سردار خیبر! (یادنامه سالگرد شهادت سردار راضی حمیدی اصل اولین فرمانده بسیج ملاثانی)

در سال ۱۳۴۳ همزمان با نخستین جرقه های انقلاب اسلامی ،در روستای عوافی از توابع ملاثانی در خانواده ای مذهبی زاده شد.در دوران نوجوانی بهمراه خانواده به ملاثانی و سپس به محله آسیه آباد اهواز نقل مکان می کند.با فراگیر شدن نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ،در حالی که راضی دوره نوجوانی خود را طی می نمود همراه با برادر خود حاج حسن حمیدی اصل و در کنار جوانان انقلابی محله «آسیه آباد» به فعالیت های ضد نظام ستمشاهی روی می آورد و با پیروزی انقلاب برای آموزش و سازماندهی نیروهای خط امام باز می گردد و در کنار جوانان مومن و انقلابی آن روز همچون حاج مرتضی حمیدی ،حاج محمد حمیدی اصل ،دکتر امین تلوری ،حاج لفته منصوری ،یحیی عامری ،حاج عبدالله حمیدیان پور و…. وظیفه سازماندهی نیروهای انقلابی و سامان بخشی به وضعیت معیشتی مردم محروم ملاثانی و روستاهای اطراف را بعهده می گیرد.

شهید راضی حمیدی اصل در طول عمر پربارش رکوردار نخستین ها بود.او اولین کسی است که ردای فرماندهی بسیج ملاثانی را برتن کرد و همو نیز که در مقدمه قافله شهدای منطقه قرار گرفت و لقب «سیدالشهدای ملاثانی» را برای خود ماندگار ساخت،شخصیت سردارشهید راضی به زیبایی ها و خصایص منحصر بفردی زینت یافته بود در افراد دیگر کمتر یافت می شد.دلبستگی و عشق به اسلام و مکتب نورانی اهل بیت(ع)،ذوب در ولایت و رهبری حضرت امام خمینی(ره) ،بصیرت دینی و بینش بالای سیاسی،تواضع و فروتنی ،قاطعیت ،نظم و برنامه ریزی،مدیریت و فرماندهی جمعی.اینها همه صفاتی بود که بارها توسط یاران و همرزمانش در نوشته ها و گفته ها تکرار و به ما رسیده است.اما یک ویژگی نسبت به همه موارد فوق الاشاره در شهید راضی برجسته تر بود و آن مظلومیت شهید است.سردار راضی حمیدی اصل از همراهان و همرزمان سرلشکر شهید علی هاشمی در هور و عملیات خیبر در آن دوران سخت و دشوار بود.مردان هور به آرامش ،دوری از ریا و تظاهر،سختکوشی ،صبر و تحمل ،مقاومت و ایستادگی ، مدیریت و تیزهوشی زبانزد همه بودند.به همین دلیل اجساد مطهر این عزیزان سالها پس از پایان جنگ ۸ ساله و بعد از مدت ها گمنامی در سایه تلاش گروههای تفحص و کمیته جستجوی مفقودین ، به آغوش خانواده هایشان بازگشت.شهید راضی حمیدی اصل نخستین کسی بود که بستر تشکیل بسیج در ملاثانی و سازماندهی نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی و خط امام را فراهم و کار تشکیلاتی را بنیان نهاد.در فتنه بنی صدر و منافقین در دهه ۶۰ ،روشنگری های او توانست جوانان این خطه را از گرایش به انحرافات سیاسی و فرهنگی آسیب ناپذیر و خط نفاق را رسوا نماید. به گواهی دوستان شهید ،راضی از همان اوایل کاندیداتوری بنی صدر از مخالفان سرسخت ریاست جمهوری وی بود که تبلیغات اغواگرانه طرفداران بنی صدر و ملی گرایان متظاهر به دین نتوانست بر باور و گرایش ولایی او کمترین تاثیر را داشته باشد.شهید راضی علاوه بر تاسیس بسیج در زمینه راه اندازی جهاد سازندگی و حزب جمهوری اسلامی در کنار همرزمان اش همچون حاج مرتضی حمیدی،حاج محمد حمیدی اصل ،حاج لفته منصوری،مهندس جلیل حمیدی ،حاج عیدالله حمیدیان ، مرحوم دکتر تلوری ،شیخ یاسر عماره ، مرحوم حاج محمد شیبه و یحیی عامری تلاش ها و فعالیت های گوناگون و چشمگیری را به انجام رساند.علاوه بر این خدمات ارزنده و تلاش های ماندگار ،زخم زبان ها و انگ ها را نیز از جماعت مدعی به جان خرید اما به عشق انقلاب و امام دم برنیاورد.سردار شهید راضی حمیدی اصل همیشه از تظاهر و نامجویی و فخر فروشی گریزان بود و دست تقدیر نیز شهادت او را مظلومانه و در هور کنار سرلشگر شهید علی هاشمی رقم زد.آری سردار شهید راضی حمیدی اصل در روز ۶۲/۱۲/۸ مظلومانه و در حالی که ذکر قرآن برلب داشت حله زیبا و فاخر شهادت را برتن کرد و به ملکوت اعلی پیوست.در مظلومیت شهید همین بس که در سالگشت شهادت او هیچ مراسم بزرگداشتی برگزار نمی شود و حتی اطلاعیه ای دو خطی هم در سطح شهرش نصب نمی گردد.

**شهید راضی حمیدی اصل در آیینه خاطرات همرزمان و دوستان

حاج احمد فلیح زاده: شهید راضی دارای تفکر ناب بود

سال ۱۳۶۲ در منطقه مجنون و در آغاز عملیات والفجر مقدماتی ،من ،سردار شهید راضی ،حاج سیدعباس پورفرجی و سیدقیس حسینی باهم در یک گروه و سنگر بودیم ، من هم سرگروهی آنها را برعهده داشتم ،شب عملیات حول و حوش ساعت ۳ نیمه شب و پیش از اذان صبح این سه نفر طبق برنامه ی هر روزشان در راستای حفظ سوره های قرآن با صدای بلند شروع کردند به تلاوت آیات نورانی قرآن ،فکر کردم بلحاظ حساسیت موضوع عملیات و شنود دقیق دشمن به آنها تذکر بدهم ،خطاب به آن سه عزیز گفتم:عراقی ها صدای شما می شنوند و شلیک می کنند ،حیفه که شما را از دست بدهیم.ولی بازهم دیدم با توصیه و تاکید شهیدراضی بکار خودشون ادامه دادند ،همینطور تا وقت اقامه نماز صبح رسید.حالا می خواستم این نکته رو بگم ،که شهدا و رزمندگان از درجه اخلاص بسیار بالایی برخوردار بودند که در آن ساعات پرخطر هم دل از قرآن و عبادت نمی کنند.

سمت راست از نفر دوم:جواد ناصری،…شهیدراضی حمیدی اصل،حاج احمد فلیح زاده

شهید راضی حمیدی اصل نسبت به افراد هم سلک اش از شم سیاسی بسیار عمیقی برخوردار بود.در مقطع حضور بنی صدر در پست ریاست جمهوری و وجود فتنه های سیاسی ،شناخت افراد بسیار مشکل می نمود ،اما شهید راضی بگونه ای صحنه سیاسی کشور را برای بچه ها ترسیم می کرد و براحتی آنان را در مسیر و بینش سیاسی صحیح و در خط نورانی امام قرار می داد .شهید راضی در مباحث فکری و عقیدتی خیلی سریع شنونده را همراه خود می ساخت.اون موقع من همراه آقای میناوی در کمیته انقلاب اسلامی بودم شهید راضی مکررا” به من مراجعه می کرد،دغدغه حفظ و تداوم انقلاب را داشت و بدنبال اجرای رهنمودها و منویات حضرت امام خمینی بعنوان ولی فقیه دوران بود.علاقمندی به اسلام راستین از همان اول در وجود ایشان موج می زد.شهید راضی در بین تمامی جوانان آن روز از تفکر ناب و اصیل برخوردار بود و با التقاط سر ستیزه داشت.اگر سردار شهید راضی حمیدی اصل در حال حاضر در میان ما حضور داشت بدون تردید در زمره اصول گرایان راستین و مدافعین سرسخت ولایت مقام معظم رهبری بود.

فایده های همراهی با شهید راضی حمیدی اصل

بدون هیچ اغراقی از جدیت توأم با صداقت و اخلاص این بزرگوار هر چه بگوییم قطره ای از دریاست. عصر روزی از ایام پاییز من و شهید راضی به قصد سر زدن به حاج طاهر حمیدی، تبلیغاتچی شهرمان در دوران دفاع مقدس به اتفاق هم رفتیم؛ اما نمی دانم برای چه کاری «ابو قاسم» بالای پشت بام رفته بود تا مجبور باشیم برای مدتی نه طولانی، وسط حیاط منتظر او باشیم.

از راست به چپ: شهید علی حمیدین پور ،حاج محمد حمیدی اصل،حاج عبدالعلی حمیدی،سردار شهید راضی حمیدی اصل

نشسته از راست: حاج مرتضی حمیدی و عبید حمیدی

در این فرصت شهید راضی یک برگ از جیب خود بیرون آورد و به من گفت: بیا از امروز هر ایرادی، اشکالی، اشتباهی، انتقادی و… از هم دیدیم و شنیدیم، بنویسیم و به همدیگر بدهیم و اول تو شروع کن. بیا این برگه را بگیر و بعد سر فرصت مناسب خطاهای مرا بنویس و به من بده و اگر خواستی من هم در باره تو بنویسم…… آه آه آه اکنون ما فاتها در طوفان گذر ایام پیچید و گذشت، چه گذشتنی و حسرت، در محبس این سینه روان را می آزارد. اکنون سر به زیر در کوچه های این دلخرابه سرگردانم تا بلکه از آن عهد، عتیقه ی بهاداری در میان آوارها بیابم. آری «راضی» جنت مکان، این روزگار عجب چیزها می نویسد!! ( عبدالامام حمیدی -۲۷/۷/۹۰ – اصفهان )

مسجد صاحب الزمان (عج) سال ۱۳۵۹

اقامه نماز به امامت سردار شهید راضی حمیدی اصل

بیاید جوانان رابا اندیشه ها و اقدامات این شهید عزیز که مایه افتخار این خطه است آشنا و مانوس کنید

سردار شهید راضی حمیدی اصل کمترین مدت حیات خود را در ملاثانی سپری کرد اما درعوض بیشترین خدمت را به مردم این شهر نمود که شایدنکات ذیل تنها گوشه ای از این خدمات باشد:

۱)تاسیس و راه اندازی بسیج ملاثانی ۲)نخستین فرمانده بسیج ملاثانی که از افتخارات ایشان تربیت ،سازماندهی و فرماندهی نیروهایی چون حاج مرتضی حمیدی،حاج محمد حمیدی اصل،حاج لفته منصوری و مهندس جلیل حمیدی و… می باشد.۳)تاسیس و راه اندازی حزب جمهوری اسلامی شاخه ملاثانی و نیز احداث ساختمان آن که تاکنون در منطقه موجود و محل فعالیت فرهنگی است.۴)باشروع جنگ تحمیلی و آمدن صدها خانواده جنگزده از شهرهای جنوبی استان به شهر ملاثانی ایشان هماهنگی و نظم شهر را بعهده گرفت وبا تشکیل گروههای امدادی برتوزیع اقلام اساسی و غذایی در میان آنان نظارت کرد ۵)تشکیل و راه اندازی پایگاههای بسیج مقاومت در بندقیر ،ندافیه و صلیعه..۶)ایشان جزءنخستین افرادی بود که در راستای اجرای اوامر حضرت امام خمینی (ره)در دفاع از اسلام و میهن به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام گردید.۷) از جمله خدمات موثر شهید حمیدی اصل فعالیت در عرصه فرهنگی و گسترش علوم قرآنی در میان جوانان این خطه بود بطوریکه بارها از سوی ایشان مسابقات قرآن در منطقه برگزار و از طریق اداره فرهنگ و ارشاد خوزستان جوایزی به قاریان برتر اهدا گردید.حال بیاید جوانان رابا اندیشه ها و اقدامات این شهید عزیز که مایه افتخار این خطه است آشنا و مانوس کنید بدون تردید بی نام این شهیدان مملکت ماعزت و برکتی نخواهد داشت

حاج حسن حمیدی اصل – برادر بزرگوار شهید و از رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس

تیز هوشی ، ثبات شخصیت ، رازداری و صداقت ، ساده زیستی و دوری از تجمل از خصوصیات بارز شخصیتی او بود

شهید راضی حمیدی اصل یک فرمانده و مدیر تمام عیار بود . اعتماد به نفس بالایی داشت . در مسائل و مشکلات کنترلش را از دست نمی داد . تیز هوشی ، ثبات شخصیت ، رازداری و صداقت ، ساده زیستی و دوری از تجمل از دیگر خصوصیات بارز شخصیتی او بود . من با راضی دوستی عمیقی داشتم ، همواره کنار هم بودیم ، حتی هنگام خواب در پایگاه مقاومت پتوهایمان را کنار هم می گذاشتیم . علیرغم اینکه او فرمانده پایگاه بسیج بود اما هر وقت پاسبخش برنامه گشت و یا نگهبانی شبانه را می نوشت ؛ به او می گفت ما دوتا را در یک پست قرار دهد .او اهل تظاهر نبود .

در مواقعی که ضروری است قاطع و شفاف صحبت می کرد . یادم می آید آنوقت بنزین کوپنی بود و بصورت محدود در اختیار خودروها می گذاشتند ، بطوریکه حتی قیمت خودروها بخاطر بنزین بشدت پائین آمده بود . شهید راضی از طریق سپاه سهمیه بنزین داشت و برای موارد مورد نیاز بسیج ، حواله برای پمپ بنزین ملاثانی صادر می کرد . یک روز برادرش قاسم برای کار مهمی که باید به اهواز می رفت به همراه یک نفر که پیکان سواری داشت نزدش آمدند و تقاضای ۵ لیتر بنزین کردند ایشان جواب رد داد . قاسم خیلی ناراحت شد اما او سر این موضوعها حساس بود . یا اینکه گاهی اوقات دستوراتی می داد که برای بچه ها سنگین بود آنها مرا واسطه می کردند که با او صحبت کنم وقتی به صحبتهایم ترتیب اثرنمی داد با او قهر می کردم ولی او از دلم در می آورد . علیرغم اینکه شاید دو/ سوم مردم ملاثانی از طایفه او بودند اما هیچگاه در رسالتش خللی وارد نشد . راضی اهل مطالعه بود اما سخنرانی نمی کرد . به افراد مسئولیت می داد و آنها را تربیت می کرد .( حاج لفته منصوری ، دوست دیرینه و همرزم شهید)

شهید راضی حمیدی اصل از پایه گذاران بسیج در ملاثانی بود

شهید راضی حمیدی اصل در یک خانواده زحمت کش و پر تلاش پرورش یافت و از دوران نوجوانی مقید به مسائل شرعی و حشر و نشر با روحانیت و مساجد داشت. قبل از انقلاب که هنوز مبارزات آنچنان عمومی نشده بود و او دانش آموزی بیش نبود به توجیه جوانان و دوستانش می پرداخت. بعد از انقلاب در مسائل فرهنگی در اداره ارشاد و… فعالیت داشت. از پایه گذاران بسیج در ملاثانی بود و بعد از سرکشی آقایان شهید علم الهدی و علی جنتی به اتفاق آرا به عنوان مسئول بسیج انتخاب و به بسیج سپاه اهواز معرفی، و به عنوان اولین فرمانده بسیج ملاثانی منصوب شد. و درهمان اوائل تشکیل بسیج همراه ده نفر از همرزمانش از جمله شهید علی حمیدیان و شهید حسن متفرقه (ساعدی) و پاسدار جانباز حبیب مرداسی به حمیدیه که در آستانه سقوط بود اعزام شدند و تحت فرماندهی سردار پاسدار شهید حمید شهید قرار گرفتند. از سال ۱۳۶۰ بطور مرتب عازم جبه های نبرد شده و بعدا از آموزشهای لازم و حرفه ای آبی خاکی همراه آقایان طاهر حمیدی و جواد ناصری در عملیات بدر شرکت نموده و پس از مسلط شدن برجزایر مجنون، (در حلیکه در همان عملیات مجروح شده بود) به رزمش ادامه داد و سرانجام در همان عملیات خبیر جاوید الاثر شد و سالها بعد از اتمام جنگ، جسد مطهرش پیدا و در کنار شهدای ملاثانی به خاک سپرده شد.(حاج محمد حمیدی اصل ،از دوستان و همرزم شهید)

در آباه ماه سال ۵۹ و در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی به اتفاق جمعی از دوستان  به منطقه عملیاتی حمیدیه  از سوی بسیج شهر ملاثانی و به فرماندهی شهیدراضی حمیدی اصل اعزام شدیم در آن روزها من وحاج لفته همواره هم پست بودیم حاج لفته ان زمان سیزده سال سن داشت ،معمولا اسلحه تحویلی به همه رزمندگان ژ – ۳ بود که از قضا اندازه آن از قد حاج لفته بلندتر بود وحاج لفته ان را به سختی حمل میکرد یک شب در هنگام پست دهی بودیم که بدلیل خستگی مفرط حاجی ما بدلیل بزرگی و سنگینی اسلحه تعادل خود را از دست داد و اسلحه از بالای ساختمان که خیلی هم بلند بود به زمین افتاد و از بدشانسی کج شد البته حاج لفته یک بدشانسی دیگه  آورد اون پایین هم کسی نبود که در همان لحظه کمک اش کنه بعد از مدتی کوتاه شهید راضی سررسید و سریع اسلحه را برد ودرست کرد چون آقای منصوری از تنبیه های فرمانده یگان می ترسید که در آن موقع فرمانده ما شهید شاهید از بچه ها ی شهرستان مشهدمقدس بود. اسامی دوستانی که همرا ما حمیدیه بودند بخیر : حاج لفته ،حاج محمد حمیدی اصل ،سردارشهید راضی حمیدی اصل ،جانباز مظلوم و بی نام و نشان حبیب مرداسی ،لفته دسومی و فیصل خزایی و…. بودند.

مهندس جلیل حمیدی

سال ۱۳۵۹ زیارت مرقد امام رضا (ع)- مشهد مقدس-سال ۱۳۶۱ – آبادان

شهدای هور ، سند ماندگار حقانیت انقلاب و فریادگر مظلومیت فرو خورده رهروان راستین ولایت

نمی دانم شاید خداوند اینگونه مقدر ساخته تا اجساد پاک و مطهر رزمندگان هور و حماسه آفرینان عملیات غرورآفرین خیبر پس از سال ها غربت و همدمی با نی های پر رمز و راز هور العظیم و مجنون و در هنگامه ای که برخی در سئودای رسیدن به ثروت و مقام و در غوغای گوش خراش جنگ قدرت نااهلان و نامحرمان به خیابان ها و کوچه های سرد و خفته در خواب سنگین غفلت بیایند و فریاد « هل من ناصر ینصرنی » آیین محمد (ص) را چون حسین (ع) صلا دهند . سال ۱۳۶۲ راضی حمیدی اصل بدستور فرمانده دلاور لشکریان هور علی هاشمی پیش از فرمانده گام در مسیر شهادت نهاد و پیکر پاک همو نیز شاید بفرمان همان سردار پس از سال ها خفتن در هور در سال ۱۳۸۲ به عرصه « بیدار بخشی » و « بصیرت افزایی » آمد و چون پرچمی به اهتزاز درآمد تا قله افراشته آرمان ها و ارزش های انقلاب و امام را در برابر دیدگان همگان رهنمون سازد.آری جسد شهید سردار راضی حمیدی اصل در سال ۱۳۸۲ با همت گروههای تفحص کشف و به آغوش میهن بازگشت و در روز ……. مورخه ………….. با حضور صدها تن از مردم غیور و سرافراز ملاثانی و همرزمان شهید تشیع و در مراسمی بیادماندنی به بهشت محمدی شهدای ملاثانی بدرقه و در همانجا و در کنار شهیدان علی و سعید حمیدی اص ،سعید مروانی و …….. بخاک سپرده شد.

وصیت نامه سردار شهید راضی حمیدی اصل – سیدالشهدای ملاثانی

بسمه تعالی

اللهم عرفنى فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف رسولک ،اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک ،اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ظلت عن دینى ،اللهم لا تصنى میته جاهلیه و لا تزع قلبى بعد از هدیتنى
ان الذین قالو ربنا الله ثم استقامو تنزل علیهم الملا ئکه ان لاتخافوا ولا تحزنوا وبشرو بالجنته التى کنتم توعدون.
حمدو سپاس خداوندى که ما را خلق کرده و بعد از خلقت راه هدایت را نشان داد تا چگونه افرادى باشیم بر رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) که با تحمل زحمات بسیار شدید این ارمغان الهى را براى ما نگهدارى کردند و اکنون ما از این نعمت استفاده مى‌کنیم.و سلام بر فقهاى مبارز و على‌الخصوص حضرت امام خمینى که وارثان لایقى براى انبیاءاند (العلماء ورثه الانبیاء) اکنون که من از بین شما رفته‌ام چند تذکرى بجا مى‌گذارم که اولین آنها عاقبت ماست که ان شاءالله براى شما عبرتى باشد. من وصیت بخصوصى ندارم بجز سفارش اینکه به وصیت مولى على علیه السلام عمل کنید ولى این یاداشتهایى که در دست شماست بعنوان یک اداى تکلیف نوشته‌ام که امیدوارم به آنها اهمیت دهید

۱- از آنجایى که خداوند تبارک و تعالى بر ما منت نهاده و این سلاله رسول اکرم(ص) را در این عصر بر ما ارزانى داشته تا بتوانیم با رهنمودهاى پیامبر گونه‌اش سیر الى‌الله را طى نموده و به لقاءالله پیوسته و همجوار صدیقین و صالحین و انبیاء شهدا شویم.پس اى عزیزان در همه حال لبیک گوى امام باشید که چرا:
اوست که دین مقدس اسلام را که توسط عده‌ایى مآب به کنج خانه‌ها برده شده و به دست فراموشى و به یغما داده بودند، با یک قیام محمدى(ص) گونه‌اش ظهور تازه‌اى به اسلام بخشیده و بوسیله این قیام بود که چهره کریه و غیر اجتماعى اسلام را زدوده وآن نور حقیقى که در لفافه نهاده شده را به جهانیان تابانید.
بار الهى، ما اعتراف به غفلت مى‌نمائیم و از تو مى‌خواهیم که رحمتت را شامل حال این بنده عاجز نمایى و این بنده را به سبب این غفلت موأخذه مفرما. اى غفار و اى رئوف، اگر ما گنجایش چنین نعمتى را نداشتیم لطف وکرم تو خالى از این نبود که ما را ازاین نعمت بزرگ بى‌نصیب گردانى،او را بر ما ارزانى داشتى تا اینک ما را به این حد از کمال و انسانیت رسانید. پس اى عزیز حکیم تا انقلاب جهانى حجتت (عج) و حق کنار او این امام از جان عزیزتر را از تمامى بلاها محفوظ و مصون بفرما

اى قادر متعال ، آنچنان روشندلى و بیدارى به ملت ما عنایت بفرما تا بتوانند امتى لایق و پیروانى شایسته براى این امام باشند که مبادا دچار معصیت بى اطاعتى از این رهبر شده و به بلاى کوفیان که تا ابد مورد نفرت آزاد مردان قرار گرفتند، مبتلا نشوند.
۲-و اما اى عزیزان قدر این انقلاب کبیر و عظیم اسلامى را بدانید که ما را از (عباده‌الهادالى عباده‌الله )رسانید و بعد از ان ذلت و خوارى که به مسلمین تحمیل کرده بودند و ما را به آن مرحله از حقارت رسانیده که چپاولگران حتى براى مأموریت چپاولشان از ما حق توحش مى گرفتند و این انقلاب است که ما را به این مصداق (العزه الله و الرسول للمو منین) رسانیده.
جامعه ما جامعه‌اى بود که ملاکهاى انتخاب احسن را فریبهاى ظاهرى افراد قرار داده و ضد ارزشها را به جاى ارزشها، خفت را بجاى وقار، سکون را بجاى حرکت در جامعه، پیروى از هواى نفسانى را بجاى پیروى از ائمه اطهار (ع)، بى‌تفاوتى را بجاى مسولیت، ذلت و خوارى و بردگى بندگان و به خود متکى بودن را بجاى عزت و شرف، لهو و لعب را بجاى تدبیر و تفکر در خلقت و آفرینش، حق کشى و برادر کشى را به جاى انسان دوستى پذیرفته بود و حال به میمنت این انقلاب و رهبر است که مسیر اصلى خود را باز شناخته و رو به سوى تکامل مى‌رود.اى برادران آیا اکنون امانتى بزرگتر و مهمتر از ان بعهده ما سپرده نشده که از آن محافظت کنیم؟پس این توصیه را از حقیر بشنوید و از دین خدا که اکنون در این انقلاب متجلى گشته است از جان و دل محافظت کنید و بدانید که سعادت دنیوى و اخروى منتظر چنین افراد مخلص و با ایمانى است که با جان و مال از مکتب غنى و انسان ساز اسلام نگهدارى میکنند.وحدت و یکپارچگى را از یاد مبرید و بدانید آنانکه راه کفر را پیش گرفتند از هر گروه و فرقه که باشند همواره در برابر مسلمانان صفوف متحد و متشکلى دارند و براى همیشه دست به دست هم داده اند شما مسلمانان نیز اگر چنین نکنید و دست از تفرقه بر ندارید و در برابر کافران متحد نگردید کار جهان به هرج ومرج و تباهى خاهى کشید
۳-اما اى برادران این جنگ را یک واقعه و یک حادثه عادى یا یک جدال بین دو کشور تلقى نکنید بلکه یک جریان عظیم سیاسى است که مجمعى از باطلها بر علیه یک نقطه اى بنام ایران اسلامى بسیج شده اند تا اسلام را از ریشه بمیرانند و امروز است که باید گفت: (الیوم برز الکفر کله على السلام کله) ولى بیدارى حضرت امام و پیروى امت اسلامى ما چنین کید ضعیفى را بى اثر کرده و امام با فرمان بسیج عمومى و دعوت به دفاع و امت با لبیک گفتن به نداى امام آنچنان حرکت عظیمى در سطح جهان بوجود آوردند که جهانیان قدرت واقعى اسلام را درک کردند و ثابت نمودند که (الاسلام یعلوا و لا یعلى علیه شى).اى جوانان رشید، کلام امام را بعنوان فرمان رسول الله بر امتش تلقى کرده و همانطور که تا کنون جبهه‌هاى جهاد را با دعاها و رزمتان گرم نگه داشته‌اید فرصت را غنیمت بشمارید و در اعزام به جبهه ها از هم سبقت بگیرید زیرا که از چنین فرصتهاى گرانبهاتر از تلاکم پیش مى‌آید.
شما را به حضور کامل و مداوم در جبهه‌ها دعوت مینمایم چون در سایه این حضور است که آینده‌اى بس درخشان در پیش دارید وآن رضایت الهى است. ۴- اى دوستان، نماز را، نماز براى خدا را، قرآن را قرآن براى خدا را، عفو و گذشت براى خدا را تقوالا، تقوالا نصب العین خود قرار دهید و در تمام مسائل و مشکلات خدا را بر خود ناظر بدانید و منتظر پاداش و جزاى اخروى او باشید، قرن را زیاد تلاوت کنید و از خداوند منان بخواهید تا شما را از حافظان قرآن قرار دهد، برادران قرآن چراغى است که روشنى آن فرو نمى‌نشیند چشم زاینده‌اى است که واردین از آن نمى‌کاهند نشانه‌هایى است که روندگان بى آنها راه نمى‌یابند دلیل کسى است که به آن سخن گوید، فیروزى کسى است که آنرا حجت آورد و نگهدارنده کسى است که به آن عمل کند برادران عزیز شما را دعوت به قرائت قرآن در عجز میکنم که در پایان و در آخرین سخنم از شما مى‌خواهم به همدیگر مهربانى کنید و براى همدیگر ارزش قائل شوید و در امور یارو یاور یکدیگر باشید و صله رحم را بجا آورید و همیشه جویاى حال یکدیگر باشید .
۵-اما سخنى را که با شما اهل خانه دارم چیزى جز توصیه بر صبر، صبر بر معصیت نیست این سفارش ، سفارش قرآن، کلام خدا و انبیاء است شما باید در مقابل مصیبتهایى که بر شما از طرف خداوند بر شما وارد مى‌شود همچون کوه استوار باشید و صبر را پیشه خود قرار دهید و به خداوند یگانه توکل کنید که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.

پدر و مادر گرامى از جانم عزیزتر و اى نور چشمانم، زبان عاجز من قادر به بیان اجر و مزد آن شب نخوابیها و زحمت هاى شبانه روزى را که براى بزرگ کردنم انجام داده‌اید نمى‌تواند باشد و تنها این را مى‌توانم بگویم که (اجرکم عندالله) اى پدر و مادر خداوند بردوش شما وظیفه‌اى نهاده بود و شما این وظیفه را بـخـوبى انجام داده‌اید (که همانا بزرگ کردن من) و حال که صاحب اصلى من مرا فرا خوانده باید شما از جان و دل بپذیرید و همانطورکه خداوند بر شما منت گذاشت و مرا به عنوان شهید ازمیان شما انتخاب کرد شما هم دردعاهایتان و نمازهایتان دعا کنید که بپذیرد خداوند این قربانى را از شما.

اى خواهران عزیزم، بدانید که سنگر شما حجاب است پس حجاب خود را حفظ کنید تا سنگرى باشد درمقابل تمامى کفار جهانى و صهیونیسم بین المللى، وصیت من به شما صبر است بر مصیبت من همانند زینب درصحراى کربلا که بر مرگ برادرش صبر را پیشه خود قرارداد و اما شما اى برادران بزرگوارم و اى نوردیده‌هایم شما در زندگى برایم الگویى بودید و براى این حقیر خیلى زحمت کشیدید و قبل از هر چیز باید از شما طلب عفو و بخشش کنم که امیدوارم حلالم کنید. شما بعد از من علم مرا بر دوش گرفته و راهى جبهه‌ها شوید و راه مرا دنبال کنید که همانا راه سیدالشهدا است.اى بزرگواران نداى امام رالبیک گوئید که این نداى حسین (ع) است درصحراى کربلا وبدانید که امروز لبیک گفتن به امام لبیک گفتن به رسول اکرم (ص) است و سرپیچى از اوامر ایشان تمرد ازفرمان رسول خداست پس سخت مواظبت کنید که بر اثر سهل انگارى در ورطه کفر نیفتد.
در خاتمه از همه حلالى مى‌طلبیم و خود مى‌دانید که انسان کم صبر است و خطاکار، لذا به بزرگواریتان مرا ببخشید که سخت محتاج گذشت شما هستم. در دعاهایتان یادم کنید و براى من طلب بخشش کنید که دست من حتى ازیک الهى عفوگفتن کوتاه شده است.۱-یکسال نماز بدهى دارم ،۲-یک ماه روزه بدهى دارم ،۳-حقوق چهار ماه جبهه‌ام را از سپاه اهواز نگرفته‌ام آنها را به فقراء بدهید ،۴-مقدارى پول در بانک صادرات آسیه آباد دارم (۴۰۰۰ریال) که به حساب جبهه بدهید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته – الحقیر راضى حمیدى اصل ۳۰/۱۱/۶۲

نام و نام خانوادگی: راضی حمیدی اصل
نام پدر: طعمه
تاریخ تولد:۱۳۴۳/۰۴/۰۱
تاریخ شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۰۸
محل تولد:اهواز
محل شهادت:هورالهویزه