تاراج میراث فرهنگی استان ،در سایه سکوت مدعیان
آثار باستاني و ميراث فرهنگي،مجموعه اي از يادگارهاي يك ملت(اعم از مادي و معنوي) است.اين ميراث،تمامي دستاوردهاي انساني است كه زير بناي فرهنگ جامعه و پشتوانه، شناسنامه و سند هويّت آن را دربر دارد. اين قلمرو آن قدر قابليّت دارد كه به وسيلۀ آن مي توان حتّي تمدّن،فرهنگ، آداب و رسوم، شيوه هاي تجاري و […]
آثار باستاني و ميراث فرهنگي،مجموعه اي از يادگارهاي يك ملت(اعم از مادي و معنوي) است.اين ميراث،تمامي دستاوردهاي انساني است كه زير بناي فرهنگ جامعه و پشتوانه، شناسنامه و سند هويّت آن را دربر دارد. اين قلمرو آن قدر قابليّت دارد كه به وسيلۀ آن مي توان حتّي تمدّن،فرهنگ، آداب و رسوم، شيوه هاي تجاري و اقتصادي و نيز روند تحوّل و سير تكوين و تكامل انسان را در طول تاريخ مورد بررسي و شناسايي قرار داد. با اين تعريف، ميراث فرهنگي هر ملّتي شناسنامه و هويّت آنان است. در اين ميان استان خوزستان ،داراي سهم بسيار ارزنده اي است. وجود محوّطه هاي باستاني پيش از اسلام و بعد از آن (اعم از تپّه ها، ابنيه، اشياء و …) مؤيد اين امر مي باشد. اين خطّه با پيشينۀ چند هزار سالۀ خود همواره در ميان بسياري از ملّت ها – در طول تاريخ – با ديدۀ حسرت نگريسته شده است. منطقۀ تاريخي خوزستان با داشتن صدها محوّطۀ تاريخي از اهميّت خاصي برخوردار مي باشد.
عملكرد مورّخان خارجي، طي چند دهۀ اخير در خوزستان نشان دهندۀ ميزان ارزش و اعتبار اين آثار و پيشينۀ كهن اين مزر و بوم براي آنان است. بسياري از تحقيقات و پژوهش هاي صورت گرفته در خصوص گذشته استان ما توسط محققّان و پژوهشگران غربي بوده كه بسياري از آنان در دوران پيش از انقلاب اسلامي به صورت عملي (كاوش باستان شناسي) و در داخل كشور انجام شده است. گواه اين امر آثار ارزشمند و نفيس باستاني جاي جاي كشورمان است كه امروزه زينت بخش موزه هايي همچون لوور پاريس، لنينگراد مسكو، بريتيش ميوزيوم لندن و … مي باشد. اين در حالي است كه هنوز با گذشت ساليان دراز از تولد علم میراث فرهنگی، خوزستان هنوز اين مقوله جايگاه اصلي و حقيقي خود را نياقته است.
به اعتراف بسياري از محقّقان و كارشناسان،حركت هاي انجام شده بویژه در حوزه پاسداری از میراث فرهنگی خوزستان بویژه در شهرهای جنوبی استان و شهر اهواز در مقايسه با تعدّد،تنوّع و اهميّت آثار ايران بسيار ناچيز و اندك بوده است كه در اين راستا،نمي توان برخی ضعف مدیریت ها و یکجانبه نگری قومی و نژادی به این مقوله را ناديده گرفت.پدیده جدیدی که در خوزستان باعث به مخاطره افتادن بخشی از تاریخ معاصر و میانی مردم این خطه شده ،فروش و واگذاری برخی اماکن تاریخی و فرهنگی به اشخاص حقیقی از رهگذر تنفذ اداری افراد متول می باشد.فروش و تخریب مواریث فرهنگی مردم جنوب خوزستان بویژه در اهواز و حمیدیه موجی از نگرانی را در میان نخبگان و اهل فرهنگ استان بوجود آورده است.اخیرا2000 نفر از فرهنگ دوستان اهوازي در نامه يي به دكتر روحاني، رييس جمهوري كشورمان توقف تخريب بناهاي تاريخي و مجازات مقصران تخريب اين عمارت ها به ويژه «سراي عجم» را در خوزستان خواستار شدند.
در بخشي از اين نامه آمده است: بدون شك اقوام و اقليت ها در هر كشوري مي توانند مكمل يكديگر باشند و در كنار هم آسماني پرستاره و زيبا بيافرينند، تعددي كه مي تواند فرصتي باشد براي خلق تمدني زيبا كه گوياي همزيستي برادرانه باشد، مشروط به آنكه قدر فرصت ها را بدانيم و با تنگ نظري و كوته فكري آنها را به تهديد مبدل نسازيم.در ادامه اين نامه آمده است: لاجرم آرمان هاي انقلاب اسلامي خط بطلاني بود بر همه اين كوته نظري ها و بد انديشي ها و نوراميدي براي همه اقوام مظلوم كه حقوق از دست رفته خود را بازستانند و بدون هيچ دغدغه يي به رشد و اعتلاي فرهنگ و هويت خويش همت گمارند، ليكن هر از گاهي شاهد اقدامات غيرمسوولانه يي هستيم كه در نهايت شگفتي و حيرت، حقوق اقوام مختلف را ناديده مي گيرند و در نهايت وقاحت به جريحه دار كردن احساسات مردم اين مرز و بوم مي پردازند، از آن جمله مي توان به تخريب اماكن وابنيه تاريخي در اهواز، حميديه و ديگر شهرها اشاره نمود.
اين نامه مي افزايد: آيا مسوولان فرهنگي از تخريب قصر فيليه، قصر حميديه،قصر آموزشي شيخ خزعل در سه گوش امانيه، اقامتگاه وي در خيابان 24 متري اهواز و اخيرا تخريب مركز اداري حكومت شيخ خزعل (قصرالسله يا همان سراي عجم) اطلاع دارند يا خير؟ بالطبع جواب هرچه كه باشد جز بر دل آزاري و رنجش خاطر فرهنگ دوستان اين مرز و بوم چيزي نخواهد افزود.اين شهروندان فرهنگ دوست در روز جهاني بناها و محوطه هاي تاريخي(18 آوريل) ضمن محكوم كردن تخريب ابنيه و اماكن تاريخي از شما رياست محترم جمهور مصرانه خواسته اند كه:
1-از ادامه تخريب قصر «السله» جلوگيري به عمل آيد و نسبت به ترميم و بازسازي كليه آثار اقدام شود.
2-به ثبت آثار فرهنگي و تاريخي در فهرست سازمان ميراث فرهنگي همت گماريد.
3-از خروج آثار تاريخي از فهرست سازمان ميراث فرهنگي ممانعت شود (ممانعتي كه در خصوص قصرالسله و ديگر قصرها صورت نگرفت و تساهل مسوولان منجر به خروج اين آثار از فهرست سازمان ميراث فرهنگي و در نهايت تخريب آنها گرديد).
4-درهاي آثار و ابنيه تاريخي به روي شهروندان و گردشگران داخلي و خارجي گشوده شود. امري كه باعث افزايش جاذبه گردشگري شده و مي تواند به عنوان يك منبع درآمد جهت حفظ و صيانت اين آثار مبدل گردد.
5-علت تخريب و خروج آثار تاريخي همچون قصرهاي فيليه و السله از فهرست سازمان ميراث فرهنگي كه با شماره10875به ثبت رسيده بود به اطلاع عموم رسانده شود و با افراد و سازمان هايي كه اقدام به تخريب اين آثار كردند به استناد ماده 789 قانون جديد مجازات اسلامي توسط مراجع قضايي ذي صلاح به شدت برخورد گردد.
سلام
در خصوص تخریب آثار باستانی شهر اردبیل به قدری زیاده روی شده که بناهای تاریخی اردبیل مشابه بناهای تاریخی موصول و شهرتاریخی نمرود می باشد که جز آثار قبل از اسلام بوده و در طی چند ماه در سال 94 کاملا تخریب شد .
از نوشته های تاریخی چنین بر امده است که بناهای تاریخی اردبیل عینا بناهای تاریخی شهرنمرود مورد تخریب قرار گرفته اند و آثاری که اکنون باقی هستند با بی توجهی محض مسئولان به مرور زمان دچار تخریب می گردند
سلام علیکم
پیرو صحبت های آقای برنجیان اردبیل دارای ده ها قلعه در داخل و خارج شهر , پنجاه بقعه تاریخی و مذهبی همچون بقعه شیخ صفی الدین بوده اند که کاملا تخریب شده اند
خانه های تاریخی بالغ بر صد دستگاه در محلات تاریخی , مساجد تاریخی , پل های تاریخی روی رودخانه , بناهای تاریخی امامزادگان , بناهای جز بناهای اولین شهر و … و … همگی جز آثاری هستند که در اردبیل مورد تخریب قرار گرفته اند و اسناد خطی و کتابی فراوانی مبنی بر اثبات ان ها وجود دارد. باسپاس . رضا از اردبیل