استقلال در حوزه سیاسی نیازمند گفتمانی قوی و تکیه گاهی محکم است
مهدی صالح پور :سیاست مجموعه کوششهایی است برای مشارکت کردن در قدرت یا اثر گذاشتن بر توزیع قدرت در میان افراد و گروههای سیاسی.بدیهی است که در چنین فضایی، کنشگری حسابگرانه علی القاعده باید مبتنی بر عقلانیت به معنای سلبی آن، فارغ بودن از قید و بند وَهم و پندار و احساس باشد و در […]
مهدی صالح پور :سیاست مجموعه کوششهایی است برای مشارکت کردن در قدرت یا اثر گذاشتن بر توزیع قدرت در میان افراد و گروههای سیاسی.بدیهی است که در چنین فضایی، کنشگری حسابگرانه علی القاعده باید مبتنی بر عقلانیت به معنای سلبی آن، فارغ بودن از قید و بند وَهم و پندار و احساس باشد و در معنای ایجابی کنش را به مثابه ابزاری نگریستن برای نیل به اهداف مشخص با گفتمانی قابل اتکا دانست.در واقع کنش مورد نظر باید وسیلهای موثر برای نیل به آن هدف باشد. ساده بگوییم؛سازگاری کنش و باور، از مولفههای ابتدایی در فضای کنشگری که هر کنشگر باید در بستر سیاسی به آن عمل کند و در چنین بستری برای رسیدن به اهداف مشخص سیاسی باید با در نظر گرفتن امر انضمامی و دوری از نگاه آرمان گرایانه خیالی، به ترسیم اولویتها در فضای سیاسی اهتمام ورزد.
باید پذیرفت که آدمیان در زیست جهان واحدی اقامت نگزیدهاند و تکثر اجتماعی و ارزشی، افراد را مقیم زیست جهانهای گوناگون ساخته و جامعهای چند پارچه و متکثر را به وجود آورده است.در این شرایط کنش متقابل سیاسی و اجتماعی باید مبتنی بر اعتماد متقابل به یکدیگر باشد؛ چرا که پیش فرض عمومی همه افراد در صحنه اجتماع، اعتماد به یکدیگر است. پیامد تخریب فضای کنش و برچسب زدن و خطاب کردن افراد یا گروهها با الفاظ و عناوین نادرست مانند ”منفعت طلب” و ”سودجو” و ”پیگیر منافع خویش” باعث انتشار اتمسفر بیاعتمادی در فضای کنش میشود و این بیاعتمادی در فضای کنش منجر به بیتوجهی مدنی میگردد.لیکن در این بستر نباید به دنبال تحقق آنی غایت آتی و بیرون کشیدن واقعیت پر معنا از برهوت مفاهیم باشیم.
استقلال در حوزه امر سیاسی نیازمند تکیهگاهی نسبتا محکم و گفتمانی نسبتا قوی میباشد. در فضای سیاسی باید سیاست پیشگی کرد و با استفاده از همه وسایل برای نیل به اهداف مشخص گام برداشت. ملاک در کنش سیاسی اندیشه و توانایی افراد میباشد و عدم برخورداری از این دو مولفه در سپهر سیاسی به مرگ و زوال سیاسی منجر میشود.در چنین فضایی باید با تقویت گفتمانها و به وجود آوردن اجماع نسبی در گفتمان، و با پذیرش تکثر گفتمانها مبتنی بر نقدهای عملی موجود در دنیای روزمره و برخواسته از آن به تقویت نقش عاملیت در حوزه عمومی با در نظر گرفتن امر واقع و شرایط حاکم بر کنش و عمل سیاسی در کشور و استان وضع موجود را به وضعی دموکراتیک و ایجاد فضایی برای کنشگری سیاسی مبدل ساخت.
برای بهبود چنین فضایی و رشد عقلانیت انتقادی و تفاهمی به جای پذیرش تمام و کمال عقلانیت ابزاری، دست به تقویت سیاست اصیل در معنای آرنتی آن که در حد فاصل جامعه و دولت یعنی جامعه مدنی و عرصه عمومی که خلاقیت و آفرینش انسانی را به اوج خود برساند. با دست زدن به یک کنش ارتباطی که در آن شرکت کنندگان نه فقط در پی موفقیت خود بلکه برنامه عمل خود را بر پایه تعریف وضع مشترک هماهنگ کنند و دست به یک تفاهم ارتباطی بزنند.با در نظر گرفتن این مهم که باید از نقد تمام عیار و تمجید همه جانبه نسبت به افراد و گروهها اجتناب کرد زیرا اینها آفاتی هستند که منطق کنش و عمل جمعی را دچار بحران میکنند.با این وجود باید در چنین فضای دست به کنش و عمل جمعی زد و راه را برای تعامل مثبت عاملیت و ساختار همواره کرد و به لحاظ گفتمانی باید در حوزه عمومی تابع گفتمان دموکراتیزاسیون بود و فرد و گروه برای نیل به دموکراسی و آزادی باید واجد آزادی و اندیشه اصلاح طلبی باشد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰