اهواز و سرفه‌های نفتی!!

در حال حاضر شهرداری اهواز حقش را از نفت میطلبد و لطف نفت را نمی خواهد، نفت در حدود یک سده است که آب و هوای استان و اهواز را آلوده کرده، این وسط حتی مردم را قابل نمیداند تا حق آلایندگی اش را پرداخت کند، عموم مدیران نفت نگاهی جاهل مآبانه و با قلدری […]

در حال حاضر شهرداری اهواز حقش را از نفت میطلبد و لطف نفت را نمی خواهد، نفت در حدود یک سده است که آب و هوای استان و اهواز را آلوده کرده، این وسط حتی مردم را قابل نمیداند تا حق آلایندگی اش را پرداخت کند، عموم مدیران نفت نگاهی جاهل مآبانه و با قلدری دارند، زورش را دارند و پرداخت نمی کنند، از آن طرف عموم مدیران وزارت کشوری به هزاران دلیل و لطایف الحیل، نگاهشان را بر این سازمان قلدر بسته اند و بدتر اینکه خدمات شهر را برایشان تسهیل می کنند، تصور کنید

همین شهرک نیوساید یا نفت را، سازمان ها و ساختمانهای عدیده نفت را، بیش از پانصد حلقه چاه نفت در شهرستان اهواز را و تازگی دیوارهایی که شهر را به چند قسمت تبدیل کرده؛ کافی است نگاهی کنید به اطراف زیتون کارمندی و کوی ملت که دیواری عین دیوار برلین این دو محله را جدا ساخته، یا منطقه کم‌برخوردار بروال را نگاه کنید که دیوارهای نفت و فرودگاه، جان مردم را تلخ کرده، محله ای که قدمتش فراتر از شهرک نفت است،شهرکی با کلی نگاهبان و دیوارهای جداکننده که تجسمی از آپارتاید شهری است، جایی به دور از اهواز مردم، اهوازی که هر تکه اش به چاه نفتی گره خورده اما از همه این چاهها ندای عدالتی برنمی آید، چاههایی که گره در گره با چشم مردم، تعبیری از حکمرانی نامدبرانه گروهی میدهد که حتی برای سرماخوردگی کودکان لطیف و خانواده هایی با ژنی مرغوب، بیمارستانی جدا از بیمارستانهای اهواز ساخته اند؛ مبادا که بیماری مردمان کم‌برخوردار و نابرخوردار گریبانشان را بگیرد، خاصه بیماریی که در چشم آدمی خنجر وجدان میزند،اما انصاف نیست اگر اشاره نکنم به تلاش شهرداری اهواز در این برهه از زمان، نخستین بار است که این سازمان شهری،نفت و مجموعه نفت را در موضوع آلایندگی و عوارضش به چالش گرفته و طلب حق شهروند اهوازی را از یاد نبرده است.

نفت و قصه های نفت در سرزمین نفت به صراحت بگویم تلخ است، تلخ است وقتی که میگویند نفت هویزه از مرغوبترین انواع نفت است اما زیست مردمان هویزه را مرغوب نمی کند، تلخ است وقتی که صبحهای هر روز شاهد عبور و مرور هزاران کامیون و وانت و سواریهای شاسی بلند و … باشی و در همان حال نگاه مردم جانت را بکاهد که از این همه عبور، حتی به اندازه ناطوری سهم ندارند، تلخ است وقتی شاهد جان کندن هورالعظیم به قیمت زادن چندعدد چاه نفت باشی و از این چاه نفت، نصیبت فقط تلخی سرفه های پیران و کودکان باشد و مرارت جانهای جوان تحصیل کرده ای که با تعجب به مدرک تحصیلی خیره‌اند و مدام در چاه بیهودگی فرو می‌روند.

اما مدیران نفت، چیزی نمی گویم همین که اینان مدیر دستگاهی هستند که علیرغم آلایندگی‌های وسیع حتی حاضر به انجام تکالیف حداقلی هم نبوده اند و نیستند؛ کافی است تا مخاطب بفهمد از کدام عیار اخلاقی صحبت می‌کنیم! فقط به این مدیران نفت از مسئولین جزء تا مدیران و آدم های گنده ترشان به یاد می‌اورم که روزگاری نه چندان دور؛ آرزو خواهند کرد که ای کاش درختی کاشته بودند! ای کاش مردمان را از یاد نمی بردند! ای کاش بازگردند تا کارهای درست را انجام دهند، روزی که لاینفع مال و لا بنون! روزی که صدایی مهیب مخاطبشان قرار میدهد که : وقفوهم انهم مسئولون.در باره نمایندگان مجلس چیزی نمیگویم، همین کافی است که با مدیران رفیقند و بدانند ساز و کار بصری و رادیویی مجلس،نانی برای گرسنه ها نمی شود و هوایی برای سرفه های سیاه از چاله های نفت و ریزگرد و .

غلامرضا جعفری