آیش سیاسی

محمد دورقی :اصلاح طلبان و اصولگرایان وقتی از قدرت کنار زده می شوند و به اصطلاح در دوره آیش سیاسی قرار می گیرند، ناکامی خود را به شکل های متفاوتی تفسیر می کنند اما علیرغم همه تفاوت های معرفتی، همیشه در اینکه ناکامی آنها ناشی از مقهوریت در برابر علل بیرونی بوده است متفق القول […]

محمد دورقی :اصلاح طلبان و اصولگرایان وقتی از قدرت کنار زده می شوند و به اصطلاح در دوره آیش سیاسی قرار می گیرند، ناکامی خود را به شکل های متفاوتی تفسیر می کنند اما علیرغم همه تفاوت های معرفتی، همیشه در اینکه ناکامی آنها ناشی از مقهوریت در برابر علل بیرونی بوده است متفق القول بوده اند و هیچگاه خود را واجد نقصی که باید با تفسیر مناسب بازخوردهای محیطی مرتفع گردد،ندانسته اند، بطوریکه در سال های اخیر انتساب ناکامی به علل بیرونی از ساحت سیاسی به ساحت های مدیریتی و سازمانی و اجتماعی هم راه یافته و خرده فرهنگ غالب ِ بسیار مضری در نظام بروکراتیک کشور ،بوجود آورده است.

امروزه فرار از ناکامی در سایه انتساب آن به علل بیرونی حرف اول حوزه ی مدیریت کشور است. موضوعی که آبشخور شرنگ بارش بر کسی مخفی نیست.

در دوره ای که اصول گرایان با عدم استقبال از طرف مردم مواجه می شوند رشد و بلوغ مردم را زیر سوال می برند و بعنوان راه حل به طرق مختلف به مدیریت ارادی و هدفمند مشارکت سیاسی مردم می پردازند.

در طرف مقابل، اصلاح طلبان هم در دوره های ناکامی، پای دخالت های فراقانونی نهادهای در سایه ی حاکمیتی و مضایقات فرادستی را به میان می کشند.واقعیت امر این است که این دو تفکر دو مولفه ی ضروری از مجموعه نیازهای جامعه را تشکیل می دهند و تا زمانی که بصورت جامعه شناسانه کارکرد دارند قابل حذف از ساحت اجتماع نیستند و جنگ بیهوده بین آنها و پیروان شان ،باید هرچه زودتر متوقف شود.

اصلاح طلبان می خواهند با عقل ابزاری که متضمن سود و زیان عینی هست به تمشیت امور کشور بپردازند و در این راه خود را نیازمند اتصال آرام و بدون اصطکاک با جهان می بینند .

اصولگرایان هم می خواهند با عقل جوهری( ارزشی) به احیا ارزش های دینی و یاری مستضعفین جهان بپردازند و سود و زیان مادی را در مرکز اهتمام قرار نمی دهند و برای این منظور اصطکاک با بخش جائر و ظالم دنیا را امری اجتناب ناپذیر می شمارند.

بعنوان یک مسلمان شیعه نمی توان هیچکدام از این تفکرات را تخطئه کرد چرا که یکی ناظر به آبادی دنیای مردم است و دیگری ناظربه قوام بخشی به دین مردم .متاسفانه در سال های اخیر، اصطکاک بی حاصل و دایمی این دو تفکر باعث به مخاطره افتادن هم دین و هم دنیای مردم شده است .