تعطیل نیست ، تعطیل است…

ساعت ۹ صبح شنبه ۳۰ دی ماه ۹۶ ادارات و دانشگاه‌های اهواز تعطیل نیستند.یک مقام مسوول در اهواز گفت: ادارات و دانشگاه‌های اهواز امروز (شنبه) تعطیل نیستند.او اظهار کرد: بر اساس گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست، شاخص آلودگی هوای اهواز در ساعات هفت و هشت امروز (شنبه، ۳۰ دی‌ماه) زیر حد وضعیت خطر بوده […]

ساعت ۹ صبح شنبه ۳۰ دی ماه ۹۶ ادارات و دانشگاه‌های اهواز تعطیل نیستند.یک مقام مسوول در اهواز گفت: ادارات و دانشگاه‌های اهواز امروز (شنبه) تعطیل نیستند.او اظهار کرد: بر اساس گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست، شاخص آلودگی هوای اهواز در ساعات هفت و هشت امروز (شنبه، ۳۰ دی‌ماه) زیر حد وضعیت خطر بوده است. از این رو الزامی برای تعطیلی ادارات و امتحانات دانشگاه‌های اهواز وجود ندارد.

ساعت ۱۰ صبح شنبه ۳۰ دی ماه ۹۶ ادارات اهواز تعطیل شد.یک مقام مسوول در اهواز از تعطیلی ادارات این شهرستان از ساعت ۱۰ امروز، به دلیل تشدید پدیده گرد و غبار خبر داد. او اظهار کرد: باتوجه به شدت پدیده گرد و غبار، ادارات شهرستان اهواز از ساعت ۱۰ تعطیل است.
*
فیلمنامه ای در یک پرده
می خواهم پرنده باشم!
اهواز/ روز/ داخلی/ دفتر مقام مسوول/ساعت ۹ صبح شنبه ۳۰ دی ماه ۹۶
مرد تلفن را بر می دارد و تماس می گیرد:
سلام مهندس! خوبی؟ کجایی؟! خبرنگاران کچلم کردن! هوای بیرون چه طوره؟
– دکتر جان سلام! کیان پارس ام، یک ساعت پیش از توی ماشین نگاه می کردم هوا هم بد نبود.
– مهندس! از شاخص آلودگی هوا بگو!
– دکتر جان! در ساعات هفت و هشت صبح که نگاه کردم زیر حد وضعیت خطر بود.
ممنون مهندس! پس من به خبرگزاریا اعلام می کنم که ادارات تعطیل نیستن. ممنون…
*
اهواز/ روز/ داخلی/ دفتر مقام مسوول/ساعت ۱۰ صبح شنبه ۳۰ دی ماه ۹۶
مرد گوشی تلفن را بر می دارد و شماره می گیرد.
– سلام مهندس! می گم! انگاری وضعیت هوا خیلی داغونه.
– سلام دکتر جان! آره همین طوره!
– مگه نگفتی زیر حد وضعیت خطره؟!
– دکتر جان! اون مال ساعت ۷ و ۸ صبح بود نه حالا که ساعت ده صبحه!
– یعنی دستگاه هاتون وضعیت رو خطری نشون می دن؟
نه دکتر جان! دستگاه ها کیلویی چندن! وقتی با چشم غیر مسلح وضعیت هوا رو می بینم، اونم از پشت پنجره خونه، چرا از دستگاه کمک بگیرم؟! واقعن وضعیت خیلی خطریه! من که جرات نکردم از خونه بزنم بیرون…
– مهندس! بهتر نبود همون دیروز وضعیت هوا رو درست می سنجیدین و به ما گزارش می کردین تا ما هم دیشب ادارات رو واسه صبح امروز شنبه تعطیل می کردیم تا کارمندان توی این هوای خاکی با ماسک و بی ماسک با پای پیاده و سوار بر تاکسی و اتوبوس و مینی بوس نرن اداره. همه مثل ما که ماشین اختصاصی و تصفیه هوا ندارن که راحت بتونن تا دفتر کارشون برن
– چی بگم دکتر جان! حرفی واسه گفتن ندارم…
– نمی خواد چیزی هم بگی! یه دفه از خونه نزنی بیرون خاکا بخورنت! اصلن برو بخواب!
مرد تلفن را قطع می کند و دستور تعطیلی ادارات را می دهد…
کارمندان با چهره هایی خندان و متبسم؛ اخم کرده و ناراحت و در حالی که حرف هایی بر زبان می آورند که فقط خودشان می شنوند، ادارات را ترک می کنند. برخی با ماشین از ادارات می زنند بیرون و برخی هم با پای پیاده سر خیابان می روند تا با وسایل نقلیه به خانه های شان بروند…
آسمان اهواز از دیشب دلش گرفته بود، اما گرد و غبارهای عراقی و ایرانی اجازه گریه کردن به آسمان ندادند. در کلان شهر اهواز هیچ جنبنده ای نه روی زمین و نه در هوا دیده نمی شود؛ بجز انسان ها که هنوز دنبال یک لقمه نان هستند! به گمانم مسوولان جنبنده ها از جمله پرندگان از دیروز فکر امروز شنبه را کرده بودند و اجازه بیرون رفتن به پرندگان از لانه های شان ندادند تا خدای ناکرده یک مرتبه مثل آدم ها مریض نشوند…

حبیب الله بهرامی