عدم شفافیت در بازگویی هدف نهایی در رویکرد پراگماتیسم سیاسی

در یادداشت گذشته با عنوان: گذار از واقعیت و دستیابی به موقعیت، که نقدی بر پراگماتیسم مطرح در عرصه سیاسی استان بود، را بیان نمودیم و با گریز با باور رورتی ضعف نهادی این تز را عیان ساختیم.این شیوه (پراگماتیسم) بر تقدم بخشی عمل بر اندیشه تاکید می کند. همچنین به دلیل سهل الهضم بودن […]

در یادداشت گذشته با عنوان: گذار از واقعیت و دستیابی به موقعیت، که نقدی بر پراگماتیسم مطرح در عرصه سیاسی استان بود، را بیان نمودیم و با گریز با باور رورتی ضعف نهادی این تز را عیان ساختیم.این شیوه (پراگماتیسم) بر تقدم بخشی عمل بر اندیشه تاکید می کند. همچنین به دلیل سهل الهضم بودن آن نیز، اکثر قریب به اتفاق طرفداران خود را دچار فریب و به نوعی سرخوش از نوای خود می سازد.برخی سیاست ورزان نیز به پیروی از بنگاههای تبلیغاتی و خبرساز سعی در برجسته ساختن واژه های مثبت و باب روز دارند، در حالی که شاید با معنای اصیل آنها آشنا نباشند. واژه پراگماتیسم اَبَرنمونه این ادعاست. که در واقع ابزاری است جهت سرکوب پنهانی و تدریجی کنشگران و تقلیل گرایی مهمترین مطالبات مردمی و قناعت به حداقل ها نیز از خروجی های آن می باشد.

حال شاید گفته شود که این رویکرد بر خلاف دو جریان دارای عقبه تئوریک(اصلاح طلبی و اصولگرایی)، سعی خود را برای رسیدن به اهداف جمعی جامعه با قبول و تقدم تعامل و عمل قرار داده است. که این نظر هم بسیار سطحی و قشریگرایانه است‌، چرا که دیگر جریانها نیز سعی و تلاش خود را در خلاء پی نمی گیرند بلکه با قبول کنش و عمل نیز چنین اهدافی را در سر می پرورانند.اکنون سوال پیش می آید که آن کس که خود را و برنامه اش را پراگماتیست می خواند، چرا منظور غایی و شفافی از پراگماتیست بودن خود ارائه نمی دهد؟چرا که در تشریح پراگما بودن همگی ید طولایی داریم، اما مراد عمل نهایی خود را باید مکشوف سازیم.

در حالی که می دانیم در استان نسبت مدیریتها و انتصابات و میدان داری به کدام جهت و قبله میلان دارد. و اگر فعالیت پراگمای خود را دارای فواید و خروجی های مثبت می دانید، اکنون و حال را چگونه ارزیابی می کنی؟، آیا موضعی شفاف را نباید از داعیه داران این تز سیاسی در تقبیح و رد وضعیت موجود شاهد باشیم!آیا در حال حاضر پراگما بودن را نباید از روزن ارزشگذاری در باب این وضعیت پیش آمده، در بیان آورد؟ که خثنی نباشد.در حالی که تئوریسین های مطرح جریانی برنامه های خود را لااقل با صراحت توضیح می دادند،‌ اما پراگماتیست های جدید،‌ حتی سخنی از برنامه شان به میان نمی آورند.  زبان پراگماتیسم از صراحت فاصله ی بسیار دارد و شهروندان را از زبان مقاومت محروم می سازند، چرا که باور به تعامل و عمل دارد و این همان ضعیف تر شدن مطالبات برحق مردمی.در آخر آنکه، در حوزه سیاسی استان هرچند عملگرایی و توجه به نتایج سیاست لازم و ضروری است، اما با توجه به آسیب های فراوانی که در پی دارد، کافی نیست. و از جمله مشکلات، بی توجهی به مبانی و اصول گرایش های سیاسی، سعی در کمرنگ ساختن و بلاموضوع کردن رقابت های سیاسی ، عدم پایبندی به اخلاق سیاسی و اهتمام به تقدم منافع بر آرمان و ارزش ها و… است.

هادی حزباوی