شهریوری برای اهواز!؛ بدهی به تاریخ!

غلامرضاجعفری :چیزی به پایان انتخابات اهواز باقی نمانده، در شهریور پبش رو تکلیف نماینده سوم شهرستان های اهواز و باوی و حمیدیه و کارون مشخص می‌شود و با انجام مرحله دوم رای گیری، این شهرستانها آخرین نماینده منتخب خود را به پایتخت معرفی می‌کنند، دو نفر که هنوز در متن اتفاق انتخاباتی باقی مانده اند […]

غلامرضاجعفری :چیزی به پایان انتخابات اهواز باقی نمانده، در شهریور پبش رو تکلیف نماینده سوم شهرستان های اهواز و باوی و حمیدیه و کارون مشخص می‌شود و با انجام مرحله دوم رای گیری، این شهرستانها آخرین نماینده منتخب خود را به پایتخت معرفی می‌کنند، دو نفر که هنوز در متن اتفاق انتخاباتی باقی مانده اند و لاجرم یک کدامشان بهارستان نشین خواهد شد و آن دیگری… آن دیگری چه خواهد کرد؟ پاسخ این پرسش را بسپاریم به ادامه ماجرا.

شاید کسی از خود بپرسد که بود و نبود این آخرین عضو تیم هجده نفره نمایندگان اهواز چه فایده‌ای دارد؟ وقتی که هفده نفر به مجلس رفته‌اند و از همین آغاز راه مشخص است که در آینده؛ به احتمالی فقط شاهد چند عدد سخنرانی پر شور خواهیم بود و در ادامه این سخنرانیها، نتیجه فقط مصرف بیشتر گیگ‌هایی است که از اپراتورها گران خریده‌ایم! البته این پرسش در جای خود درست است؛ وقتی شاهدیم از این هفده نفر تازه به مجلس رسیده، حتی یکی‌شان به ریاست کمیسیونی و یا حتی نیابت کمیسیونی موثر نرسیده‌ا‌‌ند؛ امری که نشان می‌دهد  در مجلس فعلی، بازیکنان خوزستانی فقط نیمکت نشین خواهند بود، و تاثیرشان در فضای سیاسی-اجتماعی، اقتصادی و… کشور، به قد و اندازه مطالبات و رنج مردم خوزستان نخواهد رسید، خاصه که به طورعمومی چهره های هفده گانه فعلی،نه تجربه قانونگذاری‌شان مکفی است، و نه تجربه سیاسی شان  در قد و قواره تجربه‌های ملی و تاثیرگذار.

ما، به طور خاص ما مردم اهواز و باقی شهرستانهای نزدیک، پیشتر نیز چنین تجربه ای داشتیم؛ چهره هایی را در همین مجلس اخیر، روانه مجلس کردیم که با زور تک ماده، می‌شد سیاسی و حتی فعال اجتماعی دانست، اینکه چگونه چنین شد؛ خود قصه تلخ و مفصلی است اما حضور چهره‌ها و اشخاصی بدون تجربه‌های به طور ویژه ملی، محلی برجسته و حتی تجربه‌های محلی معمولی، به عنوان وکیل مردم؛ نتیجه ای به جز پشیمانی عمده حامیان و طرفداران آن اشخاص نداشت، و نصیب خوزستان مشتی عربده و سخنرانی به اصطلاح پرشور بود،در همان حالی که نمایندگان برخی استانها بدون سخنرانی و نشستن پشت دوربینها، آب کارون را شبانه بردند.

 کسانی که در اهواز با نردبانی به نام لیست امید بالا رفتند؛ پس از نشستن بر روی نشیمن بهارستانی، نخست خود را گم کردند و بعد از آن همه مردم اهواز و باوی و حمیدیه و کارون را؛ جالب تر آنکه این کسان، بعد از انتخابات و رد شدن مرکبشان از روی پل آراء مردم، نه تنها همه چیز را از یاد بردند و همه وعده هایشان را، بلکه به طور عجیبی برای دیدن و شنیدن رنج مردم کور شدند، همان قصه تازه به دوران رسیده هایی که حالا در ردای سیاسی هم دیده می شوند.

شهریور پیش رو می تواند تکرار همان تجربه باشد، هر چند که عقلا می گویند: من جرب المجرب حلت به الندامه اما عقلا هرگز نگفته‌اند مردم، لزوما از تجربه های خود درس می‌گیرند، حتی تجربه گرانی مثل انتخاب چهره هایی که چهار سال به مجلس می روند و در نهایت آنچه مردم به دست می آورند یک هیچ بزرگ است؛ البته هنوز برای انتخابی منطقا بهتر فرصت هست، فرصتی تا بدانیم ما ناگزیر از انتخاب چهره‌ای هستیم که فقدان شناخت بازیگران اصلی قدرت، فقدان تجربه سیاسی، فقدان روابط ملی و … را در یاران هفده‌گانه فعلی،  پوشش دهد و بتواند این خلاء را پر سازد، خلایی که نتیجه اش نبود حتی یک نماینده خوزستانی در میان تصمیم سازان درون مجلس است. فقدانی این چنین، آینده استان را دچار طوفانهایی خواهد کرد که محصول ابتدایی آن، ادامه تشنگی نخیلات و مردم خواهد بود.

 یک کدام این دو نفری که در شهریور قرار است به عنوان نماینده اهواز و باقی شهرستانهای اطراف به مجلس برود؛ از چنین تجربه  و روابطی برخوردار است، و می‌توان با انتخابی منطقی، جمع جماعت نمایندگان فعلی را تقویت کرد، جماعتی که از همین ابتدای حضورشان در مجلس آنچه نشان داده اند؛ توان زایدالوصفی در قطار کردن شعارهای تکراری است، شعارهایی تکراری که از نجابت و صلابت و … مردم خوزستان میگوید و همزمان قصه میگویند از رنجهای دم دستی مردم، اندکی از مدبریت فشل، اندکی رنج نان، اندکی مسکن نامرغوب و اندکی … بی آنکه از اصل ماجرا چیزی بگویند و یا حتی نشان دهند که اصل قصه را فهمیده‌اند، و اصل قصه چیست؟ پاسخش را باید نمایندگان مجلس بدانند و حالا پرسش این است که آیا نمایندگان فعلی مجلس، چیزی از اصل داستان را میدانند؟!

در نهایت اینکه یادمان باشد با شعار زیبای جوان و … به پای صندوق رای نرویم چرا که مجلس نیاز به اشخاصی مجرب و موثر دارد و جوانی اگر ویژگی مهمی است که حتما هست، بیشتر به درد زمین فوتبال می‌خورد نه جایی که دانش و تجربه مقدم بر هر چیزی است، خاصه که تاوان هر گونه ضعف و ناکارامدی مجلسیان خوزستانی، بر دوش نسل امروز و فردای خوزستان است؛ حداقل آنکه خود را با انتخابی غیرمناسب، بدهکار نسل های فردا نکنیم؛ که تا همین امروز حجم بدهی های ما به تاریخ سنگین است.