بستان را از سقوط برهانید !

بستان همان شهری که به دلیل مقاومتش زبانزد شد و به فضل چذابه از موت و فراموشی اقتصادی تا حدودی رهایی یافت، امروز در آستانه مرگ و نسیانی دیگر بنام واگذاری به غیر چذابه قرار گرفته است.بستان که در مناسبتها از آن بعنوان شهر مقاومت و ایثار یاد می کنند، تک و تنها در مقابل […]

بستان همان شهری که به دلیل مقاومتش زبانزد شد و به فضل چذابه از موت و فراموشی اقتصادی تا حدودی رهایی یافت، امروز در آستانه مرگ و نسیانی دیگر بنام واگذاری به غیر چذابه قرار گرفته است.بستان که در مناسبتها از آن بعنوان شهر مقاومت و ایثار یاد می کنند، تک و تنها در مقابل تصمیم گیران مرکز نشین به انتظار از دست دادن تنها ممر اقتصادی خود یعنی چذابه نشسته است.آری امروز رمز مقاومت و ایستادگی و در عین حال مظهر حرمان و محرومیت در آستانه ضیاع و نسیانی دیگر قرار دارد.

بر اساس شنیده ها شرکت تعاونی کارکنان گمرک ایران قرار است مدیریت کامل چذابه را در دست بگیرد و بدون لحاظ سوابق کارکردی و منابع درآمدی شهرداری و شهر بستان، در صدد خارج سازی آنها از دایره انتفاع و بقاء است.ظاهرا مصوبه شورای امنیت ملی که علی القاعده بیش از هر جای دیگر نسبت به حساسیتهای مناطق مرزی واقف است، بهانه ای برای واگذاری کلیه امور مرتبط به مرز به شرکت غیر بومی مذکور شده است که چنین امری با فلسفه تاسیسی و وجودی آن شورای ارشد ملی تناقض دارد.اینکه شورا نشینان امنیت ساز کشور با علم به همه ظرافتها و آنالیز همه آثار و نتایج که بر چنین اقدامی بار می شود اقدام به تصویب چنین مصوبه تبعیض آمیزی کرده اند، برای راقم واقعا محل شک و تردید است زیرا شورای مزبور معمولا با موضوعات به طریقه توصیه ای و سفارشی برخورد نمی کند.

بر اساس برداشت نویسنده این سطور، آبادانی و امنیت اقتصادی مناطق مرزی و جلوگیری از مهاجرت ساکنان آنها از اهمیت بسزایی برای آن شورا برخوردار است، لذا بعید بنظر می رسد که آنچه در حال وقوع است مورد تایید آن شورا باشد. از طرفی آمدن یک شرکت به نام کارکنان گمرک که تداعی کننده خصوصی بودن آن است، و اتفاقا دفتر دستک آن در تهران مستقر است… هیچگونه نزدیکی و تقاربی با استحقاق و حق تقدم بومیان نسبت به فرصتهای مشابه ندارد و همه شعارهای دولت و نماینده آن در استان را زیر سئوال می برد.شکی نیست که گمرک از یک سری حقوق حاکمیتی در مرزها برخوردار است و اساسا کسی منتقد حقوق مزبور نیست اما کل بحث این است که اعمال حق گمرک نباید منجر به تضییع حق یک شهر بشود. از منظری واقع بینانه مدیریت شهرداری بستان طی چند سال گذشته در چذابه نیز محل اعتراض فعالان بخش خصوصی بوده اما می توان نواقص و کاستهای مترتب بر عملکرد شهرداری را با بکارگیری قواعد الزام آور و تعهد زا، رفع کرد، نه اینکه آن را از تنها درآمد پایدار و تعریف شده اش خلع و یک شرکت وابسته به کارکنان گمرک ایران را جایگزین آن نمود، این اقدام با اصل انصاف و حکمت که لازمه احکام دولتی است، در تعارض است. این خبر اگر صحت داشته باشد در حقیقت شلیک تیر خلاص بر پیکر ناتوان شهر بستان تلقی و موجی از نارضایتی را ایجاد و بر ابعاد محرومیت مردم آن منطقه خواهد افزود.

این اطمینان وجود دارد، اگر مردان تصمیم گیر در شورای امنیت ملی، جزییات امر را بار دیگر مورد مداقه قرار دهند و آثار و نتایج حاصل از آن بویژه تاثیر واگذاری امور چذابه به یک شرکت خصوصی تهران نشین، بر اشتغال و اقتصاد حداقلی بستان را با تامل ببینند و جامع نگرانه همه ابعاد این قضیه را بنگرند قطعا بسیاری از سوء تفاهمات موجود رفع خواهد شد و وضعیت مملو از استرس فعلی (با قید الزام شهرداری به انجام دقیق وظایف خود) به حالت سابق خود باز خواهد گشت.به گمان راقم بخش خصوصی به دنبال رفع مشکلات موجود در مرز است اما این خواسته به هیچ عنوان به معنای تقدم یک شرکت غیر بومی بر توانمندیهای محلی نخواهد بود.

استاندار خوزستان اگر واقعا مخالف روند طی شده هستند و واقعا مدیریت غیر بومی ها بر چذابه را بر نمی تابند، بجای اتخاذ تصمیم های شفاهی و اعلام رسانه ای آنها، می توانند با ذکر دلایل توجیهی فراونی که وجود دارد، موضوع را از طریق وزارت کشور به شورای امنیت ملی عودت و تقاضای تجدید نظر خواهی نسبت به کلیت مصوبه را بنمایند. نماینده دشت آزادگان اگر مایل باشند نیز می توانند در بحث چذابه ورود کنند و بعنوان نماینده منطقه نقش آفرین باشند.

علی عبدالخانی
دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۶