اوستادِ بزرگِ اوستادان ، شهیدی
دکتر سید محمدرضا موالی زاده : چندی پیش چهاردهمین سالگشت ارتحال علامه فهامه زندهیاد دکتر سید جعفر شهیدی بود نگاهی از سرِارادت به آن دردانه جهان علم وادب وستاره فروزان سپهر معرفت ومعنویت داشته باشیم: به سال ۱۲۹۷ دربروجرد و در بیت علم وفقاهت دیده به جهان گشود شوق تحصیل علم ، او را به […]
دکتر سید محمدرضا موالی زاده : چندی پیش چهاردهمین سالگشت ارتحال علامه فهامه زندهیاد دکتر سید جعفر شهیدی بود نگاهی از سرِارادت به آن دردانه جهان علم وادب وستاره فروزان سپهر معرفت ومعنویت داشته باشیم:
به سال ۱۲۹۷ دربروجرد و در بیت علم وفقاهت دیده به جهان گشود شوق تحصیل علم ، او را به تهران و قم و نجف کشاند در آغازین سالهای جوانی آنچنان خوش درخشید که بزرگانی همچون آیتاللهالعظمی خویی(طاب ثراه) بر اجتهاد او صحه گذاشتند.
☆به ایران بازگشت و کرسی درس و بحث در حوزه نهاد، آنگاه به دانشگاه تهران رفت و در مسیر دانشاندوزی در زمینه تاریخ اسلام وادب فارسی ، جد وجهدی تام و تمام نمود تا آنجاکه دراین دو عرصه به سرعت سرآمد اقران وهمگنان گردید.
☆شاگردان بسیاری تربیت نمود مقالات وکتابهای گرانسنگ پرشماری تالیف کرد سخنرانیهای فراوانی در مراکز معتبرعلمی درجایجای جهان ایراد نمود؛ چشمه فیاضی بود که دمادم از آن علم ومعرفت میجوشید وتشنگان بسیاری راسیراب مینمود.
☆ نکته قابل توجه اینکه کلام و نثری پالوده وپیراسته داشت گفتار ونوشتارش مستدل و مستندبود، شیوا وروان، جذاب ودلنشین و برکنار از اطناب ممل و ایجاز مخل، اینکه مفاهیم پیچیده و دشوار ومغلق را (به گونهای که رعایت امانت شود)بتوان تبدیل به واژههای فهمیدنی و غذای فکری هضم شدنی نمود کار آسان نیست ، بینشی دقیق میطلبد و ذهنی پردازشگر و غنای واژگانی بسیار، کاری است ازجنس کیمیاگری واین کار از عهده کسی چون او برمیآمد.
☆او هرچند از کسوت روحانیت خارج شد اما راه ورسم آن را به طاق نسیان نسپرد وزی طلبگی خود را همواره حفظ نمود؛ اوسفیر حوزه در دانشگاه بود و تجسم عینی وحدت این دو بایکدیگر، درک بالای علمی او بر غیرت دینیاش سایه نینداخت، باخرافه سرستیز داشت و در جهت زدودن زنگار آن از آیینه غماز دین تلاشها نمود اما سر ازجریان منوّرالفکری درنیاورد؛ اوروشنفکری عمیقا دین باوربود
☆تسلط اوبه زبان عربی زبانزد بود براین مبنا ترجمه های بسیاری ازمتون قدیم وجدید عربی به دست داد ترجمه کتاب دکترطه حسین به همراه استاد احمدآرام باعنوان انقلاب بزرگ ( علی علیه السلام ودوفرزند بزرگوارش) ونیز زینب (س) بانوی قهرمان کربلااثربنت الشاطی تنهادونمونه ازکارهای ارزشمنداودراین زمینه است ترجمه دقیق وروان او از نهج البلاغه نیزکه جایگاه ویژه ای داشته به حق ،کاری بس بزرگ وسترگ می باشد
☆ عشق به خاندان رسالت در وجود او موج میزد وهمین امر باعث گردید که پیرامون حیات پربار آن اختران تابناک آسمان امامت و ولایت آثارمحققانه بسیاری فراهم آورده ، به جامعه عرضه نماید. اقبال عمومی به برخی ازکتابهای او در این زمینه که گاه بیش از ده ها بار وهربار به تعدادی پرشمار تجدید چاپ شدهاند نشانگر شناخت دقیق او از عطش فکری جامعه به این سنخ مکتوبات بود.
☆تالیفات اومکررا به زبان های اردو ، عربی ، انگلیسی ، فرانسوی ، ترکی ، ژاپنی و… ترجمه شده است
☆دریافت نشان درجه یک علمی کشور وانتخاب بخشی ازتالیفات او به عنوان کتاب سال و نیز کسب عنوان استاد افتخاری از چند دانشگاه همچون دانشگاه پکن به خوبی جایگاه رفیع اورادرعرصه دانش نشان می دهد. دراطراف عقلِ پرورده وبیان و بنان اثرمند و خردگستر این دانشی مرد بزرگ، گفتنیها بسیاراست. هدف دیگر این نوشتار پرداختن به روح بلند اوست، به مکارم اخلاقیاش، به مناعت طبع وعزت نفس وخودبسندگی اش، به زهد و ورع و پارسایی اش ، به صفا وخوشخویی وخاکساری اش ، به سخاوت وایثار وبخشندگیاش… اشارتی به چندنمونه، به روشنی سعه وجودی و وسعت روحی اورا نشان میدهد:
☆آنگاه که دهخدا مجذوب احاطه علمی او شد و برای تسهیل همکاری بیشتراودرتدوین لغت نامه ، یادداشتی به وزیر فرهنگ وقت نوشت واین جمله ماندگاررادرتوصیف شهیدی به کاربرد : ” اودر نوع خود اگر نه بینظیر ولی کم نظیراست”،او بااشتیاق به یاری دهخدا شتافت و چندی بعد که دهخدا رخ درنقاب خاک کشید و دکترمعین رشته کار را به دست گرفت، یار و یاور او گشت سالیانی بعد که استاد معین به بستر بیماری افتاد شهیدی کار را ادامه داد، اما نه به نام خود بلکه به نام معین ،او رسم رفاقت رابه زیبایی هرچه تمامتر بهجاآورد و اجازه نداد که نامش برسلسله کتابهای ماندگار فرهنگ معین درج شود.
☆ ادامه کار شرح مثنوی اثر استاد بدیع الزمان فروزانفر نیز تامدتی چنین ماجرایی داشت.
☆هیچگاه درخصوص شهادت فرزند طلبهاش، احسان، در جبهه سخنی نگفت وهیچ هدیهای و امتیاز بهحقی را هم به عنوان خانواده شهید نپذیرفت.
☆ وقتی ترجمه فاخر نهجالبلاغه اوکتاب سال شد از پذیرش سکههای طلای اهدایی امتناع کرد؛ توصیه اواین بود که این سکههاصرف آزادی زندانیان بدهکار مالی شود. نیت خیر، قلب رئوف و دستان بخشنده او درماه مبارک رمضان آن سال کارسازشدند و شرایطی پدیدآوردند تا دیگران نیز در این کاربزرگ شریک گردند؛ سکه ها به مزایده گذاشته شدند، به چندین برابر به فروش رفتند و بدین ترتیب دهها زندانی آزادشدند و آن گونه که استاد میخواست آزادشدگان شب عید فطر آنسال، کانون خانوادههایشان را باحضور خویش گرم نمودند.
☆ خانه خود در نارمک را بی هیچ مابه ازایی به شهرداری اهدا نمود تا تبدیل به کتابخانه شود، کتاب های نفیس خود را نیز؛ اکنون سالیانی است که آن کتابخانه به دانش پژوهان به شایستگی خدمت میرساند.بازهم می توان گفت بسیارهم میتوان گفت؛ امادراین مقال، مجال همین مقدار است.
☆سرانجام سیدجعفر شهیدی،آن فقیه ، ادیب، مورخ، مترجم ، محقق ، مصحح متون دشوار، خطیب سخنور ، مولف چیره دست و استاد دانشور که درطهارت روح و پاکی نفس مثال زدنی بود پس ازسپری نمودن عمری پربرکت ، درسال ۸۶ دعوت حق را لبیک گفت تاغریق رحمت واسعه دادار هستی گردد و همنشین اجدادطاهرینش دربهشت الهی، چنین باد
نمیرند مردان بیداربخت // کشند از خرابه به آبادرخت
*مصرعی از سروده ادیب معاصر دکتر سید علی موسوی گرمارودی دروصف استاد سید جعفر شهیدی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰