تاملی بر کتاب “عدالت اجتماعی و آزادی و توسعه در ایران امروز – ۲

دکتر فیصل مرداسی : مقدمه تکراری از بخش اول : آقای دکتر فرشاد مومنی یک اقتصاددان نهادگرا است و نگاه عمیقی به اندیشه های اقتصادی حضرت امام و شهید بهشتی دارد. همواره منتقد جدی سیستم اقتصادی حاکم، به خصوص رویکرد اقتصادی دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی است.خواندن کتاب حوصله می خواهد ولی برای کسی که در […]

دکتر فیصل مرداسی : مقدمه تکراری از بخش اول : آقای دکتر فرشاد مومنی یک اقتصاددان نهادگرا است و نگاه عمیقی به اندیشه های اقتصادی حضرت امام و شهید بهشتی دارد. همواره منتقد جدی سیستم اقتصادی حاکم، به خصوص رویکرد اقتصادی دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی است.خواندن کتاب حوصله می خواهد ولی برای کسی که در پی دریافت پاسخ پیرامون عدالت اقتصادی است احتمالا با درنگی جذاب باشد. فصل پنجم این کتاب مهم با عنوان “اندیشه جنگ فقر و غنا یک الگوی راهگشا برای توسعه ملی” شاید در برگیرنده مهمترین دیدگاههای اقتصادی دکتر فرشاد مومنی است. همان دیدگاههایی است که در قالب کلیپ های انتقادی و نگران گستردگی فقر و تبعات آن گاه به گاه ناخن بر وجدان هر شنونده ای می کشد.در ادامه بخش اول دکتر فرشاد مومنی در بررسی سوابق نظری و تجربی کشورهای توسعه نیافته به خطاهایی که برای تحقق توسعه و رفع فقر گسترده در کشورهای توسعه نیافته رخ داد، اشاره می کند:

۱. تجربه اولیه کشورهای توسعه نیافته برای تحقق توسعه و رفع فقر در قالب صنعتی شدن با اتخاذ استراتژی “جایگزینی واردات” و حتی رشد تولید ناخالص داخلی نشان داد رشد لزوماً به معنای بهبود وضعیت فقرا نیست.

استراتژی جایگزینی واردات دلالت بر سرمایه گذاری در صنایعی می کند که باعث خودکفایی کشور از واردات محصولات خارجی می شود. این استراتژی در کشورمان نیز اتخاذ شده است و دلایلی بر ناکامی آن جز بی توجهی به فقرزدایی در محور اصلی رویکرد توسعه نمی توان آورد.

۲.الگوی تعادل پایدار تبیین کننده واقعیتهای موجود در کشورهای توسعه نیافته نیست و گرایش ذاتی سیستم به تعادل واقعیت ندارد.

الگوی تعادل پایدار دلالت بر یک اصل فریبنده دارد:هر اختلالی در سیستم، عکس العملی را به منظور ایجاد تعادل جدید به وجود می آورد. ص ۱۱۱ – در حالی که شواهد تجربی در کشورهای در حال توسعه نمایانگر این واقعیت است که سیستمهای اقتصادی اجتماعی هیچگونه گرایش ذاتی به سمت تعادل ندارند و در عمل به صورت عکس این تصور یا ادعا ظاهر می شوند.انسان های دچار فقر و بیماری در یک مدار بسته قرار می‌گیرند. به این معنا که آنها مریض هستند چون فقیرند و فقر آنها به دلیل بیماری شان و بیماری شان به علت فقر شان تشدید می شود.

۳.نارسایی هایی جدی درباره مکانیزم “رخنه به پایین” مطرح می شود.

“رخنه به پایین” بر این معنا دلالت می کند که ما باید از بخشی از جامعه حمایت بکنیم چون آنها توان پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و تولید دارند و از طریق رشد آنها و تحت عنوان مکانیسم “رخنه به پایین”، کل جامعه رشد می کند. تجربه نشان داد که این مکانیزم نارسایی های جدی دارد. آزمون های تجربی بی شمار نماینگر آن است که هیچگونه شواهدی مبنی بر اینکه افراد بسیار فقیر به صورت خود به خود از رشد اقتصادی بهره مند می شوند، وجود ندارد‌.از آن پس اصطلاح جدیدی مطرح شد، تحت این عنوان که باید به فقر، به صورت مستقیم حمله کرد و باید فقر محور اصلی برنامه‌های توسعه قرار بگیرد و در این مسیر “اشتغالزایی” به عنوان مهم ترین وسیله برای توزیع درآمد و ثروت باید در سیاستگذاریهای توسعه و اتخاذ جهت گیریهای انتخاب طرحها و پروژه ها و نوع تکنولوژی مورد توجه جدی قرار گیرد.
همچنین توجه اساسی به جامعه روستایی و بخش کشاورزی در محور رویکرد توسعه مورد تاکید قرار گرفت.

این تاریخچه مختصری بود که در سیستم توسعه کشورهای غربی و کشورهای در حال توسعه از جمله ایران در این کتاب از زبان اقتصادانان مطرح جهان و با تحلیل آقای دکتر فرشاد مومنی مطرح شد و خوب نشان داد که جهان سرمایه داری به تجربه و به عقل خودشان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که برای رفع نابسامانی‌های اقتصاد ملی و دستیابی به توسعه پایدار، باید با فقر مبارزه کرد و طبقه فقیر را کوچک کنند، جامعه متوسط را تقویت کنند و برای این مسیر از انباشت زیاد ثروت در بخشی از جامعه جلوگیری کنند.

آقای فرشاد مومنی در انتهای فصل به فرمایشات حضرت امام اشاره می کند:هر قدر کشور به طرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملت‌های جهان به اسلام زیادتر می شود.در جای دیگری اشاره می‌کند که از نظر امام اسلام آمریکایی همان اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری است و وجوه ممیزه اسلام اصیل و ناب با اسلام آمریکایی خصلت “مردم گرایی” آن است و این امر بر ملاک ها و معیارهای انتخاب مسئولان نیز تاثیر خواهد گذاشت. خصلت مهم اشراف و اعیان و متمکنین آن است که درمقابل قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضعند و در مقابل و در برابر ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگرند. حضرت امام می فرماید که پیامبر (ص) دو وظیفه داشت:دعوت به معنویات و دیگری اقامه عدل بود. در این مسیر موارد سه گانه زیر مورد تاکید امام خمینی(رض) بود:

۱. حاکمیت قانون

۲. تاکید بر فعالیت‌های مولد

۳. فقرزدایی

ایشان کارگر و کشاورز را اساس استقلال کشور معرفی می‌کنند و این دو قشر را ستون فقرات حفظ انقلاب می داند.