سفرنامه بصره! (قسمت دوم)

خودروهای پلیس در جلوی کاروان با آژیر ممتد خبر از حضور یکی از مسئولان عالی‌رتبه می‌داد و همین موضوع موجب نگرانی ما شد. سیستم حفاظت و اسکورت عراقی‌ها بیشتر سخت‌افزاری است تا نرم‌افزاری و این با تیپ حفاظت ایرانی بسیار متفاوت است! از اولین ایست بازرسی که عراقی‌ها به آن «السیطره» می‌گویند گذشتیم. سربازان بالباس‌های […]

خودروهای پلیس در جلوی کاروان با آژیر ممتد خبر از حضور یکی از مسئولان عالی‌رتبه می‌داد و همین موضوع موجب نگرانی ما شد. سیستم حفاظت و اسکورت عراقی‌ها بیشتر سخت‌افزاری است تا نرم‌افزاری و این با تیپ حفاظت ایرانی بسیار متفاوت است! از اولین ایست بازرسی که عراقی‌ها به آن «السیطره» می‌گویند گذشتیم. سربازان بالباس‌های چریکی و تادندان‌مسلح و در آماده‌باش کامل حتی در این هوای گرم صورت‌ها را با روپوش سیاه پوشانده و چهره وحشت‌زایی از خود نشان می‌دهند؛ و من در حیرتم که این‌همه سنگینی لباس و کلاه‌خود و خشاب‌های پُر و تجهیزات انفرادی را در ساعت‌های متمادی پست‌های نگهبانی چگونه تحمل می‌کنند؟!

5

پس از حدود 8 کیلومتر، شبکه آبیاری و زهکشی دیده می‌شود. تَنُّومه اولین منطقه‌ای که از خیابان اصلی آن‌که بازار است عبور کردیم. بازاری شلوغ و درهم‌وبرهم، مغازه‌های متنوع به شیوه بازارهای قدیمی شهرهای کوچک خوزستان، صد رحمت به بازار عبدالحمید خودمان، دست‌فروش‌ها جلوی مغازه‌ها در طول خیابان پراکنده‌اند.

خودروها در نقاط مختلف توقف کرده‌اند، گاری‌ها و موتورها و دوچرخه‌ها و انسان‌ها باهم کنار آمده‌اند! و تابلوهایی که بر سر در مغازه‌ها به ابعاد و اشکال و الوان مختلف زار می‌زنند! و دیش‌های ماهواره که بر سر هر کوخی دو سه‌تایی چشمک می‌زنند! که لابد وصف العیش نصف العیش! تَنُّومه مرکز شهرستان شط العرب و آن‌قدر که این منطقه به تَنُّومه شهرت یافته شط العرب (همان ادامه اروندرود خودمان) شناخته‌شده نیست! در وجه‌تسمیه تَنُّومه می‌گویند در سال 1914 که تازه این شهر و بازارش شکل‌گرفته بود زن دست‌فروشی به نامه «نومه» در این منطقه شیرینی‌جات و اسباب‌بازی کودکان می‌فروخت، هرروز بساط خود را روی نقطه مرتفعی پهن می‌کرد و مردم برحسب عادت هر نقطه مرتفعی را تپه یا کوه قلمداد می‌کردند و آن مکان را «تل نومه» نامیدند و به‌مرورزمان این دو کلمه با حذف لام ادغام شدند و «تَنُّومه» نام‌گذاری شد!

این در حالی است که بر اساس تقسیمات کشوری عراق، شهرستان شط العرب که در رأس آن فرماندار است زیر نظر استانداری بصره است و مرکز آن مشهور به تَنُّومه است و مناطق دیگری نظیر گردلان که به دلیل سرسبزی و زیبایی خیره‌کننده‌اش توسط استعمار انگلیس در جنگ جهانی دوم Green Land نام‌گذاری شده بود که در زبان عربی به گردلان برگردانده شده است. بخش‌ها و دهستان‌ها و روستاهای این شهرستان شامل کوت اسوادی، الدعیجی، السلیمانیه، البوارین، الطویله، کوت الجوع، کوت الکوام، نهرحسن، الکباسی و … تَنُّومه یکی از مراکز حاصلخیز خرمای بصره است. گرچه در اثر جنگ بسیاری از نخلستان‌ها از بین رفته اما می‌گویند 522 نوع درخت خرما در عراق وجود دارد که اکثر آن‌ها در نخلستان‌های ابوالخصیب و تَنُّومه است. برحی و حلاوی، لیلوی، بریم، زهدی، ختساوی، خضراوی، دیری و اشگر از مهم‌ترین انواع خرماهای این منطقه محسوب می‌شوند.

ساعت 11:05 به پُل خالد رسیدیم پُل یک‌طرفه که مشکل ترافیکی زیادی برای مردم ایجاد کرده، خودروها گاهی اوقات 30 الی 40 دقیقه باید توقف کنند تا اجازه عبور بگیرند. قرار است پل جدید تا یکی دو ماه آینده افتتاح شود. مردم تَنُّومه هر از چند گاهی تظاهراتی می‌کنند و در رأس خواسته‌های آن‌ها افتتاح پُل جدید است. تاریخ شروع به کار پروژه پُل در 19/8/2006 بود و مقرر گردیده ظرف 180 روزه تحویل داده شود لیکن با سپری شدن 6 سال هنوز به بهره‌برداری نرسیده است.

پُل جدید به طول 440 متر و عرض 40/9 متر که 40/7 متر آن برای عبور و مرور وسایل نقلیه و مابقی برای پیاده‌روها طراحی‌شده است. 60 متر از کل طول پُل، شناور بوده و برای عبور و مرور کشتی‌ها با ارتفاع 45 متر از سطح دریا معبری پیش‌بینی‌شده است که با سیستم الکترو میکانیک قادر است بخشی از پُل شناور به طول 45 متر در عرض 22 دقیقه بازگشایی کند. ناوگان تاکسی شهری تَنُّومه مملو از پراید، سمند و پژوی زردرنگ، حس و حال ایرانی به هر تازه‌واردی می‌دهد و این رابطه بشر با مصنوعات و آشنایان خویش را نشان می‌دهد. با عبور از پُل خالد که از قبل پلیس مسیر را برای عبور هیئت ایرانی یک‌طرفه کرده بود وارد شهر بصره مرکز استان شدیم.

پا بر تاریخ یا جغرافیا

استان بصره در جنوب عراق واقع‌شده از شرق با کشور ایران و از جنوب با کشورهای کویت و عربستان سعودی مرز بین‌المللی دارد. مرکز آن شهر بصره است که دومین شهر بزرگ عراق پس از بغداد محسوب می‌شود. مساحت استان بصره 070/19 کیلومترمربع است که 3/1 مساحت استان خوزستان (057/64 کیلومترمربع) می‌شود. بصره تنها شهر بندری عراق و راه دسترسی این کشور به آب‌های آزاد است. منابع نفتی بصره شامل میدان نفتی رُمیله و میدان‌های شُعیبیه است. دشت‌های حاصلخیز رافدین از مناطق مهم کشت برنج، گندم، جو و ارزن در این استان است. سرزمین بصره دارای کوه و تپه و صحرا و زمین مسطح وضعیت متنوعی را در جغرافیای این استان ایجاد کرده است.

بر اساس سرشماری سال 2009 جمعیت بصره 000/800/3 نفر تقریباً معادل جمعیت استان خوزستان است. بصره شامل 7 شهرستان البصره، شط العرب (تَنُّومه)، اَلقُرنه، المدینه، ابوالخصیب، الفاو والزبیر است. استان بصره به‌عنوان شاهرگ اقتصادی از جهت تأمین منابع نفتی و مواد غذایی کشور عراق محسوب می‌شود. ازنظر گردشگری مذهبی قدمگاه امام رضا (ع) در منطقه العشار و امام علی (ع) در زبیر و نیز قبر طلحه و زبیر در استان بصره قرار دارند.

در بصره پیروان ادیان و مذاهب مختلف در کنار هم زندگی می‌کنند. علیرغم اینکه اکثریت جمعیت بصره شیعه اثنی عشری هستند اهل سنت و نیز اقلیت‌های دینی صائبی مندانی و مسیحیت کاتولیک و ارتودکس و ارامنه و کلدانی ها نیز در کنار مسلمانان زندگی می‌کند. بصره ازنظر علمی و ادبی نیز تاریخ پرآوازه‌ای دارد.

آیت‌الله سید نعمت‌الله جزایری صاحب کتاب قصص‌الانبیاء و جد اعلی‌حضرت آیت‌الله موسوی جزایری و سادات جزایری شوشتر و علامه جاحظ صاحب کتاب البخلاء و شاعر و ادیب و مؤسس معجم العربی و علم عروض در ادبیات عرب الخلیل بن احمد الفراهیدی و شاگردش سیبویه و شاعر نامدار بدرشاکرالسیاب و دانشمند فیزیک حسن بن الهیثم و محمد بن سیرین مفسر خواب‌ها را می‌توان از مفاخر این استان به‌حساب آورد. ناگفته نماند در زمان ساسانیان بصره به‌عنوان امیرنشینی تابع دولت ساسانی بود و به نام امارت میشان و الأبله و دیگر مناطق مرزی آن توسط هرمز اداره می‌شد.

از کنار بیمارستان آموزشی صدر جاده‌ای تو را به کاخ‌های صدام در بصره می‌رساند که می‌گویند این دیکتاتور قرن هرگز در آن‌ها اقامت نکرده بود. از دور به کاخ‌ها نگاه می‌کنم و به یاد قصیده معروف شعر امام جواد (ع) افتادم هنگامی‌که متوکل جام شرابی در دست داشت و امام (ع) را احضار کرد و به او شراب تعارف کرد و امام (ع) فرمود: گوشت و خون من هرگز به شراب آمیخته نشده است; مرا از آن عفو کن! متوکل از این کار صرف‌نظر کرد و گفت: شعری نیکو برایم بگو! امام (ع) فرمود: من کمتر شعر می‌گویم. متوکل گفت: باید شعری برای من بخوانی! پس ایشان شروع به خواندن این شعر کرد و فرمود:

باتوا على قللِ الأجبـال تحرسُهـم* غُلْبُ الرجالِ فمـا أغنتهـمُ القُلـل

و استنزلوا بعد عزّ مـن معاقلهـم *و أودعوا حفراً يا بئس مـا نزلـوا

ناداهمُ صارخٌ من بعد مـا قبـروا* أين الأسرة و التيجـانُ و الحلـلُ؟

أين الوجوه التـي كانـتْ منعمـةً *من دونها تُضربُ الأستارُ و الكللُ؟

فأفصح القبـرُ حيـن ساءلـهـم* تلك الوجوه عليهـا الـدودُ يقتتـلُ

قد طالما أكلوا دهراً و ما شربـوا *فأصبحوا بعد طول الأكلِ قد أكلوا

و طالما عمّـروا دوراً لتُحصنهـم *ففارقوا الدورَ و الأهلينَ و ارتحلوا

و طالما كنزوا الأموال و ادّخروا *فخلّفوها على الأعـداء و انتقلـوا

أضحت منازلُهـم قفـراً معطلـةً* و ساكنوها الى الأجداث قد رحلوا

سـل الخليفـةَ إذ وافـت منيتـهُ* أين الحماة و أين الخيلُ و الخـولُ

أين الرماةُ أمـا تُحمـى بأسهمِهـمْ* لمّا أتتـك سهـامُ المـوتِ تنتقـلُ

أين الكماةُ أما حاموا أما اغتضبوا *أين الجيوش التي تُحمى بها الدولُ

هيهات ما نفعوا شيئاً و ما دفعـوا *عنك المنية إن وافى بهـا الأجـلُ

فكيف يرجو دوامَ العيش متصـلاً* من روحه بجبالِ المـوتِ تتصـلُ

متوکل پس از شنیدن این اشعار مدتی طولانی گریه کرد، چنان‌که اشک‌ها محاسنش را خیس نمود و همه حاضران گریستند. سپس متوکل به برچیدن بساط شراب امر کرد. این سرگذشت همه دیکتاتورها و حاکمان ظالم است و شاه و صدام و قذافی و مبارک و … دچار همین سرنوشت شدند.

بقلم : لفته منصوری

ادامه دارد…………….

000 00 0 1 2 3 4 5 6 7 8 11 12 13 14 15 16 17 18