نامه ای از ایران سرزمین آرزوها به لندن سکونت گاه عافیت طلبان!

قاسم امیری : اگر مرد میدان بودی به جای صحبت کردن از آرمان ، و هزینه کردن از نام شهید سلیمانی ، بر می گشتی و مانند خیلی ها هزینه می دادی .خیلی ها که به زندان رفتند . در حصر ماندند. می آمدی و مانند یک شهروند انحرافات را فریاد می زدی. نکند می […]

قاسم امیری : اگر مرد میدان بودی به جای صحبت کردن از آرمان ، و هزینه کردن از نام شهید سلیمانی ، بر می گشتی و مانند خیلی ها هزینه می دادی .خیلی ها که به زندان رفتند . در حصر ماندند. می آمدی و مانند یک شهروند انحرافات را فریاد می زدی. نکند می خواهی بگویی انحرافی رخ نداده و ما در همان مسیر قبلی انقلابیم؟که اگر چنین بگویی یا بی اطلاعی یا دروغگو!

@@@@@@@@@

جناب آقای مهاجرانی
سلام علیک

همیشه اظهار نظرهای شما را دوست داشتم خصوصا در دهه هفتاد زمانی که دانشجوی دانشگاه شیراز بودم و چندین نوبت فرصت دیدار با شما در قالب دیدار با دانشجویان فراهم شد . آن موقع خیلی زیبا واژه های تساهل و تسامح را ادا می کردی. وقتی صحبت می کردید لبهایت چنان زیبا جمع می شد که کلامت را در دل سنگ خارا هم نفوذ می داد.
اما نمی دانم چه اتفاقاتی افتاده است که کم کم آن مهاجرانی را در خود میراندی و چه شده است که رفتی و دیگر برنگشتی. چه شده است که پله پله از مردم فاصله گرفتی .لندن نشینی شده ای که آسایش و آرامش زندگی ات را مدیون هر که هستی بر منافع مردم ترجیح دادی. نمی دانم بعضی چیزها به بعضی چیزها نمی خواند. اینکه تو از یک طرف گناه هجرتت را به دوش جمهوری اسلامی و حاکمیت می اندازی و از طرف دیگر مستمر مدافع همان حاکمیت هستی . کنج عافیت برگزیده که مانند دیگر هموطنان و فعالان هم تبارت کوچکترین هزینه ای ندهی و از طرف دیگر به مردم بفهمانی که من را به مملکتم راه نمی دهند. این تناقض بین مظلوم نمایی ها و برخی موضعگیری ها ، ترا از مهاجرانی دانشمند بسیار دور کرده است . راستش را بخواهی مدت هاست که دلم برایت تنگ نمی شود خیلی از هم نسلی های من اینگونه هستند. نسل های جدید هم که ترا نمی شناسند .اگر مرد میدان بودی به جای صحبت کردن از آرمان ، و هزینه کردن از نام شهید سلیمانی ، بر می گشتی و مانند خیلی ها هزینه می دادی .خیلی ها که به زندان رفتند . در حصر ماندند. می آمدی و مانند یک شهروند انحرافات را فریاد می زدی. نکند می خواهی بگویی انحرافی رخ نداده و ما در همان مسیر قبلی انقلابیم؟که اگر چنین بگویی یا بی اطلاعی یا دروغگو!
جناب آقای دکتر مهاجرانی!
دلم برای حضورت در صحنه سیاسی ایران خیلی تنگ شده است اما نه برای شمای فعلی. ناراحت نشوی . صادقانه بگویم که برای خیلی از مردم ایران تهوع آور شده ای.
دکتر جان!
مهره سوخته را چه به آرمان گفتن ؟
جناب آقای مهاجرانی !
آرمان خالی بدون امکانات نسبتی با پیروزی ندارد. به حرف های دکتر ظریف بدون حب و بغض نگاه کن.آرمان واقعگرایانه منطبق بر امکانات موجود است.
در انقلاب بهمن ۵۷ ، بجز آرمان امکانات ویژه هم وجود داشت. کدام نادانی است که بگوید انقلاب امکانات نداشت؟
حضرت امام (ره) چگونه بدون وجود اینترنت و فضای مجازی امروزی و بدون رسانه و ماهواره ، روزانه در سطح وسیع بیانیه هایش پخش می شد؟شما که بهتر اطلاع دارید در غربت غرب ، همزمان چند خط تلفن مستقیم در اختیار حضرت امام (ره) بود.
پتانسیل عظیم مردمی و توده ها که پشت سرش بودند مگر امکانات نبود؟ تمام گروه‌های فعال سیاسی از توده ای ها تا فداییان خلق و از سازمان مسلح مجاهدین خلق آن روز تا بازار تهران، از دانشگاه و شریعتی و روحانیت و حوزه و… مگر امکانات نبودند؟ به جرات می توان گفت هیچ انقلابی در طول عصر جدید چنین پشتوانه و امکاناتی نداشت.
آیا تاکنون شده است جناب مهاجرانی از خود بپرسد که چه شده است که غربی ها از جان امام به نحو کمال و تمام محافظت کردند؟لابد فکر می کنید آنها بخاطر رعایت حقوق بشر انجام وظیفه کرده اند .
مگر در ابتدای انقلاب ما امکانات کمی داشتیم ؟درست است که هماهنگی دوران گذار سخت بود اما مگر به لطف همان امکانات نظامی به جای مانده از رژیم قبلی ، ما تا حدود زیادی جنگ را کنترل نکردیم ؟ مگر جنگ را با آرزو و آرمان می شود به تنهایی کنترل کرد؟ هر چند لازمه مقاومت آرمان است اما آرمان بدون امکانات یعنی توهم.آرمان بدون برنامه ریزی می شود تخیل.
در حمله اسراییل به لبنان هر چند امکانات اسراییل در آن برهه قابل مقایسه با حزب الله نبود اما عامل شکست نخوردن حزب الله و به هدف نرسیدن اسراییل چیز دیگری بود! این موضوع را یقینا شما نمی توانید تکذیب کنید.دلیل اصلی موفق شدن حزب الله در آن جنگ ، کنار گذاشتن کامل سیستم های رادیویی ، مخابرات و هر آنچه که در جنگ الکترونیک نقش دارد ،بوده است.
دستور کار این بود : هر نفر از حزب الله خود یک فرمانده است. منتظر هیچ نوع هماهنگی و دستور نباشید هر کس در هر نقطه ای قرار دارد نزدیک ترین اهداف اسراییل را به آتش بکشد. با هر امکاناتی که دارد. فقط ارتباطات تلفنی و رادیویی خود را کاملا قطع کند.این یک استراتژی بود که در آن زمان اسراییل را غافلگیر کرد . در واقع پشت این استراتژی امکاناتی به نام اتاق فکر وجود داشته است.
اینکه عراق تجزیه نشد سوریه تجزیه نشد علاوه بر آرمان ، امکانات گسترده ای است که ایران به آنجا گسیل داشت . امکانات گسترده ای که روسیه که خود یک ابر قدرت است در آنجا به کار بست. روسیه مستقیما وارد سوریه شد .
مگر اینها امکانات نیستند؟
مگر سردار سلیمانی امکانات نبود؟؟سپاه قدس تا زمان حیات ایشان ، زهرآگین ترین حملات را با کمترین هزینه ها علیه دشمنان ترتیب می داد . با هزینه های بسیار زیادی که از سمت ایران می شد مگر اینها امکانات نبود؟آرمان خالی نوعی گریز از واقع گرایی است. آرمان فقط انگیزه ایجاد می کند اما امکانات در کنار آرمان است که راه رسیدن به موفقیت را تسهیل می کند.
ما در طول تمام این سالها با پروپاگاندای رسانه ای در ذهن جامعه چنین جا انداختیم که انقلاب با دستان خالی پیروز شد. مگر امکان دارد با دست خالی کاری انجام شود ؟ اگر غربی ها پشت شاه را خالی نمی کردند و به او‌نمی گفتند که ما دیگر کمکی از دستمان بر نمی آید آیا فکر می کنید شاه حمام خون راه نمی انداخت؟ آیا فکر می کنید یک دیکتاتور به همین راحتی سلطنت نازنینش را تقدیم می کرد ؟ دهها هزار نفر را به خاک ‌وخون می کشید. سوریه با قتل عام حفظ شد . آمار کشته های سوریه را می دانید؟ یک ابرقدرت به نام روسیه و یک قدرت تاثیرگذار منطقه ای به نام ایران پشت سوریه بودند!!!با آرمان خالی حفظ نشد.
جناب آقای مهاجرانی!
حضرتعالی بهتر می دانید که صحبت کردن از آرمان ، بیشتر مصرف داخلی دارد و خیلی در روابط دیپلماتیک که قراردادها و قوانین محور هستند جایی ندارد اما من نمی دانم چرا شما که الان در داخل نیستید به جای اینکه در خارج مدافع حقوق مردم و جمهوری اسلامی باشید و با زبان دیپلماتیک صحبت کنید به سبک شریعتمداری و جهت مصرف داخل خوراک تهیه می کنید؟ و جالب است که به جای استفاده از آیات رحمانی خداوند که همیشه استفاده می کردید فاز خود را عوض کرده اید؟