خاورمیانه به کدام سو می‌رود؟

محمد سلامی:《‏روزهایی که در حال طی کردنشان هستیم، چه از باب اشاعه احتمالی سلاح‌های هسته‌ای و چه از باب تغییر توازن قوای سیاسی-نظامی جهان ( و در درجه اول منطقه خاورمیانه) با درصد بالایی از احتمال سرنوشت سازند. ‏از دهه ۲۰۰۰ و تا میانه دهه بعد به سبب عدم پراکندگی زیرساخت، تکنولوژی پایین ساخت سانتریفیوژ […]

محمد سلامی:《‏روزهایی که در حال طی کردنشان هستیم، چه از باب اشاعه احتمالی سلاح‌های هسته‌ای و چه از باب تغییر توازن قوای سیاسی-نظامی جهان ( و در درجه اول منطقه خاورمیانه) با درصد بالایی از احتمال سرنوشت سازند. ‏از دهه ۲۰۰۰ و تا میانه دهه بعد به سبب عدم پراکندگی زیرساخت، تکنولوژی پایین ساخت سانتریفیوژ و تعداد نه چندان زیاد پایگاه‌های زیرزمینی مرتبط با پروژه هسته ای/موشکی در ایران،طرح‌های عملیاتی حمله نظامی با هدف نابودی/تاخیر ایده‌ای شبیه اوزیراک ۱۹۸۱ با دامنه بزرگتر را دنبال می کردند.

‏به این معنی که حمله باید کوتاه و سریع می بود و زیرساخت هسته ای محدود را هدف قرار می داد. در عین حال تعدادی از افراد موثر در پروژه آماد در پایان دهه ۲۰۰۰ برای جلوگیری از پیشرفت سریع تر پروژه در لیست ترور قرار گرفتند. ‏امضای توافق برجام در سال ۲۰۱۵ پس از کش و قوس های فراوان در عین این که نظارت هایی بر فعالیت های هسته ای در ایران فراهم کرد، فرصت گسترش انبوه و انفجارآسای زیرساخت ها و دانش لازم برای کاهش آسیب پذیری برنامه هسته ای نظامی را در اختیار نظام حاکم قرار داد.

با خروج دولت ترامپ از توافق برجام در بهار ۲۰۱۸ با این ایده (البته درست)که برجام در نهایت یک دست انداز در مسیر گسترش سلاح‌های هسته ای در خاورمیانه است، روشن بود که جز یک حمله فراگیر یا تسلیم شدن ج.ا در برابر فشار اقتصادی چیزی مانع این روند رو به تسریع نخواهد بود. رخداد ژانویه ۲۰۲۰ و سپس حادثه نطنز در تابستان آن سال شاید نمود اراده دولت وقت آمریکا برای استفاده از ابزار نظامی بود، اما دمکراسی لیبرال در عین انعطاف بلندمدت گاهی دست یابی به اهداف کوتاه مدت را مختل می کند، و اشاعه هسته ای هم سرعتی بیش از آن دارد که در دایره بلندمدت قرارش داد. ‏اکنون و پس از ۱.۵ سال، و مصرف همه تیرهای در ترکش برای بازداشتن از تحرک نظام حاکم بر ایران برای حرکت به سمت سلاح های هسته ای، در فرصت زمانی بسیار کوتاه برای جلوگیری از اشاعه هسته ای در خاورمیانه/جهان گزینه ای جز یک ضربه نظامی فراگیر باقی نمانده است.

‏ضربه ای که کل زیرساخت مرتبط با برنامه هسته ای، زیرساخت های فراهم کننده توان دفاعی پایدار و افراد موثر دخیل در برنامه را به شکل موثر هدف نگیرد اثری ندارد. گزینه دیگر پذیرش ج.ا به عنوان نیروی مسلح به سلاح هسته ای اما تضعیف شدید آن به انحای دیگر است.

روند آغاز شده از جنگ ۲۰۲۰ قره باغ و منتهی به اوکراین ۲۰۲۲ البته اطمینان پذیری از کارایی این روش را با مشاهده شکاف عظیم تکنولوژی بالا برده ، اما همچنان اندیشیدن به عواقب اقتصادی-اجتماعی-سیاسی بلندمدت قضیه پابرجاست. کارت محاصره شدید اقتصادی (از جمله محاصره دریایی) چه از مجرای قانونی (شورای امنیت سازمان ملل) و در صورت عدم اطمینان از آن (خصوصا پس از رخداد ۲۴ فوریه ۲۰۲۲) اعمال از سوی کشورهای موافق آن گزینه ای ناگزیر در چنین حالتی است.

در عین حال اکنون گزارش هایی از مذاکره مستقیم با گروه های مسلح مخالف نظام ایران برای نخستین بار در ۴۳ سال اخیر نیز در دست است (البته این گروه ها در حالت درگیری نظامی فراگیر برای جلوگیری از هسته ای شدن هم می توانند به کار بیایند). در نهایت ، از دید من ۲۰۲۲ که با بزرگترین درگیری نظامی در اروپای بعد از ج.ج دوم آغاز شد ممکن است در جهان پسا ۱۹۴۵ پاییزی باشد که سال جهنمی ۱۹۷۵ در برابر آن بهاری سبز و خرم جلوه کند…

‏در حاشیه : خبر علنی استقرار رادارهای هشدار زودهنگام اسرائیلی در کشورهای عربی منطقه (امارات و بحرین رسمی شده اند) را در مورد برآورد وضعیت فعلی باید به شکلی جدی در نظر داشت》.این تحلیل را باید جدی گرفت