آشنایی‌زدایی از پدیده‌های اهوازی!

آشنایی‌زدایی یا بیگانه سازی نخستین بار توسط ویکتور شکلوفسکی منتقد روس (۱۸۹۳ – ۱۹۷۵ م) و نماینده‌ی نخستین گروه فرمالیست‌ روسی در سال ۱۹۱۷ در مقاله‌ای با عنوان «هنر به‌مثابه تکنیک» مطرح شد. آشنایی‌زدایی یعنی تازه و نو؛ و غریبه و متفاوت کردن آنچه آشنا و شناخته‌شده است. آشنایی‌زدایی یا بیگانه سازی در ادبیات و […]

آشنایی‌زدایی یا بیگانه سازی نخستین بار توسط ویکتور شکلوفسکی منتقد روس (۱۸۹۳ – ۱۹۷۵ م) و نماینده‌ی نخستین گروه فرمالیست‌ روسی در سال ۱۹۱۷ در مقاله‌ای با عنوان «هنر به‌مثابه تکنیک» مطرح شد. آشنایی‌زدایی یعنی تازه و نو؛ و غریبه و متفاوت کردن آنچه آشنا و شناخته‌شده است. آشنایی‌زدایی یا بیگانه سازی در ادبیات و هنر، به شگردی اطلاق می‌گردد که با استفاده از آن،نویسنده یا هنرمند در اثر خود به‌گونه‌ای نامعمول به اشیاء و پدیده‌ها می‌نگرد و بدین ترتیب سعی بر آن دارد تا نگاهی نو به اطراف خود بیندازد. اساساً وظیفه‌ی هنر، ناآشنا کردن چیزها یا به‌عبارت‌دیگر پیچیده کردن چیزها و دور ساختن آن‌ها از حوزه‌ی عادت و روزمرگی است.

من امروز صبح دریکی از خیابان‌های فرهنگ شهر اهواز فایل صوتی ضمیمه این یادداشت را ضبط کردم. فرقی نمی‌کند شما در هرکدام از مناطق اهواز ساکن باشید به‌جز مناطقی که دارای «گیت» هستند و در یادداشت «آپارتاید شهری در اهواز» آن‌ها را نکوهش کردم. این صدا را می‌شنوید. با زیروبم‌های متفاوت، در زمان‌هایی که در خواب یا بیداری هستید، با زبان فارسی و عربی و لهجه‌هایی برآمده از زندگی روزمره‌ی اهوازی. این صدا برای «شهر ایرانی معاصر» گنگ و نامفهوم است. این صدا را فقط در اهواز می‌شنوید. این تازه علاوه بر نکته سترگ دکتر کیوان لطفی در یادداشت «آقای رئیس‌جمهور! تاروپود فرش خوزستان رفو می‌خواهد» است. آنجا که نوشته بود: اما خبردارید که مردم این سامان سال‌هاست در «جلگه خوزستان» (همان بیابان خاکستان!)، حتی در ساختمان‌های همکف هم آب (مثلاً شرب) شهری را پمپاژ می‌کنند؟ پس لطفاً دستور دهید همه‌ی پمپ‌های خانگی ملت، دیزلی شود که در بی‌برقی، بی‌آب نشویم. تعمیر تصفیه خانگی همچنان با خودمان!

این پژواکِ بدیهی‌ترین نیازهای زندگی شهری یعنی «آب شرب» در اهواز است. وانت نیسانی با یک تانکر فایبرگلاس بزرگ و آبی که در تصفیه‌خانه‌های بخش خصوصی در اهواز تصفیه‌شده و پس از بارگیری به نقاط مختلف اهواز حمل و به‌وسیله‌ی پیت‌های (دبه‌های) ۱۰، ۲۰ لیتری به مردم فروخته می‌شود. تازه این هم غیر از موجود عجیب‌وغریب و گران‌قیمتی به نام دستگاه‌های تصفیه آب خانگی که در زیر سینک ظرف‌شویی، روی میز و یا پیشخوان آشپزخانه قرار می‌گیرند. جایی که درواقع آخرین نقطه شبکه توزیع آب شهری بوده و نقطه به مصرف رسیدن آب است.

زندگی ما اهوازی‌ها اساساً «مسئله مند» است. میشل فوکو فیلسوف و جامعه‌شناس فرانسوی می‌گوید ما در زندگی جمعی، علی‌الاصول، زندگی را درونی می‌کنیم؛ چونان هوایی که تنفس می‌کنیم. زندگی در سطح ناخودآگاه ما قرار دارد. درواقع زندگی در بادی امر برای ما بدیهی و طبیعی است؛ اما ناگهان اموری از زندگی به رخ ما کشیده می‌شود؛ ما متوجه امور می‌شویم؛ ما به امور فکر می‌کنیم و امور به‌تدریج برای ما تبدیل به مشکل و بعد مسئله می‌شوند. این خودآگاهی از خلال فرآیند گفتمانی صورت می‌گیرد. فوکو به این فرآیند «آشنایی‌زدایی» می‌گوید.ما ناخودآگاه روزانه و شبانه این صدا را در خیابان‌های اهواز می‌شنویم؛ اما به آن فکر نمی‌کنیم؛ بنابراین برای ما هنوز به یک مشکل یا مسئله تبدیل نشده است. دریغ از اینکه، برای سازمان‌های آبفای شهری ما هم مسئله نیست! بلکه شاید آن‌ها استدلال بکنند که آب جاری در لوله‌های شهری اهواز با استانداردهای جهانی کیفیت آب برابری کند؛ اما نیسان‌ها آبی‌رنگ فارغ از مصاحبه‌های مدیران، نتایج آزمایشگاهی و بیانیه‌های روابط عمومی‌ها، شبانه‌روز با این پژواک در خیابان‌های اهواز جولان می‌کنند و چه صنعت پرسودی است، صنعت آب اهواز؟!

اهواز – لفته منصوری