على مدار ثلاثه اسابیع من بدایت شهر أکتوبر ٢٠٢٣ حتی الان ارتکبت اسرائیل أبشع الجرائم والمجازر الوحشیه مستهدفه الأطفال والنساء والمدنیین ، وتواصل حصارها الخانق لقطاع غزه وتمنع وصول المساعدات الإنسانیه بکافه أشکالها مما ینذر بکارثه إنسانیه . إن ما یجری فی ظل الصمت الدولی ودعم الولایات المتحده وبریطانیا و بعض الدول الأخرى لجرائم الإباده […]
مراسم با حضور و ارائه آثار شاعران و مداحان شهرستان های آبادان، خرمشهر و اهواز با موضوع حمایت و اعلام همدردی از انتفاضه مردم مظلوم فلسطین انجام گردید و در پایان از شعرای شرکت کننده در این رویداد فرهنگی، تقدیر بعمل آمد. شب شعر «انتفاضه» با حضور شاعران عرب شهرستان های آبادان، خرمشهر و اهواز […]
هذا النتن ٠٠ النتن.. النتن٠٠* *الیاهو القاتل* یصنع اعیاداً.. لوحوشٍ تهوى شرب الدم ٠٠ وصراخاً یعلو الارض٠٠ دکَّ الطوفان *إلیاهو* ٠٠ زهق *النتن* ٠٠ *الیاهو* وکل الباطل ٠٠ طوفان الاقصى٠٠ برکان الأرض یُعلِن وسط السجن ٠٠ کسر الأســـــر ٠٠ طوفان الأقصى ٠٠ صاعقه للأحرار تأبى الشر ٠٠ ضد الجبن عاصفه تهوى ملهمهً ٠٠ صفـــــع الموت […]
دکتر لفته منصوری : من و خانواده شیرازیم، دیشب را در جوار حافظ به سر کردیم و امروز سر بر آستان سعدی نهادیم. و این پرسش یقه ی ذهن مرا گرفت که این همه عشق و طرب و شادی از کجاست؟ آیا گفتمان عشق در جامعهی امروز ایرانی قابل ترویج و تجویز است؟ نسبت روایت […]
عبدالله سلامی : با حساب امروز ، درست یک هفته از سفر شازده به مکه ، سپری شده و روابط خسرو و پری همچنان سرد و گرمی سابق را نداشت . اغلب اوقات ، پری بی حال و افسرده ، شب و روزش را به دست تنهایی می سپرد و گاه آنرا با خسرو می […]
عبدالله سلامی : پری و خسرو از ماشین ابو سعید پیاده شدند و داخل منزل شدند ، سکوت خانه و جای خالی شازده دل پری را به درد آورده بود ، آهی کشید و وارد اتاقش شد ، خسرو کتش را از تن در آورد و دست و رویش را شست . داخل اتاق شد […]
مهری کیانوش راد : سخن در باره ی شگفت انسانی است ، که بعد از قرن ها هنوز ناشناخته های وجودش -که کلامش آینه گردان آن است – ذهن جستجوگران را به خود مشغول کرده است.انسانی که مفهوم عشق را نه با واژه، که با شیوه ی زندگی و عملکرد روحی و دگردیسی شگفت خود […]
عبدالله سلامی :سالن و محوطه بیرون فرودگاه از جمعیت زائران خانه خدا و بدرقه کنندگان ، پر شده بود و همه منتظر اعلام سوار شدن داخل هواپیما بودند ، در میان جمعیت خسرو و ابوسعید کنار هم ایستاده بودند و با چرخاندن سر و صورت خود ، انبوه جمعیت را تماشا می کردند . خسرو […]
عبدالله سلامی : شازده طلا هایش را به دست نعیمه و حاچم سپرد و به خانه بازگشت . سر شب حاچم به نعیمه گفت : بهتره دست بچه ها را بگیری و بروی منزل پدرت تا من جایی برای پنهان کردن طلاها پیدا کنم . نعیمه گفت : دور کیف طلاها را نایلون پیچاندم تا […]
شازده دیگر امیدی به آمدن یحیی نداشت و بر تشویش و نگرانی اش بیشتر از سابق افزوده شده بود ، لب به غذا نمی زد ، گاه دستانش می لرزید و هنگام نشستن و برخاستن تعادلش را از دست می داد . فردا دوشنبه ساعت ۵ بعدازظهر طبق موعد مقرر پرواز حجاج ِ اهواز قدیم […]
عبدالله سلامی : امروز بعدازظهر شازده خبر دار شده بود ، سفر آمدن یحیی از دبی به اهواز به ده روز دیگر موکول شده است ، با حال و احوال گرفته در کنج اتاقش تنها نشسته و سکوت اختیار کرده بود و از داخل اتاق به آن کمدی که روی حفره ی زیور آلاتش قرار […]
عبدالله سلامی :حاچم دو سه دست کت و شلوار ، تعدادی پیراهن و یکی دو جفت کفش که به اندازه ی قد و قواره و پایش می خورد ، به تن کرد تا برای مدت یک ماه سفر حج یکی از آنها را انتخاب کند . کت و شلوار قهوه ای رنگ و یکی از […]
در گوشه ای از بازار ، شازده و نعیمه مثل همیشه گرم صحبت بودند ، صالح برای اولین بار با دستان بدون کف و انگشت ، وارد بازار شده بود ، همه به او نگاه می کردند وقتی از روبروی نعیمه و شازده می گذشت . مثل همه صالح بدون دست را ، نگاه می […]
عارف خصافی : کمک، کمک کنید، تو رو خدا کمکم کنید.وحشی شده .نمی دونم این مَرد، چش شده؟! آقا! تو رو خدا جلوش رو بگیر الان منو می کُشه مانده بودم چه کنم؟!.خانم! به پلیس زنگ بزن..تلفن ندارم تو رو خدا شما زنگ بزنیدآستین را محکم گرفته بود و می کشید و التماس میکرد. اشک […]
دکتر لفته منصوری : سرمشق فقدان یعنی اینکه ناخودآگاه عادت کنیم فقط در فقدانها و نقصانها و نیستیها و کاستیها و بیماریها خیره بشویم و مدام بگوئیم و تکرار کنیم که ما نهادهای مدنی نداریم؛ طبقات نیرومند نداریم؛ بخش غیردولتی فعال نداریم؛ حوزهی عمومی نداریم؛ کنشگران منتقد مستقل پابرجا در متن جامعه نداریم؛ یا اگر […]
علینا أن نطلق النار. أطلق النار غیرنا من الناس قبل عده أیام و برزوا فی سلاحهم . لا ینقصنا شیئا منهم. لسنا أقل منهم، بل نحن اکثر عدداً و مالاً .نعم، غدا هو یوم إستعراض بنادقنا.فلما سمع الشیخ حدیث الجمیع نظر الیهم نظره ملئها التأمل ثم قال: یبحث الإنسان دائمًا عن شیء لا یملکه. إذا […]
توفیق بنی جمیل : کانوا یقولون العین تعشق… تحدق العیون و تقبل الجفون و تقع فی الحب بنظره واحده. طبعاً کنت أؤمن بهذه الأقوال، لکنها لم تکن تبادلنی نفس الشعور. لم تکن مکترثه لنظراتی العاشقه ولهذا السبب، و رغماً عنی أردت أن أترکها، لکن ملک الحب کان له رأی آخر. لهذا فقد تغلغل فی قلبها […]
عبدالله سلامی : هوا بیشتر از شب و روزهای قبل رو به سردی می رفت و زمان زیادی به حلول ماه ذیحجه ، باقی نمانده بود . شازده رفته تا نعیمه را ببیند و درباره آنچه لازم است در سفر مکه همراه داشته باشند ، صحبت و تهیه کنند ، نعیمه بر خلاف هر روز […]
عبدالله سلامی : نزدیک ظهر در یک روز خنک پاییزی مالک در خانه شازده را زد و با صدای بلند گفت : شازده خانم مالک هستم ، بی زحمت در را باز کن ، بعداز چند دقیقه شازده در را باز کرد و به مالک سلام کرد ، مالک یک بسته گوشت تازه به شازده […]
عبدالله سلامی : فصل گرما تمام شده و اوقات گردش در باغ ملی یا باغ معین که تنها پارک شهر بود ، برای عده ی زیادی ، از اهوازی ها مانند فصل بهار ، فرا رسیده بود ، نزدیک بودن سالن سینمای میهن به گردش در باغ رونق بیشتری بخشیده بود . عصر روز پنجشنبه […]