کلیشه سوم خرداد!

کلیشه یک اصطلاح است و زمانی به کار گرفته میشود که یک ایده یا اتفاق به دلیل مصرف ” بیش از حد” و “مفرط ” اثر خود را از دست میدهد و حتی ” آزار دهنده ” میشود ، حال آنکه درگذشته بسیار تاثیر گذار تلقی می شده است..هنگامی که اتفاقات و حوادث مهم تاریخی تبدیل به کلیشه میشوند فضای دلسردی و انفعال بر روح آن موضوع حاکم شده و مانع هرگونه ” پویایی ” و ” تحرک ” در جهت اثربخشی در جامعه میشود.در بین بسیاری از اتفاقات مهم و اثر بخش تاریخ جمهوری اسلامی ایران که برای مدت ها به مثابه” موتور محرک جامعه ” ایفای نقش میکردند که البته امروز تبدیل به کلیشه شده اند، سوم خرداد ۶١ از ابعاد بزرگتری برخوردار است.

از بازپس گیری مهمترین شهر استراتژیک ایران ، در طولانی ترین جنگ قرن بیستم سخن هایی فراران نقل ، و مطالب زیاد نگاشته شده است اما این سوال همواره مطرح است : آیا تکرار مکررات تاریخی بدون عملکردی قابل قبول از کارنامه طی سالیان دراز ، میتواند توجیه گر وضعیت فعلی خرمشهر باشد؟!کافیست نگاهی اجمالی به بازسازی آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم بیاندازیم؛

آنها اندکی پس از جنگ به سرعت اقدام به نوسازی مناطق کردند و با قرار دادن تک “اِلِمان ها ” تمام تلاش خود را بر این نهادند که ویرانه های جنگ گذشته را برای تحکیم صلح آینده قرار بدهند و مانع از آن شدند که آثار جنگ تبدیل به کلیشه شده و اثرگذاری خود را در جامعه شان از دست بدهند.امروز پس از گذشت ٣۶ سال از آن جانفشانی ها ، با عملکردهایِ نادرستِ متواترِ دولت ها در مناطق جنگ زده شاهد نارضایتیِ مردمی هستیم که از مصائبِ اجتماعیِ متعددی رنج میبرند و در نظرشان حماسه هایی مثل سوم خرداد ،”کلیشه ای لایتغیر” بیش نیست.نگارنده تنها “اصلاح بنیادی و اساسی در رویکرد دولتها نسبت به کلیه مناطق جنگ زده” و “اهتمام صدچندان برای جبران کاستی ها” را عاملی برای تغییر این وضعیت میداند که در غیر این صورت این” نارضایتی های اجتماعی “تبدیل به ” نافرمانی مدنی “شده و دولتها را با چالشهای فراوانی مواجه میسازد که در شرایط فعلی ملتهب خاورمیانه به مثابه” سمی مهلک ” برای کشور به شمار می آید.

مهدی مرزوق