چیستی ناکارآمدی و قربانیان آن!

ناکارآمد بودن و ناکارآمد شدن، از مباحث دانش “مدیریت سازمانی” است. در این مبحث، از علل و اسباب و پیامدهای ناکارآمدی دستگاه های اجرایی و سازمان ها و مجموعه های تصمیم ساز و تصمیم گیر، سخن به میان می آید. این مبحث مدیریتی به یافتن پاسخ به پرسش های مانند آنچه در ادامه می آید، […]

ناکارآمد بودن و ناکارآمد شدن، از مباحث دانش “مدیریت سازمانی” است. در این مبحث، از علل و اسباب و پیامدهای ناکارآمدی دستگاه های اجرایی و سازمان ها و مجموعه های تصمیم ساز و تصمیم گیر، سخن به میان می آید. این مبحث مدیریتی به یافتن پاسخ به پرسش های مانند آنچه در ادامه می آید، می پردازد:

۱_ چرا سازمان ها و دستگاه ها و مجموعه های مدیریتی، از انجام وظایف رسمی خود بازمی مانند؟

۲_علل و اسباب داخلی و بیرونی وجود کرختی و ایستایی در سازمان ها کدام است؟

۳_راه های ایجاد تحرک و چابک نمودن سازمان کدام است؟

۴_ عوامل انسانی و غیر انسانی تاثیرگذار در چابکی و نشاط یک دستگاه چیست؟

۵_زیان های مادی و معنوی کرختی و ایستایی یک سازمان چگونه محاسبه می شود؟

۶_ نشانه ها و آثار وجود کرختی و ایستایی و تحرک و پویایی در سازمان چیست؟
۷_ چگونه می توان از بروز کرختی و ایستایی در سازمان جلوگیری نمود؟

در هر حال، بروز ناکارآمدی در سازمان ها و نظامات اجرایی حاصل یک یا چند از عوامل و اسباب زیر است:

_هدف گذاری های نادرست.

_ غیر شفاف بودن مسئولیت ها و اختیارات.

_ دخالت های غیر مسئولانه و پاسخگو نبودن بخش هایی از سازمان.

_ مبهم و پیچیده بودن فرآیندها.

_ ناشایسته بودن نیروهای انسانی.

در رودررویی با پدیده ناکارآمدی در سازمان، سه نوع واکنش می توان نشان داد:

۱_ پذیرفتن ناکارآمدی و کوشش برای شناخت اسباب و علل آن و جبران ناکارآمدی.

۲_نفی و انکار آن و طرد معتقدان و قائلان به ناکارآمدی.

۳_ در صورتی که بند دوم، کارساز نشد آنگاه انتساب ناکارآمدی به اجزای پایین دست سازمان و ناشایسته دانستن رده ها و سطوحی از سازمانی.

با نگاهی به اخبار و موضع گیری های روزانه پیرامون پاره ای حوادث و رخدادهای متعدد و متنوع در جامعه ایران و کشور عزیزمان متوجه می شویم که پس از رنگ باختن نفی و انکار ناکارآمدی در سازمان ها و دستگاه های اجرایی و بویژه در سطوح حاکمیتی، به جای انتخاب راه اول، متاسفانه راه سوم امروزه مورد اقبال و کاربرد قرار دارد و جالب آنکه لایه ها و سطوح و دستگاه هایی در امنیت و آرامش کامل بسر می برند و آتش نقد و پیگردهای قانونی فقط دامن بعضی از سازمان ها را می گیرد.

با هر حادثه در مدارس روستاها و شهرهای دور افتاده و محروم، مدیران آن مدرسه مورد پیگرد قضایی قرار می گیرند. با روشن شدن تخلفی کلان و هنگفت در شعبه هایی از بانک، مدیر بانک و رییس منطقه ای دستگیر می شود. در هفته پژوهش، دانشکاه ها را به دادرسی مردم و رفع مشکلات جامعه فرامی خوانیم و آموزش عالی کشور را به تیغ تیز انتقاد می سپاریم. با بروز اختلالاتی در بازار ارز، عوامل خرده پا به به میز محاکمه می کشانیم.

بنظر می رسد که در شیوه کنونی جبران و رفع ناکارآمدی، راه به مطلوب و مقصود نمی بریم. درگیر کردن سطوح پایین سازمان و فرافکنی و مقصر جلوه دادن اجزا کوچکتر و مدیران منطقه ای و عیب جویی از دستگاه ها، به تنهایی نمی تواند ما را به چابکی و نشاط برساند.متاسفانه بخش های گسترده ای از فرهیختگان و نخبگان جامعه و از جمله دانشگاهیان، در شناسایی علل و اسباب ناکارآمدی سیستم ها و سازمان های کلان، دچار ناامیدی و حتی خودزنی شده اند. روزانه یادداشت های متعددی در فضای مجازی بجای آسیب شناسی موًثر از نظام آموزش عالی کشور به تحقیر و خرده گیری های دیرهنگام از آن می پردازد و نویسندگان آنها از کشف مبتکرانه خویش احساس لذت و خوشحالی می کنند.بر این پایه لزوم روی آوردن به دانش مدیریت و رعایت اصول آن و در اولویت قرار دادن بازسازی و نوگرایی و بازنگری در سیستم ها و بهره گیری از توانایی متخصصان دلسوز، راه دیگری نمانده است.