گذری و نظری بر شازده حمام – (قسمت سوم)
دکتر لفته منصوری : پاپلی یزدی در شازده حمام خاطره میگوید، رمان مینویسد، تاریخ شفاهی مینگارد، اعتراف میکند و حتی افشاگری مینماید. در ورای چینش کلمهها و عبارتها و کالبدسازی واژهها، روحی هست و نبضی میتپد و عِرقی میجنباند و بههمین دلیل خواننده با متن درگیر میشود. «ای مردم بترسید و حرف دلتان را به […]
دکتر لفته منصوری : پاپلی یزدی در شازده حمام خاطره میگوید، رمان مینویسد، تاریخ شفاهی مینگارد، اعتراف میکند و حتی افشاگری مینماید. در ورای چینش کلمهها و عبارتها و کالبدسازی واژهها، روحی هست و نبضی میتپد و عِرقی میجنباند و بههمین دلیل خواننده با متن درگیر میشود. «ای مردم بترسید و حرف دلتان را به یک آدم مثل من نگوئید. بعد از ۵۰ سال آن حرف را در خاطراتم مینویسم» (ج۳: ص۳۱ ).جملههای زیر گونهای ادبیات اعترافی[۱] است. این ادبیات تجربهها، احساسات، باورها، حالتهای شخصی و روحی – روانی خالق خود را بازمیتابانند. آنهم از نوع:هیچ ترتیبی و آدابی مجو * هر چه میخواهد دل تنگت بگو[۲]
گونهای که انگار شازده حمام صحنهی توبه پاپلی یزدی است و در آن اعتراف و انابه میکند:
– من خودم یکی از بچههای شر بودم که از اخلاق برخی معلمها سوء استفاده میکردم. من شاگرد درس خوانی بودم ولی خوش اخلاق و با ادب نبودم (ج۳: ص۱۱۷).
– آقای پیردسپاکس فرانسوی در پاریس، در طول یکسال ماهی ۲۵۰۰۰ فرانک به من قرض داد. آنموقع من دانشجوی دکتری در دانشگاه سوربن پاریس بودم حدود ۳۲ سال داشتم. بعد از یکسال ۱۵۰۰۰ فرانک را پس دادم. ۱۵۰۰۰ فرانک ماند. من پول مسیو پیردسپاکس را ندادم تا مُرد. حالا هم نمیروم بچههایش (که البته آدمهای بزرگی هستند) پیدا کنم و پولشان را بدهم. یعنی پول مردی که به من خدمت کرد و در بدترین شرایط به من پول قرض داد را ندادم. وای بر مسلمانی من. من باید راهی پیدا کنم و پول مسیو دسپاکس را بدهم … حالا کی به بهشت میرود، من نمیدانم. من مسلمان که پول مسیو پیردسپاکس را خوردم و ندادم یا بهرام سبیل که پول مردم را با سودش داد (ج۳: صص ۱۵۸-۱۵۷).
– من در تمام عمرم یکبار تریاک کشیدم. سال ۱۳۴۸ از یزد به مشهد میآمدم (ج۳: ص۱۶۲).
– من آخرین نفر قبولی بودم. یعنی درست نفر پنجاهم بودم. یعنی درست یک درجه به اخراجی. در درس زبان انگلیسی ضعیف بودم و همین مرا نفر آخر کرده بود (ج۳: ص۱۶۵).
– در تهران به برکت جوانی و شرایط زمانه ایمانمان را کنار گذاشتیم، کارهایی کردیم که دلمان میخواست در یزد بکنیم و نمیشد (ج۳: ص۱۶۶).
– پدر و عموهای من جزو همین منقلیها بودند (ج۳: ص۲۴۷).
– آخر من هرگز انقلابی نبودم. آنزمان هم انقلابی نبودم. هیچ زمانی انقلابی نبودم (ج۳: ص۲۶۴).
– اعتراف میکنم که من از ۱۴ سالگی تا به حال بارها نامرد بودم. در وقت خودش داستان نامردیهای خودم را مینویسم (ج۳: ص ۲۵۹).
– اصلا به ایدئولوژی اعتقادی ندارم (ج۳: ص۴۸۱).
– مادرم در مشهد بود، من به پری دروغ گفته بودم که مادرم در یزد است. میخوانید یا میبینید که من هم دروغگو هستم (ج۳: ص۴۸۹).
– من خودم روزی نیست که ریا و تزویری نداشته باشم. در خانه، خودم هستم. در دانشگاه یکطوری و در اجتماع طوری دیگر، صد رنگ هستم (ج۴: ص۵۴).
– در همان سالها از عموی من بیش از ۱۰ کیلو تریاک گرفتند. تریاکها در خانهاش بود. او بعد از یکماه با پارتیبازی و رشوهدهی پسر عمویم، تبرئه شد (ج۴: ص۱۵۸).
– اما من میخواهم همه کارهای خوب و بد یزدیها و هموطنان عزیزم را بنویسم. از مدرسه و مسجد ساختن و ایجاد خیریه، بورس تحصیلی تا تریاک کشیدن و عرق خوردن و نزول خوردن. از مکه رفتن و روضه خواندن تا دَدر رفتن. اکثر مردم همه این کارها را میکردند. مادرم میگوید پدرت عَرَق نمیخورد، کنیاک و ویسکی میخورد. یعنی میگوید حالا که میخواهی بنویسی پدرت مشروب میخورد، نوع گرانش را بنویس. فکر میکنم او حتی توی مشروب خوردن هم میخواهد پُز بدهد. بگوید آمیرز احمد پاپلی عرق خور نبود، کنیاک و ویسکی خور بود. آخر عرق در آن زمان ارزان بود و طبقات فرودست میخوردند، ولی کنیاک و ویسکی گران بود و طبقات بالادست میخوردند (ج۳: صص۷-۶).
میبینید که پاپلی یزدی به قصد تمجید، خودنمایی و تعریف از خود یا توجیه و تبرئه خویش در برابر معاصران و آیندگان خاطرهنگاری نکرده است. بهعنوان مثال اینطور نبوده است که آنجایی را که به ضرر نویسنده است – اشتباه، خطا یا گناهی از او سر زده است – یاد نکرده و در خاطره نیاورده یا به گونهای بیان کرده باشد که اهمیت آن مشخص نشود و یا بهسرعت از آن بگذرد.
این نوشتهها و بهطورکلی خاطرهنگاشتهها از آنرو که احساسات و عواطف نویسنده را بیان میکنند و ممکن است باعث تحریک عواطف خواننده شوند، در ذیل آثار غنایی جای میگیرند. از طرفی هر چقدر خاطرهنگاشته حاوی اطلاعات دقیق و جزئی باشد و میزان اصالت و سند بودن خاطره بیشتر باشد، وجه تاریخی آن بر وجه ادبی چیره میشود. به عبارت دیگر، خاطرهنگاشتهها هم وجه ادبی و هم وجه تاریخی دارند.
پاپلی یزدی در نظام مقولهبندی[۳] و مفهومسازیاش مبتنی بر رویکرد بیرونی[۴] نیست. او مفاهیم و مقولاتی که برای توصیف، توضیح و تبیین واقعیتها و پدیدههای اجتماعی ساخته و به خدمت گرفته است، از درون آن واقعیتها سرچشمه گرفته و با ذهنیت و ادراک مردمی که درگیر آن هستند، تناسب دارد.
کتاب شازده حمام دکتر محمدحسین پاپلی یزدی در فروشگاه اینترنتی کتاب رشد اهواز موجود است. شهروندان اهوازی میتوانند از طریق وبسایت WWW.roshdbook.com کتاب را سفارش داده، هزینه آن را پرداخت نمایند و از طریق پیک موتوری بدون پرداخت هزینه ارسال؛ دریافت کنند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰