یک لیوان آب صرفه جویی؛ همراه با مافیا!!

لابد چندباری تبلیغ مصرف کمتر آب را دیده و یا خوانده اید، تبلیغی که میگوید یک لیوان آب کمتر و …؛ فقط اشاره کنم که این موضوع یک لیوان کمتر آب خوردن و قصه صرفه جویی مردمی که فقط لیوان آبی به دست دارند؛ قصه ای است برای سرپوش نهادن بر کل فاجعه!.حقیقت این است […]

لابد چندباری تبلیغ مصرف کمتر آب را دیده و یا خوانده اید، تبلیغی که میگوید یک لیوان آب کمتر و …؛ فقط اشاره کنم که این موضوع یک لیوان کمتر آب خوردن و قصه صرفه جویی مردمی که فقط لیوان آبی به دست دارند؛ قصه ای است برای سرپوش نهادن بر کل فاجعه!.حقیقت این است که مصرف بی رویه در حوزه کشاورزی اتفاق می افتد، خاصه در بخشهای عظیمی چون نیشکر؛ در صنایع ریز و درشت اتفاق می افتد؛ خاصه صنایعی که مثل یک غول تشنه آب می‌بلعند و بر اثر جهالتی ساختارمند، در بیابانهای کویری متولد شدند، کارخانه های عظیمی که ساخت‌شان چندین میلیارد دلار هزینه بر دوش مردم نهاد و نگهداری‌شان هزینه های کمرشکن دارد، به ویژه که بقای‌شان معادل با سرقت آب از مناطقی چون خوزستان است.

خوزستان که روزگاری زمینش نعمت بود، خاکش نعمت بود، هوایش نعمت بود و در کنار همه این نعمتهای ظاهر، نعمتهای باطنش نشان میداد که این خاک، خاکی است پر از الطاف خداوندی.روزگاری پیشتر اگر خاک را حتی با دست می‌کندی به آب می‌رسیدی و اگر عمیق تر به نفت و این هردو، نعمتهایی بودند که مردم خوزستان مردم مدارانه در کف اخلاص نهادند و از توسعه شهرها و استانهای دیگر در اثر ثروت زیر و روی زمین‌شان، حظ وافر ‌بردند، همان همسایه هایی که در اثر جهل ساختاری مدیران؛ اگر می توانستند حتی چاههای نفت را منتقل می‌کردند؛ همانگونه که در اولین فرصت آب را منتقل کردند و از زمین پر از نعمت خوزستان، زمین سوخته ساختند؛ زمینی که دیروزش خرما می زایید و شیرینی و امروز خاک می زاید و ریزگرد و مرگی درشت!

در این میان جاهلان کهنه و کهن سازه، که مسمی به برخی مدیرانند!  به جای بازگشت به علت مرگ زمین و خشکی هوا و یورش بی آبی، چهره در چهره مردم می‌گذارند و از یک لیوان آب کمتر خوردن، قصه می بافند و دروغ می‌سازند! در همان لحظه‌ای که غول‌های بی شاخ و دم صنعتی، در کویرهای متعدد و دست در دست مدیران جاهل، به مرگ آب و خاک تازه نشسته اند؛ بی آنکه بفهمند مرگ آب مرگ همه است حتی حسابهای بانکی چاق و مافیای کریه‌شان.در این میان قصه جایی تلخ‌تر می‌شود که می بینی متولی آب به جای حفظ و حراست از کیان آب و حراست از قلب خوزستان،کارون که به روزهای آخرش رسیده و چندی نمانده تا از تپش بیفتد، همایش صرفه جویی در مصرف آب برگزار می‌کند! تو گویی همه این آبهای مفقوده در خانه مشترکین اهوازی و خوزستانی احتکار شده! انگار که ما مردم، هیولای سدها را در رگ و پی رودخانه یله کردیم! ما مردم جانش را با سرطان فاضلاب و شوره زار گتوند به احتضاری ابدی دعوت کردیم! و …

قصه آب در خوزستان قصه تلخی است اما تلخ‌تر از آب ناپدید، نوع مدیریتی است که راحت‌ترین کار را برمیگزیند؛ برپاکردن همایش برای صرفه جویی در آب! راستی اما از کدام آب سخن می گویند و از چه ترتیب صرفه جویی؟! وقتی که سهم خوزستانی‌ها از آب،فقط قناعت به مرگی تلخ است! و صرفه جویی تنها در مقدار دوا و درمان میسر است، آن هم به دلیل گرانی بیش از حد این بازار پر از رونق که جان خوزستانی ها را در بازار غریب سلامت، تبدیل به کوهی از طلا کرده و درد و بیماری این مردم، چاهی که اگر آب ندارد اما برای بسیاری نان چرب در تنور وجدان سوخته شان، می‌سازد و بس.دوباره نگاه کنید و اگر لیوان آبی به دست دارید از طرف همه مردم خوزستان بابت عدم صرفه جویی پوزش بطلبید، پوزش از اینکه هنوز هم زنده ایم و متاسفانه با چند لیوان آب مصرف روزانه، یحتمل جیب برخی جانداران را متضرر کرده ایم، آهای بزرگواران عجیب و غریب، ما را ببخشید؛ ما را ببخشید اگر نمی توانیم باور کنیم که مشکل آب در این چند لیوان مصرف مردم نیست، ما را ببخشید اگر بودن هیولاهای صنعتی در قلب کویر را دم خروس مدیریت ناکارامد آب میدانیم، هیولاهایی که جان تیره شان با بلعیدن آب کشور نه توسعه میسازند و نه آبادانی.

غلامرضا جعفری