فیاضی:اگر مسئولین جهت گیری ها را تغییر دهند و با برنامه ها و شعارهای دولت تدبیر و امید همراه و همراستا باشند ما نیز صبر می کنیم

به گزارش خبرنگار عصر ما حجةالاسلام و المسلمین فیاضی استاد حوزه علمیه قم ضمن ادامه بحث عقیدتی خود پیرامون “شرح صدر” با قرائت آیاتی از قرآن کریم گفت: شرح صدر از اسباب و لوازم اساسی برخورداری از هدایت الهی است.در قرآن آمده است شرط لازم درک و فهم اسلام شرح صدر می باشدفَمَن یُرِدِ اللّهُ […]

به گزارش خبرنگار عصر ما حجةالاسلام و المسلمین فیاضی استاد حوزه علمیه قم ضمن ادامه بحث عقیدتی خود پیرامون “شرح صدر” با قرائت آیاتی از قرآن کریم گفت: شرح صدر از اسباب و لوازم اساسی برخورداری از هدایت الهی است.در قرآن آمده است شرط لازم درک و فهم اسلام شرح صدر می باشدفَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ /پس هر که را بخواهد هدایت کند سینه اش را برای [پذیرش] اسلام می گشاید، و هر که را بخواهد گمراه کند سینه اش را تنگ و سخت می سازد چنانکه گوی به زحمت در آسمان بالا می رود. اینگونه خدا پلیدی را بر آنانکه ایمان نمی آورند قرار می دهد.

0

حجةالاسلام فیاضی افزود:البته این بمعنای وجود نوعی تبعیض در روند هدایت الهی نیست،بلکه خداوند متعال به همه انسان ها از آن جهت که انسان هستند به یک چشم می نگرد،اما افراد استعدادهای متفاوتی دارند و هر کسی باندازه ظرفیت و استعدادش از لطف خداوند بهره مند می شود.لذا نباید برداشت تبعیض آمیزی از آیه برداشت کرد چون قرآن می فرماید:ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ اين پاداش اعمالی است که پيشاپيش به جای آورده ايد و گرنه خداوند به بندگانش ستم روا نمی دارد.لذا بعضی ها از رهگذر این نگاه سطحی اختیار انسان را نفی می کنند و در این راستا مباحث مفصلی از جهت کلامی میان اشاعره و معتزله وجود دارد.پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام از جمله مسائلی که در میان مسلمین مطرح گردید مسئله حبر و اختیار بود.زیرا تا زمانی که پیامبر اکرم(ص) در قید حیات و میان مسلمین بودند هر کس ابهام یا سئوالی برایش مطرح می شد از خود حضرت جواب می گرفت، از طرفی در آن زمان مجالی برای پیش آمدن برخی مسائل پیش نیامدولی بعدها در اثر پیشرفت علمی مسلمانان مباحث کلامی و فلسفی و علمی در میان آنان اوج گرفت. در مورد جبر و اختیار هم گروهی( اشاعره) عقیده جبر را برگزیده و انسان را فاعل مجبور دانستند و گروهی دیگر( معتزله) نقطه مقابل این نظریه را گرفته و تصور کردند که انسان موجودی به خود وانهاده است و افعال او هیچ گونه انتسابی به خداوند ندارد هر دو گروه در حقیقت چنین تصور می کردند که فعل یا باید به انسان مستند باشد و یا به خدا، یا قدرت بشری مؤثر باشد و یا قدرت الهی. در حالیکه در اینجا راه سومی نیز وجود دارد که امامان معصوم ما به آن اشاره فرموده اند. امام صادق (ع) می فرماید:« لاجبر و لاتفویض و لکن امر بین الامرین»( نه جبر در کار است و نه تفویض، بلکه چیزی است بین این دو). یعنی فعل در عین استناد به انسان، در سطحی بالاتر به خدا نیز انتساب دارد، اراده ی انسان و خدا درطول هم قرار دارند. زیرا فعل از فاعل سر می زند و در عین حال چون فاعل و قدرتش مخلوق خداست نمی تواند فعل از خدا منقطع باشد. ادله عقلی مبنی بر وجود اختیار 1-  وجدان 2- ستایش ها و نکوهش ها3- شرایع 4- راه و روش مصلحان انتساب افعال به خدا صحیح است یا به انسان؟ در این مورد باید ببینیم در این هرم هستی انتساب افعال به چه کسی بر می گردد. باید گفت که افعال از یک جهت به خداوند منتسب است و در واقع فاعل اصلی خداوند است چرا که خداوند اراده کرده که انسان اختیار داشته باشد و اسباب و وسایل موردنیاز را هم در اختیارش قرار داده ولی در نهایت این آدمی است که فعل را انجام می دهد و به موجب آن مستحق ثواب یا عقاب می شود. طریقه اهل بیت علیهم السلام در تبیین واقعیت فعل انسان، همان است که در قرآن کریم آمده  است این کتاب آسمانی گاه فعلی را در عین حال که به فاعل نسبت می دهد به خدا نیز نسبت می دهد یعنی هر دو نسبت را می پذیرد چنانکه می فرماید: ” و ما رَمَیتَ إذ رَمَیت ولکنََّ اللهَ رَمَی” ( آنگاه که تیر انداختی، تو یر نیانداختی بلکه خدا انداخت.( انفال/17)) مقصود این است آنگاه که پیامبر (ص) کاری را صورت داد او به قدرت مستقل خود اینکار را انجام نداد بلکه به قدرت الهی آن را انجام داد. بنابراین هردو نسبت صحیح است. در روایتی آمده: شخصی از امام علی علیه السلام از قدرت او استطاعت سئوال کرد که آیا انسان قدرت و استطاعت دارد و کارها را با قدرت خود انجام می دهد یا فاقد قدرت است و اگر قدرت و استطاعت دارد و کارها را با حول و قوه ی خود می کند پس دخالت خداوند در کاری که انسان به قدرت خود انجام می دهد چگونه است؟ امام فرمودند تو از استطاعت سئوال کردی، آیا تو که مالک این استطاعتی به خودی خود صاحب این قدرت هستی یا با شرکت خداوند صاحب آنی؟ سئوال کننده در جواب متحیر ماند چه بگوید امام فرمودند: اگر مدعی شوی که تو و خدا با هم صاحب این قدرت هستید تو را می کشم زیرا خود را شریک خدا و همکار با خداوند فرض کرده ای و این کفر است و اگر بگویی بدون خدا صاحب این استطاعتی باز تو را می کشم زیرا خود را مستقل و بی نیاز از خدا فرض کرده ای که این نیز کفر است زیرا استقلال در هر شأنی از شئون مستلزم استقلال در ذات و مستلزم وجوب ذاتی است. سائل پرسید چه بگویم؟ فرمودند: تو به مشیت و اراده ی حق صاحب استطاعتی در حالیکه در همین حال خداوند صاحب مستقل این استطاعت است یعنی تو صاحب این استطاعت هستی اما صاحب متکی به غیر و غیر قائم به ذات ولی او صاحب همین استطاعت است اما صاحب قائم به ذات، اگر به تو استطاعت می دهد این استطاعت تو عطیه ی اوست و اگر از تو سلب می کند تو را در بوته ی آزمایش قرار داده در عین حال باید بدانی آنچه به تو تملیک می کند در عین اینکه به تو تملیک می کند خودش مالک اوست تو را به هر چه قادر می سازد باز تحت قدرت خود اوست و از تحت قدرت او خارج نمی شود.

فیاضی در توضیح بحث اظهار داشت:همانگونه که ذکر شد جبریون با استناد به ظاهر آیاتی از قرآن کریم همه چیز را تحت اراده مطلق خدا فرض کرده اند، بر این اساس همه ی افعال انسان اعم از خیر و شر منتسب به خداوند است. بدیهی است که چنین نظریه ای نمی تواند برگرفته از آیات قرآن کریم باشد، مگر اینکه برداشت سلیقه ای از معارف قرآن صورت گیرد زیرا به فرموده ی خود قرآن، این کتاب برای هدایت انسانها آمده است[1] و همانطور که از مفهوم  هدایت برمی آید این امر مستلزم این است که انسان قدرت و اراده ی انتخاب داشته باشد، در غیر اینصورت هدایت او غیر معقول خواهد بود. اشاعره ظاهر قرآن کریم را حجت دانسته و هر گونه تفسیر و تأویل در ظاهر آیات را باطل می شمارند. چنین برداشت ناصوابی چنان در مباحث کلامی اسلامی ریشه دوانده که برخی از مستشرقین اعتقاد به جبر را از جمله اصول بنیادین اسلام می دانند ولی بدیهی است که این اتهامی بیش نیست. امام علی علیه السلام در باب نادرستی جبر چنین می فرمایند: “اگر چنین بود آنگاه ثواب و عقاب و امر ونهی پوچ بود و وعده و وعید بی معنا می شد و بدکار، سرزنش و نیکوکار تشویق نمی شد. بلکه نیکوکار به سرزنش سزاوارتر می بود تا بدکار. اعتقاد به جبر عقیده ی بت پرستا و دشمنان خدای رحمان است.”[2] برخی از آیات که به ظاهر دلالت بر جبر می نمایند عبارتند از: ” فَیُضِلُّ اللهُ مَن یَشاءُ و یَهدی مَن یشاء” ( ابراهیم/4) ” قُل اللّهمَ مالِکَ المُلک تؤتی المُلکَ ممَّن تشاءُ و تَنزعُ المُلک ممَّن تشاءُ و تُعِزَُّ مَن تشاءُ و تُذِلَُّ مَن تشاءُ بیَدک الخَیر إنّک علی کلِّ شیءٍ قدیر” ( آل عمران/26) ” یُضِلُّ به کثیراً و یهدی به کثیراً و ما یُضِلُّ به إلاّ الفاسقین” ( بقره/26) در مقابل، معتزله درست عکس  این نظر را برگزیده و معتقدند که خداوند انسان را موجودی مختار آفریده و او مسئول همه ی کارهای خود است و خداوند دخالتی در  اعمال و سرنوشت او ندارد و اختیار همه ی امور را به خود او تفویض نموده است. آنان چنین استدلا می کنند که انسان کارهای خیر و شر انجام می دهد و اگر بخواهیم بگوییم که این انسان نیست که کار خوب یا بد می کند پس باید گفت که منشأ کارهای شر هم خداست و این مسأله از ساحت ربوبی به دور است، پس خود انسان است که انتخاب می کند کار خوب انجام دهد یا بد، و خداوند دخالتی در انتخاب انسان ندارد. می بینیم که این گروه هم در بیان نظریات خود به بیراهه رفته اند. در این میان راه میانه ای هم وجود دارد که نه به جبر مطلق و نه تفویض مطلق می انجامد و ائمه معصومین علیهم السلام مشکل جبر و اختیار را به این طریق حل نموده اند. از این روش به نام ” امر بین الامرین” نام برده می شود. در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که به مفضل فرمودند: نه جبر است و نه تفویض، بلکه امری است بین آن دو. مفضل پرسید: امر بین الامرین چیست؟ فرمودند: برای مثال مردی را می بینی که گناه می کند و تو او را از آن باز می داری اما او نمی پذیرد و تو به حال خودش رهایش می کنی و او گناه خود را انجام می دهد، پس چون او به نهی تو اعتنایی نکرده و تو او را به حال خودش رها کرده ای نباید گفت که تو او را به گناه امر کرده ای. پس گناهان به فرمان و خواست خداوند نیست.آیات قرآن به دو دسته محکم و متشابه تقسیم می شوند، آیات محکم آیاتی هستند که به خودی خود قابل فهم بوده و احتیاجی به ارجاع به دیگری ندارند ولی آیات متشابه آیاتی هستند که در پرتو آیات محکم باید درک و تفسیر گردند، ” هو الذی أنزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هنَّ أمُّ الکتاب و أُخَرَ متَشابهات…”  و این  روشی است که خود قرآن به آن امر می کند[4]. در غیر اینصورت ممکن است ظاهر آنها گمراه کننده باشد و هر کس بنابر پیش فرضهای خود از آنها در تأیید نظریات خویش استفاده کنند. آیات دال بر جبر و اختیار و یا صفات و ذات خدا و… در زمره آیات متشابه است که برای تفسیر آنها باید به قرآن و روایات تمسک جست. زیرا قرآن کتابی است مبین و روشنگر ( تبیاناً لکل شی).[5]در آیات و روایات نیز یکی از معتبرترین و مطمئن ترین روش های فهم و تفسیر قرآن، تفسیر قرآن به قرآن می باشد پس در مرحله اول برای فهم مفاد دقیق آیه باید به آیات دیگر رجوع نماییم. یکی از آیاتی که ظاهراً دال بر جبر است، آیه26 بقره است که می فرماید: « … یُضِلُّ به کثیراً و یهدی به کثیراً  »[6] مسئله ای که ممکن است در این آیه شبهه برانگیز باشد این است که چرا خداوند می خواهد گروهی را با قرآن و مثال های آن گمراه کند؟ در پاسخ باید گفت خداوند کسی را گمراه نمی کند بلکه هر کس  که در برابر حقایق قرآن بایستد طبیعی است که گمراه می شود مانند کسی که بخواهد برخلاف جریان آب شنا کند به بیراهه می رود. از این رو است که می گویند خداوند گروهی را گمراه می کند. در پایان آیه می فرماید” و ما یضل به الاالفاسقین”. پس در حقیقت فسق، مایه گمراهی آنان است گرچه در این آیه و آیات مشابه گمراهی به طور کلی به خداوند منسوب است ولی در آیاتی دیگر در قسمت هایی از قرآن این مسئله را توضیح داده و می فرماید­­­ توبه کنندگان را هدایت می کند[7](یهدی الیه من اناب) و یا در جای دیگر می فرماید( الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)[8] پس می بینیم که انسان خود مایه سعادت و شقاوتش را فراهم می سازد

استاد حوزه علمیه قم در تببین دیدگاه امامیه پیرامون اختیار گفت:ما شعیان بر این باور هستیم که اختیار بهترین هدیه الهی به انسان است که آنرا در وجود او به امانت گذاشت و این آیه «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا »ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و کوهها عرضه داشتيم ،از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسيدند انسان آن امانت بر دوش گرفت ، که او ستمکار و نادان بود،اشاره به اختیار دارد.اختیار می تواند موجب بهشتی یا جهنمی شدن انسان گردد و سرنوشت او را رقم بزند.متاسفانه برخی با اسلام شناسی غلط در صدد تحریف عقاید و نفی مساله اختیار هستند کما اینکه اسلام شناسی یزیدی و اموی و بنی العباس باعث پراکندگی مسلمان و انحراف عقیدتی شد امروز هم اسلام شناسی مجاهدین خلق در اوایل انقلاب و امروز داعش و در یک کلمه اسلام آمریکایی همان راه را دنبال می کنند.بطور نمونه در توحيد صدوق ، كافى كلينى ، كنزالعمال متقى هندى (از علماى اهل‏سنّت) نقل است رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: «الشقي من شقى في بطن أمه و السعيد من سعد في بطن أمه...».دو ديدگاه مهم در تفسير اين حديث وجود دارد:اول ،ديدگاه جبرگرايان؛يعنى كسانى كه مى‏گويند: انسان در اعمال خود مجبور است و هيچ اختيارى از خود ندارد. پس نبايد او را سرزنش و عقاب كرد. سعادت و شقاوت او زمانى كه در رحم مادر بوده رقم خورده است، و افعال انسان نيز تأثيرى در تغيير سرنوشت او ندارد.فخر رازى مى‏گويد: نظريه جبرگرايان، از قرآن كريم نشات گرفته است؛ زيرا مى‏فرمايد: «روزى كه هيچ‏كس جز با اجازه خدا سخن نگويد، گروهى شقى و گروهى سعيدند و اما آنان كه شقاوتمندند در داخل آتش…». از اين آيه چنين استفاده مى‏شود انسان‏ها، روز قيامت دو گروهند؛ سعيد و شقى و چون علم خدا خطابردار نيست، انسان‏ها در اين كه جزء چه گروهى به شمار مى‏آيند اختيارى از خود ندارند.

وی افزود ديدگاه پيشوايان معصوم (ع) در نقطه مقابل قرار دارد؛بر اساس اين ديدگاه شقاوت و سعادت ذاتى انسان نيست. البته خداى «عزوجل» در ازل مى‏داند چه كسى عاقبت، به سعادت يا شقاوت مى‏رسد. انسانى كه عاقبت به شر مى‏شود اگر چه خيراتى هم انجام داده باشد براى او فايده‏اى ندارد و نمى‏ميرد تا بين او و شر راهى گشوده شود و آن را دوست داشته باشد و در آغوشش بگيرد. و انسانى كه در علم ازلى خداوند سعادتمند است؛ مسير زندگى‏اش به عكس اولى است و همه اينها به اختيار خود انسان است.امام صادق‏ عليه السلام در شرح اين حديث مى‏فرمايد: «خداوند سبحان سعادت هركس يعنى ثبات قدم او در راه خدا و شقاوت هركس يعنى پيروى او از طاغوت را در ازل مى‏داند.اين سخن، با مختار بودن انسان در پيمودن راه سعادت يا شقاوت منافات ندارد؛ زيرا اين‏كه خداوند بزرگ در ازل مى‏داند چه كسى خوشبخت و چه كسى بدبخت است، معنايش اين نيست كه علم ازلى او تمام علت براى سعادت يا شقاوت افراد است بلكه آفريدگار سبحان، انسان‏ها را مختار آفريده است با وجود اين در ازل مى‏داند چه كسانى با اختيار خويش به راه سعادت و چه افرادى با اختيار خويش به راه شقاوت مى‏روند.مطلب ديگر اين است كه اگر بگوييم: سعادت و شقاوت انسان‏ها جبرى است، بايد بپذيريم، برانگيخته شدن پيامبران، نازل شدن كتابهاى آسمانى، تعليم و تربيت، پاداش و كيفر و… لغو است، در حالى كه همه اين امور از جانب خداى حكيم و بر اساس حقند.

امام خمينى‏ رحمه الله مى‏فرمايد: «سعادت و شقاوت مفاهيمى نسبى‏اند؛ يعنى انسان با توجه به شاخص‏هاى مختلف از آنها برخوردار مى‏شود؛ مثلا از جهت جسم، سلامتى در سعادت جسمانى، و بيمارى در شقاوت جسمانى، و از حيث اجتماعى، غنى در سعادت اجتماعى، و فقر در شقاوت آن و درباره زن، رفيق و… نيز به آن دو متصف مى‏شود؛ پس سعادت و شقاوت  به ايمان و كفر اختصاص  ندارد.اين حديث نيز ممكن است اين گونه تفسير شود كه سعادت و شقاوت در شكم مادر به آن چيزى است كه به تكوين و خلقت او بر مى‏گردد؛ مثلا اگر سالم از هر عيب و نقص باشد، در زندگى نيز بر اين اساس سعادتمند و اگر معلول باشد، بالعكس و بى‏شك، سلامت پدر و مادر نيز در سلامت اولاد تاثير فراوانى دارد و آثار آن تا آخر عمر فرزند باقى است.به مسائل استان نیز اشاره کرد و اظهار داشت:نرییس کمیته روحانیون ستاد دکتر روحانی با اشاره به وضعیت سیاسی خوزستان و تاکید بر لزوم چیدمان مدیران براساس شایستگی ها ،توانایی ها و همراهی با دولت اعتدال گفت:خوزستان بندرگاه صدرو تشیع و مرکز تحولات تاریخی مذهبی و سیاسی کشور و دارای جایگاه ویژه ای در عرصه های فکری ،دینی ،سیاسی،فرهنگی و اقتصادی است .جایگاه و وضعیت کنونی زیبنده این استان و مردم مومن و هوشمند آن نیست.ظرفیت های فراوانی برای رشد در این خطه وجود دارد که باید مسئولین قدر و ارزش آنها را بدانند.

وی افزود: لذا گره گشایی از مشکلات استان خصوصا در حوزه امور سیاسی زمانبر و طاقت فرساست.انتظار ما از مسئولین استان اینست که جهت گیری ها درست و در راستای مطالبات مردم و شعارهای دولت تدبیر و اعتدال باشد.و اگر تاکنون انتقادی بوده در خصوص اصلاح جهت گیری ها است.البته از دیدگاه ما چیدمان مدیران و برخی انتصابات متناسب با فضای جدید نیست و نیازمند بازنگری مجدد است .چون این امر بعنوان یک پارادوکس در افکار عمومی جلوه نموده است.حضور مردم در حماسه 24 خرداد برای تغییر و تحول بود که البته در سطح کلان کشور با تدبیر دولت جناب آقای روحانی تقریبا “فضای تغییر ” احساس شد اما وقتی جزیی تر نگاه کنیم و فضای سیاسی برخی استان ها نظر بیافکنیم تغییرات سطحی است و کمتر برای مردم قابل لمس بوده است.و این امر برخلاف شعارها و برنامه های دولت تدبیر و امید می باشد و لازم است استاندران و مسئولان محلی تلاش و کوشش بیشتری از خود نشان دهند تا روح امید را در دل این مردم و حماسه آفرینان واقعی 24 خرداد  زنده کنند.

طی روز گذشته دیدار پربار صمیمانه ای با جناب آقای استاندار داشتیم و در خصوص پاره ای از مسایل استان با ایشان به گفتگو و رایزنی پرداختیم.و عرض کردم که اگر مسئولین جهت گیری ها را تغییر دهند و با برنامه ها و شعارهای دولت تدبیر و امید همراه و همراستا باشند ما نیز صبر می کنیم در هر حال این نتیجه رای مردم است و تغییر باید برای آنان قابل لمس باشد.به باور ما این استاندار از لحاظ اجرایی تجربه خوبی دارد ،نماینده مجلس هم بوده کار سیاسی کرده از ظرفیت ها و توان استان مطلع است منتها باید به توان نیروهای معتدل و شایسته استان باور داشته باشد و به آنها توجه کند.ما دوست داریم ،آقای مقتدایی بهترین و موفق ترین استاندار کشور باشد.

فیاضی ضمن سفارش منتقدان به رعایت اخلاق و اجتناب از توهین در گفتار و نوشتار گفت:در هنگام بیان نقد نباید به افراد توهین و خدای نکرده به کسی انگ بزنیم بلکه انتقاد باید منصفانه و مبتنی بر مدار اخلاق باشد و بدانیم که انتقاد برای بالا بردن افق دید افراد است نه تحقیر آنهاست.

 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11