نشاندن لبخند بر لبان خشکیده سالمندان (حاشیه ای بر بازدید اهل فرهنگ و رسانه از سرای سالمندان) / هادی خوش سیما

عادت کرده ایم که پیری و موی سیپد و پشتی خمیده را یا به فراموشی و آلزایمر پیوند بزنیم و یا به ضعف و ناتوانی. و عجیب آنکه در القای این تفکر ٬ سیمای ملی نیز همداستان می شود و یا پوشاک بزرگسالان را تبلیغ می کند و یا فراموش کاری آنان را در سوالات […]

عادت کرده ایم که پیری و موی سیپد و پشتی خمیده را یا به فراموشی و آلزایمر پیوند بزنیم و یا به ضعف و ناتوانی. و عجیب آنکه در القای این تفکر ٬ سیمای ملی نیز همداستان می شود و یا پوشاک بزرگسالان را تبلیغ می کند و یا فراموش کاری آنان را در سوالات مکرر ٬ به رخ می کشاند ؛ و این یعنی چشم فرو بستن بر محاسن و زیبایی های دوران پیری و برجسته کردن معایبی که رفته رفته راه را بر انزوای سالمندان و قد کشیدن سراها برای محصور خمیده قامتان هموار کرده است.

000

حال آنکه پیران کوله باری از تجربه اند و «چیزها دانند که جوانان ندانند» و به فرموده ی امام صادق (ع) « پیر در میان اهلش، همانند پیامبر میان امتش است» که در میان بستگان مقامی مرشد گونه دارد و از عزتی و احترامی بالا برخوردار است. البته مقام مرشد و پیامبرگونه ٬ به دلیل تبلیغات نادرست و دوری از «اصل خویش» خدشه دار شده و به جای آنکه ‌پیران تکیه گاه معنوی خانواده باشند ٬ به دروازه دنیای افسردگی ورود پیدا می کنند و راهی سرای سالمندان می شوند. متاسفانه سالمند گریزی به تبعیت از غرب ٬ مثل خوره روح جامعه ایرانی را دارد خراش می دهد و در این غربزدگی به قول جلال ٬ از غربی ها هم غربی تر شده ایم و نمی دانیم که غرب ِ بی سر و سامان – از منظر ما – به بلوغ انسانی رسیده و بر عکس ما که در تجملاتش غرق شده ایم ٬ رجعتی انسانی به گذشته کرده و همزیستی جوانان و پیران را لازمه رشد و تعالی جامعه می داند و بی سبب نیست که به انحا مختلف سعی بر جبران مافات دارد.

به عنوان نمونه ٬ هلند خانه هایی ساخته و به شرط نگهداری از سالمندان ٬ مجانی در اختیار دانشجویان قرار داده تا هم مشکل تنهایی و انزوای سالمندان حل شود و هم آنان از تجربیات پیران جامعه بهره مند شوند. در ایران با وجود آموزه های اسلامی و برخورداری از تمدنی کهن و تاکید بر حرمت سالخوردگان ٬ سرای سالمندان سال به سال رو به فزونی ست و در کنار آن نیز گاهی اوقات خبرهای تلخ رها کردن پدران و مادران پیر در گوشه ی خیابان به گوش می رسد و اینجاست که به کُنه سخن سید جمال پی می بریم «که در غرب اسلام دیدم و در شرق مسلمان» !

البته خدمات و زحمات کارکنان مهربان و دلسوز آسایشگاه های سالمندان را نمی توان انکار کرد ولی واقعیت آن است که محیط سرای سالمندان، هر چند هم که آکنده از محبت پرستاران باشد، باز هم نمی تواند، جایگزین فضای عاطفی خانواده شود. اینجاست که حس انسان دوستی و احترام به سالمندان ٬ باید با حضور و ادای احترام و نوازش دست های چروکیده ٬ جلوه گر شود تا نشان دهیم ایرانی اگر چه در پیچ و خم قرن ها ٬ دستخوش تغییر شده اما همنوع دوستی و احترام ٬ هنوز در وجودش موج می زند ؛ همان کاری که محمد مالی عزیز و جناب پیش بین و گروه هنری محمدی مهربان بی هیچ چشمداشتی انجام دادند و با حضور خود در سرای سالمندان و اجرای نمایش و موسیقی ٬ لبخندی بر لبان آنان نشاندند که شاید ثواب نشاندن این لبخندها بر لبان خشکیده سالمندان ٬ فراتر از سال ها عبادت ما در تنهایی و بی خدمت خلق ٬ باشد…به امید روزی که سالمندی بهانه ای باشد برای استحکام هر چه بیشتر روابط عاطفی بین خانواده ها ٬ نه بهانه ای برای رها کردن و خشکیدن عاطفه ها