلی جامعه و خانواده ها تبدیل شده است و به همین مشاهده می شود که بخشی از طرفداران کاندیدها را جوانان جویای کاری تشکیل می دهند که امیدوارند با حمایت از یک کاندیدای خاص و کسب پیروزی در انتخابات، بتوانند هفت خوان اشتغال را آسان تر از سایرین پشت سر بگذارند. در رابطه با این مسأله مشخص سوال هایی که می توان از کاندیداها پرسید این است که آیا از آمار و ارقام دقیق بیکاران حوزه انتخابیه خود اطلاع دارند؟ آیا می دانند که چه تعداد از این جمعیت بیکار را فارغ التحصیلان دانشگاهی در مقاطع مختلف تحصیلی تشکیل می دهند؟ منابع آماری مورد استناد آنها کدام است؟ چه برنامه هایی برای اشتغال بیکاران به ویژه تحصیل کرده های دانشگاهی دارند؟ آیا وعده های آنان متکی به قول سرمایه گذارانی است که بعد از پیروزی به حوزه انتخابیه خود خواهند آورد یا مصوب کردن طرح های اشتغال زا با کمک دولت را خواهند داشت؟ قصد ایجاد اشتغال را برای چه تعداد از جوانان حوزه انتخابیه خود دارند؟ آیا می توانند رقمی را مبتنی بر محاسبات معقول اعلام کنند و یا توان آنها ایجاد اشتغال برای تعداد انگشت شماری است که در مشاغل پایین و به عنوان پیشخدمت، سرایدار، نگهبان، راننده و غیره وارد ادارات شهرستانی خواهند کرد؟ برای رفع بحران بیکاری چه بازه زمانی ای را تعیین خواهند کرد؟ آیا در هنگام انتخاب همان تعداد اندک برای اشتغال، شرط اول آنها طرفدار بودن آنهاست یا به شاخص هایی مثل شایستگی و لیاقت و میزان احتیاج آنها به کار توجه خواهند کرد؟ آیا باز هم پیش می آید که از یک خانواده چند نفر را مشغول به کار کنند و از خانواده ای دیگر حتی به یک نفر هم اجازه ندهند که از شانس اشتغال برخوردار شود؟

در خاتمه به واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات یادآور می شود که انتخاب نماینده اصلح نیازمند دقت و موشکافی در وعده های آنان و صرف وقت و زمان است که می بایست از سوی رأی دهندگان حوزه انتخابیه انجام شود. و هر چه قدرت پرسشگری آحاد جامعه از کاندیداهای احتمالی بیشتر شود، امکان انتخاب فردی با وعده های مبتنی بر برنامه های قابل سنجش بیشتر خواهد بود و به کاندیداهای احتمالی محترم نیز توصیه می شود که به دنبال جلب آراء به هر وسیله ممکن و ایجاد تصویری “سوپر من مآب” و “معجزه گر”از خود در ذهن افراد حوزه انتخابیه خود نباشند. چرا که انجام بسیاری از کارها و تحقق وعده ها، نیازمند فراهم شدن زیر ساخت های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و … است و در این میان کاربران رسانه ها، به ویژه ابزارهای ارتباطی مجازی، که امکان تهیه و انتشار هر گونه محتوایی از وعده های شما را در قالب های مختلف صوتی، تصویری، ویدئو،یی متنی و غیره را دارند، به عنوان ناظرانی همیشه حاضر در انتظار تبدیل وعده های کاندیداهای پیروز به اقدامات عملی خواهند ماند و مطالبه وعده های داده شده را حق مسلم خود خواهند دانست

سید سجاد بالادی