قلم های ارزان موسساتی! / علی عبدالخانی

یکی از مدیران مسول مطبوعات محلی(که دوست دیرینه راقم است) در بیان بیماری مستولی بر جامعه مطبوعاتی گفت:چند وقتی است که موضوع دادن کارتهای هدیه به خبرنگاران در حاشیه جلسات مطبوعاتی دستگاههای اجرایی برپا میکنند گرفتاریهایی را بوجود اورده است.نمک گیر کردن خبرنگاران بمنظور عدم انتقاد.دور زدن تحریریه ها وعدم اعطای اگهی و رپرتاژ.پرتعداد نشان […]

یکی از مدیران مسول مطبوعات محلی(که دوست دیرینه راقم است) در بیان بیماری مستولی بر جامعه مطبوعاتی گفت:چند وقتی است که موضوع دادن کارتهای هدیه به خبرنگاران در حاشیه جلسات مطبوعاتی دستگاههای اجرایی برپا میکنند گرفتاریهایی را بوجود اورده است.نمک گیر کردن خبرنگاران بمنظور عدم انتقاد.دور زدن تحریریه ها وعدم اعطای اگهی و رپرتاژ.پرتعداد نشان دادن جلسات خبری وبی کیفیت شدن انها بدلیل توزیع هدایا.جا انداختن ارزانی رسانه ها در میان مدیران روابط عمومی ومدیران کل دستگاهها و…را میتوان از آثار این شیوه ناپسند تلقی کرد.

IMG-20150816-WA0233

دررابطه با وضعیت حاکم بر مطبوعات محلی باید گفت که عدم انسجام در رویه ها و یک بعدنگری وانحصارطلبی برخی دست اندرکاران امر، برخی مطبوعه ها (ونه لزوما همه آنهارا) به چنین درجه ای از ارزانی وکم اعتباری رساند.همه چیز لازم وملزوم همدیگر است وعلت معلول را میسازد. چنانچه خبرنگاران کم اجرت و غیر برخوردار (بلحاظ صنفی) از همان ابتدا به حداقل های مادی واستحقاقی خود دست می یافتند قطعا به درجه ای قابل قبول از ثبات شخصیتی-معنوی دست می یافتند و اسیر یا اجیر هدایای مزعوم نمی شدند و در دام تعدادی دلال ونه لزوما مسول روابط عمومی قرار نمیگرفتند وبرای شخصیت حرفه ای خود احترامی باقی می گذاشتند.

حضرات همکار و صاحبان اقلام مستقل می دانند که: رفتارهای مزاجی یاسلیقه ای به حالتی گفته می شود که معیاری برای سنجش رفتار یک شخص موجود نباشد یاصاحب سلیقه تمایلی به سنجش رفتار خود نداشته باشد.کثرت و تنوع چنین رفتاری بویژه درحوزه عملکردی مسولین و صاحب منصبان بقدری است که ان را بصورت یک فرهنگ درآورده و به مرور از قبح ذاتی آن کاسته ومی کاهد.نقدوانتقاد (دربالاترین حدازسازندگی هم که باشد)برای این تیپ ازمسولین که نه بر اساس لیاقت بلکه بواسطه توصیه و زد و بند مدیر شده اند، آمیزه ای ازعداوت ودشمنی تعریف وتفسیرمی شود و واکنش دربرابر ان نیز شکلی غیرطبیعی و خصمانه بخود می گیرد.ازطرفی منتقدان موجود در عرصه مطبوعات ورسانه ازدو حالت خارج نیستند.

گروه اول منتقدانی هستند که موضوع نقد رانه به عملکرد منقود،بلکه به منافع خودشان(بعنوان ناقد)ربط میدهند و چنانچه انتقاد مورد نظر انتفاعی برایشان در پی داشته باشد، باپیاز داغ اضافی آشی مطعم به طعم نقد (آتشین) تهیه و به افکارعمومی تحمیل میکنند.بامقداری تامل ودقت مشخص می شودکه بخش عمده ای از نقدهای مندرج درنشریات وفضاهای مجازی و انتشاراتی ازچنین خصوصیت نابهنجاری رنج می برند.یکی ازدلایل رسوخ این بیماری درفضای رسانه ای کشور (خصوصااستان ومرکز آن) کم رنگ بودن جوهر عشق ودوست داشتن نزد به اصطلاح صاحب قلمان است ،چراکه علاقه واز ان مهمتر دوست داشتن حلقه ای ازحلقه های اعتقاد وایمان به موضوعی مشخص است وامکان ندارد که نویسنده ای در ان واحد هم معتقد به امری باشدوهم درمسیر عکس آن گام بردارد.تعهد و احساس مسولیت یک نویسنده نسبت به انچه که به آن اعتقاد دارد، تنها درصورت عاشق بودن ان نویسنده مفهوم حقیقی بخود می گیرد وگرنه سیر در چنین مسیری نمایی زیبا از یک توهم بزرگ بیش نیست.

گروه دوم که به دلایل مختلف وجود نادری دارند، منتقدانی هستند که معیار انتقاد و حتی تمجید را تنها در عملکرد منقود می بینند و هیچگاه خود را وارد میزان بهره مندی وبرخورداری و برداشتهای منفعت طلبانه شخصی نمی کنند.برای خود قدر و منزلتی قایل هستند و تحت هیچ شرایطی ارمانهای خود را در دکه های سیاسی و سیاست زدگی به حراج نمی گذارند.اینان عاشقان و دلدادگان واقعی این عرصه هستند که مسولیت دربرابر قلمشان را به شیفتگیها وجذابیتهای مختلف پیش رو از یک سو وفشارها و حتی تهدیدها از سوی دیگر ترجیح نمی دهند.لذا نیاز جامعه ماکثرت وتکاثر اقلام ناپایدار که درصورت انتفاع، سوژه خود را منزه وپاک ازهرخطا به تصویر می کشند و درلحظه ای که انتفاع منتفی میشود،همان سوژه (ممدوح دیروز)را به بدترین شکل ممکن تخریب میکنند و…نیست.نیاز ضروری امروز ما ظهور و ازدیاد اقلام عاشق ،صادق وبا احساسی است که به توانمندی های خود واقفند و می توانند تاثیر گذار باشند.لازمه دوست داشتن همه جا دیدن ولمس کردن وانشغال درمحسوسات مادی معشوق وتطبیق زمانی ومکانی و دوری و نزدیکی به آن نیست .آری دوست داشتن در ورای چنین اوصافی قرار می گیرد وتنها ازدل اوست که احساس مسولیت درنوشتار متولد و تعهدهای قلمی شکل می گیرد. بنابراین چنین نوعی ازنوشتار آثار مثبت خود را برمخاطب برجای می گذارد،اثری شبیه به درمانگری کلام عاشق بر معشوق.
پس علت این بیماری را باید با دقت ودر کمال بی طرفی جستجو کرد تا بتوان برای آن نسخه ای درمانگر پیچید.

علی عبدالخانی
شنبه بیست وهشتم شهریور1394