فارسیات جبهه بیاد ماندنی – ۱

عبدالله سلامی :روستای فارسیات معروف به بیت شیخ بنیان از حموله بنی خالد ، کنار ضلع شرقی کارون و در ۴۰ کیلومتری جنوب اهواز به سمت آبادان ، واقع شده است . روستای نسبتا آباد با نخلستان و بستانی معمور و مثمر . بر اثر شروع جنگ ، اهالی روستای فارسیات برای دور شدن از مخاطرات وقوع جنگ ، ناچار محل سکونت خود را ترک و به مناطق امن کوچ کرده بودند . تنها بر روی بام خانه های متروک و خالی از سکنه روستا ، کبوتران دیده می شدند و در گوشه و کنار در و دیوار خانه های ترک شده تعدادی از سگهای روستا ، به رسم وفاداری از خانه ها پاسداری می دادند . از شدت گرسنگی و بی کسی جثه های نحیف و لاغری پیدا کرده بودند و چشمهایشان درشت تر از حد معمول بنظر می رسید . اما بعدها معلوم شد که علت لاغری سگهای روستای فارسیات ، تنها گرسنگی نبود ، بلکه با شنیدن و به وحشت افتادن از صداهای شلیک توپها و سایر سلاحهای جنگی ، جثه ی نحیف و لاغری پیدا کرده بودند .

..آنطرف ضلع غربی رودخانه کارون ، تقریبا به موزات روستای فارسیات ، روستای بیوض بیت سید فیاض سیف السادات از سادات بیت سید نعمه ، دیده می شد .در یکی دو ماه اوایل وقوع جنگ از سمت غرب رودخانه کارون ، پیشروی نیروهای زرهی و پیاده نظام ارتش عراق ، از خرمشهر شروع و دامنه ی آن تا روستای ام طمیر امتداد پیدا کرده بود . عملا تمام روستاهای غرب رودخانه کارون ، تحت اشغال و اشراف لشکرهای نظامی عراق واقع شده بودند ، شدت عمل و سرعت برق آسای نیروهای زرهی عراق ، فرصت نداده بود تا ساکنین ، روستاهای غرب رودخانه کارون ، بتوانند به مقصد جای امن ، خانه هایشان را ترک کنند .

گرمای آخرین ماه تابستان ، هنوز شدت داشت ، رطوبت هوای شرجی ، تنفس در فضای نخلستان و بستان انبوده روستای فارسیات ، سنگین و دشوار بود ، خوشه های چیده نشده ی دیری و گنتار هنوز روی تعدادی از نخلها آویزان بود . قبر شیخ بنیان در گوشه ای از محیط نخلستان به چشم می خورد . شبها که هوا نسبتا خنک می شد . حشرات در جایی که منبع نور و کمی روشنیایی بود ، گردش دورانی سریعی داشتند درست مثل گردش الکترونها در مبحث درس شیمی . بفکر آن بودیم تا جای امنی در روستا برای سنگر گرفتن بیابیم . به استثنای ساختمان مدرسه ابتدایی و خانه شیخ بنیان که با مصالح آجر ساخته شده بودند ، در و دیوار خانه های روستا با ملات کاه و گل ساخته شده بودند .