برای اهواز عزیزم! – (قسمت چهارم – باغ ارم)

⁠⁠⁠⁠⁠من در چندین سفر به شیراز، وقتی در هوای باغ ارم تنفس می‌کنم، گویی در هویتی متعلق به فرهنگ دینی و تاریخی این سرزمین غور می‌کنم؛ و چرا این‌گونه نباشد که باغ ایرانی را تمثیلی از بهشت دانسته‌اند و ارم را از آیه ۷ سوره مبارکه فجر برگرفته‌اند «ارم ذات العماد» این درهم تنیدگی دین […]

⁠⁠⁠⁠⁠من در چندین سفر به شیراز، وقتی در هوای باغ ارم تنفس می‌کنم، گویی در هویتی متعلق به فرهنگ دینی و تاریخی این سرزمین غور می‌کنم؛ و چرا این‌گونه نباشد که باغ ایرانی را تمثیلی از بهشت دانسته‌اند و ارم را از آیه ۷ سوره مبارکه فجر برگرفته‌اند «ارم ذات العماد» این درهم تنیدگی دین و تاریخ و جغرافیا سحرآمیز و مست‌کننده است. بدون اغراق اعتراف می‌کنم جامعه‌ای که بتواند یک درخت را بیش از ۱۰۰ سال نگه دارد یا عمارتی را از عهد قاجار تاکنون پاس دارد، شایسته تقدیس است.

و نمی‌دانم چه سری در این مربع‌مستطیل باغ ایرانی هست که انسان را در مقابل عظمتی نهفته بین زمین و زمان درگیر می‌کند. اصولی مانند چهارباغ و کاربرد شبکه‌های شطرنجی همواره در طراحی باغ‌های ایرانی استفاده می‌شده است. شاید که اشاره به طبایع چهارگانه عناصر اربعه باشد و یا تمثیلی از چهار نهر بهشتی قرآن مجید می‌کند. هر بخش از باغ که به شکل مربع یا مستطیل است به مربع‌های کوچک تقسیم و در رأس این شبکه مربعی یک درخت که عمر طولانی‌تر دارد کاشته شده است و سپس این مربع‌ها به مربع کوچک‌تر تقسیم و در رأس آن درختان با عمر متوسط و به همین ترتیب درختان با عمر کوتاه در رئوس مربع‌های میان آن‌ها کاشته می‌شد. این نظم هندسی به‌قدری دقیق است که از هر طرف نگاه می‌کردی، ردیف درختان دیده می‌شد؛ و جالب است که کشیدگی کل باغ در جهت شمال جنوب است و دلیل اصلی آن تنظیم نور در محوطه‌ی باغ و ایجاد بیشترین سایه در اوقات روز در چشم‌انداز اصلی باغ که با توجه به وضعیت آب‌وهوای شیراز راه‌حل مناسبی برای پرت شدن از روزمرگی به لایتناهی زندگی است.

اما با همه‌ی این زیبایی‌های مصنوع دستِ عقاید، سنت‌ها و فرهنگ نیاکانمان، بشر امروز خود را در دنیای مجازی محبوس کرده است. همه‌ی آدم‌ها پشت به این طبیعت سحر آلود کرده و در عدسی‌های دوربین‌های تلفن‌های همراه خود خیره شده‌اند. انگار ما آدم‌ها می‌خواهیم عکس خود را داشته باشیم! نه؛ شاید که معکوس شده‌ایم! همه عکس می‌گیرند حتی به بهای پا گذاشتن بر اطلسی، رز، یاس، نسترن و … باید تند و تند عکس گرفت و به‌سرعت ارسال کرد. این زندگی مهجور و پرتاب شده در صحرای سوزان مجاز؛ گویی ما از هویت خود منقطع شده‌ایم؛ چون انسان‌های بریده‌بریده و جامعه دریده که می‌خواهیم فقط نشان دهیم، و نه لذت ببریم!در دیار ما سرِ درخت را به پای ما بریدند که تنفس کنیم! و در آنجا درخت ۱۰۰ ساله هنوز تسبیح خدا را می‌کند! آیا این فاصله‌ای بیش از ۵۳۷ کیلومتر نیست؟ نمی‌دانم…

اهواز – لفته منصوری