لبخند اهواز به مردمانش!
دیروز بنابه دعوت خانوادگی عموزادهام که شاغل در قسمت آتش نشانی شرکت فولاد خوزستان است؛ در کنار دریاچه ی زیبای منازل مسکونی معروف به دویست دستگاه نماز خوانده و پس از ناهار، استراحت و بگو و بخند، بازی بچهها و عکس سلفی خانوادگی؛ فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا را در سالن سینمای این […]
دیروز بنابه دعوت خانوادگی عموزادهام که شاغل در قسمت آتش نشانی شرکت فولاد خوزستان است؛ در کنار دریاچه ی زیبای منازل مسکونی معروف به دویست دستگاه نماز خوانده و پس از ناهار، استراحت و بگو و بخند، بازی بچهها و عکس سلفی خانوادگی؛ فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا را در سالن سینمای این مجتمع مسکونی رایگان دیدیم. نیروهای حراست موءدبِ درب ورودی مجتمع، کارکنان خوش اخلاقِ سینما، دستشویی های تمیز با مایع دستشویی که مرتب نظافت میشوند، چمن سرسبز و بدون زباله و از همه مهمتر مردمانی آرام و دوست داشتنی از همه ی اقوام و فرهنگهای خوزستانی که دنبال جایی برای شاد زیستن، زیر سایه ی درختان یک دورهمی سالم و مفرح را تجربه کردند. تمام ۳۳۰ صندلی تالار طوبی پُر شده بودند و برخی از مردم ایستاده آخرین دستاورد تلخ ابراهیم حاتمی کیا را تماشا میکردند. آفرین بر مدیران و کارکنان شرکت فولاد خوزستان که آغوش خود را به مردم عادی گشودهاند.
در سال گذشته یادداشتی با عنوان «آپارتاید شهری در اهواز» نوشتم و به گیت های بسته به روی مردم انتقاد کردم و هنوز بر این عقیده هستم که در کلان شهر اهواز امکانات فراوانی در اختیار سازمانها و شرکتهای بزرگ صنعتی قرار دارد که مردم اهواز از آنها محروم هستند. کافی است مانند شرکت فولاد خوزستان به هر کدام از کارکنان خود اجازه دهند بلکه احترام بگذارند که میهمانان خود را جهت استفاده از امکانات شرکتی دعوت کنند، من به شما اطمینان میدهم که اهواز لبخند خود را به مردمانش نشان خواهد داد و از آن سو کارکنان احساس عزت و مفید بودن برای خانواده، بستگان و در سطح کلان تر برای شهرشان میکنند و همین موضوع موجب افزایش تعلق سازمانی آنها به شرکتی که در آن کار میکنند، خواهد شد.
در سال ۱۳۶۰ نخستین بار ۵۱ درصد جمعیت ایران شهر نشین شد. از آن زمان تا به امروز جمعیت شهرنشین ما به ۷۵ درصد جمعیت کل کشور رسیده است. این جمعیت شهر نشین طی دو دهه اخیر به جمعیت کلان شهری تبدیل شدهاند. به طوری که هم اکنون ۵۰% جمعیت شهری ما در ۱۰ کلانشهر اصلی ایران از جمله اهواز زندگی میکنند. زندگی شهری و کلان شهری از نوع حیات ویژه ی خود برخوردار است. یکی از ویژگیهای حیات مخصوص کلان شهری تمایل و نیاز به اشکال گوناگون هیجانات مثبت و از جمله شادی است. زندگی شهری، تراکم جمعیت، ناهمگنی فرهنگها، روابط پیچیده، گستردگی شغلی و اجتماعی در شهرها و کلان شهرها نیازمند آن است که از طریق خلق موقعیتهای شادی و هیجان مثبت به ویژه شادیهای عمومی و گروهی تا حدودی تسکین یابد.
دیروز سالن سینمای فولاد پر از تماشاگران از همه ی گروههای سنی به ویژه کودکان بود، فیلم یک لحظه مخاطب را رها نمیکند و تا پایان نفس گیر است. مادری کنار ما نشسته بود؛ او در یکی از سکانس های خشونت بار فیلم که نیروهای داعش، اسیران از جمله یونس و علی را به صف کردند، چشم کودکش را میگیرد و به او میگوید که به عقب نگاه کن؛ اما بچه به مادرش میگوید: «ها! می خوان سرشون بِبُرن!» که خود این دیالوگ خارج از فیلم و در سالن سینما یعنی حس جمعی تماشای فیلم در سینما است. گویی که این هم جزئی از نریشن فیلم برای منِ مخاطب تامل برانگیز است.
اهواز – لفته منصوری
لطفا نظرات مستقل یا نقد و نظر خود را در باره این یاداشت، برای اینجانب ارسال بفرمایید تا در کانال تلگرامی خود به نشانی زیر منتشر کنم:
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰