راهبرد دو مسیره بایدن در دیپلماسی با ایران؛از وین تا بغداد

رضا مومن زاده : پیروزی جو بایدن در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ آمریکا و شعار وی مبنی بر “بازگشت دیپلماسی” به دستور کار سیاست خارجی آمریکا، موجب تقویت امیدها برای بازگشت دولت وی به برجام شد. پیروزی جو بایدن در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ آمریکا و شعار وی مبنی بر “بازگشت دیپلماسی” به دستور کار سیاست خارجی […]

رضا مومن زاده : پیروزی جو بایدن در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ آمریکا و شعار وی مبنی بر “بازگشت دیپلماسی” به دستور کار سیاست خارجی آمریکا، موجب تقویت امیدها برای بازگشت دولت وی به برجام شد. پیروزی جو بایدن در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ آمریکا و شعار وی مبنی بر “بازگشت دیپلماسی” به دستور کار سیاست خارجی آمریکا، موجب تقویت امیدها برای بازگشت دولت وی به برجام شد. بایدن پس از استقرار در کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۱ با فوریت تمام اقدام به تغییر بسیاری از سیاست های دولت ترامپ نمود و پس از حدود ۳ ماه با آغاز گفتگوهای هسته ای با اعضای برجام موافقت کرد. بدین ترتیب، روند گفتگوهای وین از هفته دوم آوریل ۲۰۲۱ آغاز و تاکنون ادامه دارد. رئیس جمهور جدید آمریکا و تیم سیاست خارجی وی به صراحت به شکست راهبرد فشار حداکثری ترامپ اعتراف نموده و احیای برجام را تنها گزینه مهار ایران می دانند.

همزمان با آغاز دیپلماسی هسته ای که این روزها در چارچوب گفتگوهای وین و با مشارکت غیر مستقیم آمریکا در جریان است، شاهد تحرکات جدید در عرصه دیپلماسی منطقه ای هستیم. محور این دیپلماسی در حال حاضر با گفتگوهای ایران و عربستان در جریان است. کارشناسان معتقدند، روند گفتگوها در وین و بغداد به نحوی در حال پیگیری است که نمی توان این دو محمل دیپلماتیک را بی ارتباط با یکدیگر قلمداد کرد. حداقل در گفتمان رسانه ای غرب و به خصوص آمریکایی ها این تحلیل ارائه می شود که دولت بایدن قصد دارد همزمان با دیپلماسی هسته ای با ایران، تلاش های مستقیم و غیر مستقیمی برای رهایی از برخی مسایل منطقه ای غرب آسیا صورت دهد.

واقعیت آن است که همزمان با تلاش های جدید دولت بایدن برای بازگشت به برجام، شاهد موج فزاینده ای از مخالفت ها با این سیاست بایدن در سطوح مختلف بودیم. محور این مخالفت ها را می توان بازیگرانی دانست که در دولت ترامپ، مشوق سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بودند. بایدن در ابتدا به منظور ساکت کردن مخالفان داخلی، تاکید کرد راهبرد فشار حداکثری علیه ایران شکست خورده است. همزمان با آن مجموعه ای از سیاست ها و تدابیر را در مقابل عربستان و رژیم صهیونیستی به عنوان مهمترین مخالفان برجام در دستور کار قرار داد. در مورد عربستان، موضوع ضرورت حل و فصل سیاسی جنگ یمن را مطرح ساخت و ناخشنودی خود را از سیاست های محمد بن سلمان با برجسته سازی پرونده قتل جمال خاشقچی اعلام کرد. بدین ترتیب عربستان بر جدیت دیپلماسی بایدن اعتقاد پیدا کرد و اکنون وارد عرصه دیپلماسی منطقه ای شده است. در مورد رژیم صهیونیستی نیز به نظر می رسد با تحت فشار قرار دادن نتانیاهو و تیم امنیتی وی، اولویت دیپلماسی در منطقه را به این رژیم گوشزد نموده است. اخیرا هم آمریکایی ها هیئت سیاسی-امنیتی به منطقه اعزام کرده اند تا برخی کشورهای منطقه را از روند دیپلماسی هسته ای با ایران مطلع و مطمئن سازند.

بنابراین نمی توان این واقعیت را انکار کرد که اگر چه محمل ها، موضوعات و طرف های گفتگوهای هسته ای در وین با دیپلماسی منطقه ای در بغداد متفاوت هستند، اما نشانه های زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه دولت بایدن روند دیپلماسی منطقه ای جدید را کاملا زیر نظر دارد و در یک نگاه راهبردی می توان گفت دولت بایدن در مقابل ایران دست به ابتکار دیپلماسی دو مسیره زده است.اما اکنون از منظر جمهوری اسلامی ایران مسایل با پیچیدگی بیشتری قابل بررسی است؛ چرا که به طور سنتی جمهوری اسلامی ایران سیاست های منطقه ای خود را مستقل از موضوع هسته ای دنبال کرده و اعتقادی به معامله گری میان این دو نداشته است. بنابراین این پرسش مطرح می شود که درک راهبردی جمهوری اسلامی ایران در مقابل این راهبرد بایدن چگونه است؟ آیا نگرانی ها در مورد اینکه بایدن می تواند از مسیر وین به مهار منطقه ای ایران برسد؟قبل از هر گونه پاسخ به پرسش مزبور لازم است در مورد دیپلماسی دو مسیره بایدن در مقابل ایران کمی بیشتر توضیح دهیم. بدین معنی که بایدن این راهبرد را با نظام محاسباتی احتمالی زیر در دستور کار قرار داده است:

۱-نخست اینکه مهار برنامه هسته ای ایران در شرایط کنونی به عنوان اولویت نخست باید در چارچوب بازگشت به برجام صورت گیرد.

۲-دوم اینکه با اعتراف به شکست راهبرد فشار حداکثری ترامپ، از حجم مخالفت های مخالفین برجام بکاهد.۳-باید

ن به درستی فهمیده است که امکان دستیابی به برجام های ۲ و ۳ با ایران تنها از مسیر برجام ۱ نمی گذرد. اما سوال این است که بایدن چگونه می خواهد به نگرانی های متحدین منطقه ا ی خود در دیپلماسی هسته ای با ایران پاسخ دهد؟

۴-بایدن به منظور کنترل نگرانی های متحدین منطقه ای خود از جمله عربستان، گزینه حمایت از دیپلماسی منطقه ای با ایران را برگزیده است.

۵-بایدن برای ایجاد اطمینان در طرف صهیونیستی نیز آمادگی دارد تا تضمین های امنیتی ویژه ای به این رژیم بدهد و از توافق آبراهام حمایت کامل نماید.

۶-تنها شانس موفقیت بایدن در این راهبرد، پیشبرد دو مسیر دیپلماسی به طور همزمان خواهد بود و مجموعه شرایط حاکم بر محیط منطقه ای و بین المللی ایجاب می کند تا این راهبرد را با حوصله و صبر و در چارچوب مذاکرات فرسایشی به پیش ببرد. هر چند تیم سیاست خارجی بایدن از ضرورت تسریع در احیای برجام سخن می رانند.

البته پیچیدگی های شرایط و تضاد بسیاری از وضعیت ها ایجاب می کند تا روند مزبور را به راحتی و با نگاه خوشبینانه نگاه نکرد، اما به نظر می رسد نظام محاسباتی طرف ایرانی نیز به این روند تحت تاثیر اهداف و مطلوبیت های زیر قرار دارد:

۱-پیدایش فرصت مذاکره و گفتگوهای مستقیم با کشورهای منطقه که همواره مورد توجه سیاست های منطقه ای ایران بوده است.

۲-در راهبرد دو مسیره بایدن می توان نوعی اعتراف ضمنی به پذیرش قدرت منطقه ای ایران نیز جستجو کرد.

۳-اعتمادسازی های منطقه ای حتما نقش کمک کننده برای پیشبرد گفتگوهای هسته ای خواهند داشت.

۴-با توجه به تکاپوی جدید کشورهای منطقه در واکنش به سیاست خروج آمریکا از منطقه، نیاز است تا جمهوری اسلامی ایران از مسیر دیپلماسی ریل گذاری های جدیدی در سیاست های منطقه ای خود پیاده سازی نماید.

بنابراین اکنون می توان راحت تر این اظهارات دبیر کل حزب ا… لبنان آقای سید حسن نصرا… را که در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه بیان کردند را درک کرد. ایشان در پاسخ به برخی نگرانی های مطرح شده در مورد روند دیپلماسی جدید گفته اند:« مذاکرات ایران در وین و از سرگیری روابط با عربستان به ضرر محور مقاومت نیست و این صهیونیست ها هستند که از این موضوع نگران هستند».