حکایت ناگفته ی راه آهن جنوب – ۲

علی عبدالخانی : معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی، رئیس اداره حراست، رئیس روابط عمومی، مسئول گروه ساختمان، معاون مدیرکل در امور فنی و زیربنائی، کارشناس خط و ابنیه، کارشناس گروه ایمنی، رئیس اداره ارتباطات و علائم، رئیس اداره بازرگانی و بازاریابی، رئیس قطار و… همچنین تعداد قابل توجهی کارمند از جمله نیروهایی هستند که […]

علی عبدالخانی : معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی، رئیس اداره حراست، رئیس روابط عمومی، مسئول گروه ساختمان، معاون مدیرکل در امور فنی و زیربنائی، کارشناس خط و ابنیه، کارشناس گروه ایمنی، رئیس اداره ارتباطات و علائم، رئیس اداره بازرگانی و بازاریابی، رئیس قطار و… همچنین تعداد قابل توجهی کارمند از جمله نیروهایی هستند که با وجود نیروهای هم عرض و بالاتر در اداره اهواز، از اندیمشک به این شهر منتقل شده و اضافه بر سرخوردگی نیروهای موجود، سبب تحمیل بار سنگین مالی به راه آهن جنوب شده اند.

توضیح اینکه حداقل ۳ نفر از مسئولان فوق از بستگان مستقیم مدیر کل می باشند که ضرورتی به ذکر نام آنان در این یاداشت دیده نمی شود.اشغالِ همه پُستهای راه آهن جنوب توسط گروه معینی از همشهریانِ یک مدیر، شاید این ذهنیت را ایجاد کند که اداره اهواز فاقد عناصرِ بومی متخصص و تحصیلکرده باشد اما واقعاً چنین نیست و اصلِ اشکال در دوگانه بینی مدیریت آن اداره خلاصه می شود؟ سئوال این است که با وجود این نگاه، آیا انگیزه ای برای نیروهای متعهد، متخصص و تحصیلکرده ی بومی باقی می ماند؟

اگر بخواهیم این یاداشت را از منظر صلاح و صرفه ی سازمانی ادامه دهیم لاجرم باید به واگذار کردنِ منازل سازمانی به همه ی افراد فوق و حتی کارمندانِ مذکور اشاره کنیم. آنها بهترین منازل سازمانی که با هزینه های هنگفت بازسازی شده و در بهترین بخش از منطقه ی امانیه ی اهواز واقع شده اند را در اختیار گرفته اند. از منظر انصاف این پرسش قابل طرح است که با کدام منطق اخلاقی یا قانونی قابل توجیه است نیروهایی که همرده و حتی بالاتر از آنها در اداره ی اهواز به وفور یافت می شود و هیچ بار مالی نیز برای تشکیلات ایجاد نمی کنند، اینگونه با اهمال و بی مبالاتی از سوی آن مدیر مواجه شوند؟ چرا همه ی جایگاهها به نیروهای غیربومی واگذار شده است؟ کدام مبنای قانونی و شرعی این نوع مدیریت ملوک الطوایفی را توجیه یا تجویز می کند؟

چه ضرورتی وجود دارد که همه امکانات و خدمات همچون منزل با همه هزینه های جانبی آن به عده ای از اشخاص که ضرورتی به حضورشان در اداره اهواز نیست، واگذار شود؟ آیا این وضع در تضاد با شعارهای دولت مبنی بر رفع تبعیض اداری و منع رانت‌های اشکار همچنین در تعارض با مفهوم صلاح و صرفه سازمانی نیست؟

تمنای نگارنده از نهادهای نظارتی این است که به کُلیت این موضوع بویژه نحوه واگذاری مناقصه ها و اجرای پیمانها از جهت بومی یا غیربومی بودن برندگان ورود کنند. گفته می شود که عمده ی شرکتها غیربومی و به یک شهر منسوب هستند لذا باید بررسی بشود که در فرایند مناقصات مختلف به قاعده بومی گرایی و اعلام صحیح و واقعی مناقصه ها جهت شرکت متقاضیان همچنین مبنای ارشیابی مالی آنها و … ورود کرده و پایان بخش هرگونه اقدامِ غیرقانونی شوند.

تعطیل شدن پروژهای مهم عمرانی _ زیرساختی در اداره کُل جنوب دلیل مشخص دارد که امیدواریم چرایی این تعطیلی مورد توجه دلسوزان واقع شود.در این امر شکی وجود ندارد که مسئله ی اشتغال یکی از چالش های پیش روی دولت در طول سالیان گذشته و یکی از نگرانی‌های مردم بوده و هست. متاسفانه وضعیت استخدام نیروهای پیمانکاری و شرکتی به تبع شرکت‌هایی که برنده مناقصات می شوند عمدتاً از نیروهای غیر بومی و مشخصاً از یک شهرِ مشخص بوده که این نیز می تواند ماده ای مناسب جهت بررسی‌های بیشتر باشد.

در پایان اعلام می کنیم که آنچه بعرض خوانندگان رسید جزئی از سلسله ای بلند از عملکرد ۸ ساله ی مدیر راه آهن جنوب است که با هدف روشنگری عمومی و ایجاد حساسیت نزد مراجع مسئول تهیه شده است.