ترجمه آثار عربى، انقلابى در ادبیات داستانى ایران ایجاد خواهد کرد

معصومه تمیمی :جمعه ۱۱مهر ساعت ۲۱ به وقت تهران به همت انجمن علمی عربی دانشگاه تهران، گفتگوی آنلاین با موضوع راهنمایى براى ورود به حوزه ترجمه ادبیات معاصر عرب و معرفى چند رمان مهم و معروف جهان عرب انجام شد.در این گفتگو، میهمان برنامه مترجم چیره دست و پر کار، محمد احسان رحمانی بود که […]

معصومه تمیمی :جمعه ۱۱مهر ساعت ۲۱ به وقت تهران به همت انجمن علمی عربی دانشگاه تهران، گفتگوی آنلاین با موضوع راهنمایى براى ورود به حوزه ترجمه ادبیات معاصر عرب و معرفى چند رمان مهم و معروف جهان عرب انجام شد.در این گفتگو، میهمان برنامه مترجم چیره دست و پر کار، محمد احسان رحمانی بود که ترجمه رمان‌هاى عربی احسان عبدالقدوس ، عبدالحمید و منا مشروط و… را در کارنامه خود دارد.محمد احسان رحمانى سخن خود را با شعرى از مولانا آغاز کرد «سخنى تازه بگو تا جهان تازه شود…» و ابراز امیدوارى کرد که بتواند سخن تازه‌اى بگوید.اولین سؤال مجرى از ایشان این بود که یکى از دغدغه هاى دانشجویان ادبیات عربى این‌ است که چه کتابى را براى ترجمه انتخاب کنند؟ شما چه پیشنهادى دارید؟

رحمانى پاسخ داد: در هر حوزه‌اى که مترجم قصد ترجمه دارد به یک‌سرى ادوات و ابزار مختص به همان حوزه نیاز دارد. مثلا اگر در فلسفه بخواهد متون فلسفى ترجمه کند در کمترین سطح آن باید فرهنگ لغت و اصطلاحات فلسفى کنار دست خود داشته باشد.همچنین با جامعه مخاطب خودش که یکسرى فیلسوف یا علامندان به فلسفه هستند آشنایى داشته باشد. تا بداند براى چه جامعه‌اى تولید اثر و ترجمه مى‌کند .

اما فرق مترجم حوزه ادبیات داستانى با دیگران در این است که جامعه محدود ندارد. مخاطب ادبیات داستانى کل جامعه از کودکی که در گهواره خوابیده و مادر برایش داستان تعریف مى کند تا پیرمردی که در یک نقطه دور افتاده دراز کشیده و تنها دلخوشى او داستانی است که از رادیو گوش مى دهد. همه اینها مخاطب حوزه ادبیات داستانى هستند پس ما نمى توانیم مترجم ادبیات داستانى را به فرهنگ لغت یا اطلاعات خاصى محدود کنیم تا موفق تر عمل کند.

مترجم به مثابه یک پلى است که ملت ها را به هم‌دیگر وصل مى کند. پس بهترین توصیه به مترجم حوزه ادبیات داستانى این است که دل به دریا بزن و قلم در دست بگیر و ترجمه را آغاز کن.وی در ادامه سه نکته مهم را به علاقمندان ترجمه یادآور شد و افزود: ترجمه نیاز به تحصیل در رشته خاصى ندارد چون این حوزه قائم به فرد است و مهارت از طریق مطالعه در این حوزه کسب مى شود و دانشگاه و تحصیلات ارتباط و تأثیرى بر مترجم شدن ندارد.نکته دوم اینکه ترجمه احتیاج به تسلط بر صرف و نحو ندارد. مانند آنچه در دانشگاه امروزى مرسوم است

که دانشجو سالها وقت خود را صرف فراگیرى صرف و نحو مى کند به قول شیخ بهایى گذشت عمر تو به صرف و نحو…پس دانشجویانى که در صرف و نحو ضعیف هستند گمان نکنند که نمى توانند وارد حوزه ترجمه شوند. و آشنایى با (فعل و فاعل که گاهى مبتدا و خبر مى گیرد، مفعول در جمله، حال و تمییز و فعل مجهول کفایت مى کند). ادبیات داستانى دایره واژگانى وسیع می‌طلبد و بهتر است وقت خود را صرف خوانش متن کنند.نکته سوم اینکه عدم تسلط به مکالمه مانع ترجمه ادبیات داستانى نیست و مکالمه ربطى به این حوزه ندارد.مجرى از ایشان سوال کرد که موفقیت ترجمه آثار عربى در ایران را در چه سطحى مى بیند؟
محمد احسان رحمانى به کمبود آثار ترجمه ادبیات داستانى جهان عرب در کشور اشاره کرد و گفت:ترجمه آثار عربى بسیار کم، ضعیف و بى کیفیت کار شده است. طوری که نمى توان آن ها را مورد ارزیابى قرار داد. وی عمق فاجعه را آنجایی می‌داند که حتی دانشجوى ادبیات عرب هم از غنى بودن حوزه داستانى عربى بى اطلاع است.

رحمانی از مترجمان خواست اعلام وجود کرده و خود را به جامعه معرفى کنند، برای چاپ آثار ترجمه شده به انتشارات بزرگ و معتبر مراجع کرده و در جامعه ادبى حضور داشته باشند که شاخص شناخته شوند تا خود را به مخاطب عام معرفى کنند.ایشان همچنین از بى اطلاعى جامعه ایرانى از وجود رمان هاى عربى ابراز تأسف کرد و گفت:رمان‌هاى عربى مى تواند جهان را تکان دهد اگر نگوییم جهان، مى تواند ادبیات داستانى ایران را تکان دهد زیرا این رمان‌ها بسیار لذت‌بخش و عجیب و غریب هستند. اگر با کیفیت عرضه شوند با توجه به اشتراکات فرهنگى انقلابى در ادبیات داستانى ایجاد خواهند کرد.سپس مجری برنامه پرسید: گفته مى شود که آثار عربى ترجمه شده در داخل کشور خواهان ندارد ایا درست است؟

رحمانی پاسخ داد: به نظرم چون مترجم خود را به مخاطب ایرانى معرفى نکرده و آشنایى مردم ایران فقط در ادبیات کهن متوقف شده است و با ادبیات مدرن جهان عرب نا آشناست در حالى که ادبیات مدرن عرب به علت آشنایى با زبان مدرنیته، زودتر از ما آن را درک کردند. ادبیات عرب و ایران هر دو از ادبیات غرب متأثر شدند. ولى ما نتوانستیم نویسندگان و ادبیات عرب را به جامعه معرفى کنیم. مثلا رمان بکارت بحث فرهنگ مشترک موضوعیت و قداست و مشکلاتى که براى جامعه شرقى ایجاد کرده بین دو ملت ایران و عرب است که مثلا براى جهان غرب موضوعیت ندارد.محمد احسان رحمانى گفت: مثلا این رمان بکارت از آثار حبیب السالمى تونسى اگر در ایران ترجمه شود بخاطر اشتراک فرهنگى دو ملت انقلابى در ادبیات داستانى ایران ایجاد مى کند. رمان روانشناسى که موضوعات را در قالب داستان مطرح مى کند.رحمانى همچنین پنج رمان از پنج کشور مختلف عربى و با موضوعات متفاوت را براى ترجمه معرفى کرد.

رمان اول «نساء الخیال» اثر «ممدوح عزام» که به او نقاش فرهنگ و آداب و رسوم مردم سوریه لقب داد‌ه‌اند. آثار خرابى دهه اخیر بر کشور سوریه را در داستان به تصویر مى کشد و به تأثیر فرهنگى مخرب پس رفت آن بر مردم سوریه مى پردازد.دوم رمان «نساء الریح» اثر «رزان نعیم المغربی» که جمله مشهورى دارد که مى گوید (من به تمام چمدان هاى بسته شده و آماده سفر که در جلوى در قرار گرفته‌اند حسادت مى کنم) و به آرزوى جهانگردی خودش اشاره دارد. داستان هاى وی هم از این آرزو الهام مى گیرند.

رمان سوم «نساء العتبات» از «هدیه حسین» نویسنده عراقى که تاریخ عراق و مصیبت هایی که دو جنگ به مردم این کشور تحمیل کرده را به تصویر مى کشد.رمان چهارم «نساء الکرنتینا» از «نائل الطوخى» روزنامه نگار مصرى است که فساد گسترده گروههاى سیاسی داخل جامعه مصر را به تصویر مى کشد.رمان پنجم «نساء یوسف» از «لینه کریدیه» که در شعر نو هم صاحب نظر است. در این داستان با دید روانشناسى به مشکلات جوانان در جامعه مى پردازد.محمد احسان رحمانى داستان‌خوانى خود را مدیون مادر رمان‌خوان خویش دانست که همیشه رمان در سبد خرید منزل آنها یافت می‌شد.