حافظ آسمانی یا ملحد زمینی

مهری کیانوش راد :شاعری که با نغمه های افسونگرش آن چنان بر تار و پود انسان تاثیر می گذارد ، که هر کسی او را خویشاوند خویش می یابد .گاه بر فرق آسمان می نشیند و گاه تا اسفل السافلین جولان می دهد.یکی او را گناهکار می داند ، گناهکاری که به فسق و فجور […]

مهری کیانوش راد :شاعری که با نغمه های افسونگرش آن چنان بر تار و پود انسان تاثیر می گذارد ، که هر کسی او را خویشاوند خویش می یابد .گاه بر فرق آسمان می نشیند و گاه تا اسفل السافلین جولان می دهد.یکی او را گناهکار می داند ، گناهکاری که به فسق و فجور خویش افتخار می کند ، اهل شراب است و شاهد بازی و دیگری او را ملحد می داند.یکی گناه حافظ را شیعه بودن او می داند و دیگری او را به گناه غیر شیعه بودن محکوم می کند.

یکی دنبال این است که چرا حافظ شعر یزید را در اولین غزل خود آورده است و درستی آن را محک می زند .محمد گلندام ، هم درس حافظ از او به ذات ملکی صفات و کسی که در لطافت اخلاق مانند هوای بهاری است ، یاد می کند .عبدالرحمان جامی در نفخات الانس می گوید:«وی لسان الغیب و ترجمان الاسرار است …»کسی که در زمان حیات خود و به دلیل دلمشغولی های علمی فرصت جمع آوری اشعار خود را نداشته است .

از شاعران معاصر ، احمد شاملو ، حافظ را این گونه معرفی می کند:« به راستی کیست ، این قلندر یک لا قبای کفرگو و یا کیست این آشنای ناشناس مانده که چنین رو در رو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری می کند…و ادامه می دهد :به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه ، حتی در خانه ی قشری ترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک طاقچه می نهند ، بی طهارت دست به سویش نمی برند و …شاملو فراموش می کند که برای توجیه اشعار حافظ به تعبیر کفرگونه ی او باید پاسخی معقول داشته باشد . اشعاری مانند:

*نمی بینم نشاط عیش در کس/نه درمان دلی نه درد دینی .

*گر نور عشق به دل و جانت اُفتد/بالله کز آفتاب فلک خوب‌تر شوی .

*یک دم غریق بحرخدا شو ، گمان نبر/کزآب هفت بحر به یک موی تر شوی.

*فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم/و آنچه گویند روا نیست نگوییم رواست .

*عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ /قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت.

*صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم .

شاملو برای رفع این تضاد می گوید:«اشعار دین داری حافظ مخصوص دوران جوانی اوست»دو بیت از حافظ بر رد سخنان شاملو ذکر می شود:

*چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی/رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی .

*به طهارت گذران منزل پیری و مکن /خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده .

با این همه اشعاری که رایحه ی شناخت قرآنی ، دلیل بر مسلمانی اوست ، نمی توان این سخنان را باور کرد .برای مطالعه نقادی روشنفکران از شعر حافظ و پاسخ به آن سخنان رجوع کنید به کتاب :حافظ هاتف میخانه ی عشق ،