تجربه شورا و بهره وری معکوس!!

اشاره: لقمان را گفتند ادب از که آموختی: گفت از بی ادبان که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن دوری جستم؛مطلبی که در ادامه می‌آید را پیش از انتخابات و در خطاب به نمایندگان شورا نوشتم اما آنچه نوشته ام هم حاصل تجربه زیسته است و از جمله مشکلات اساسی شهرداری، […]

اشاره: لقمان را گفتند ادب از که آموختی: گفت از بی ادبان که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن دوری جستم؛مطلبی که در ادامه می‌آید را پیش از انتخابات و در خطاب به نمایندگان شورا نوشتم اما آنچه نوشته ام هم حاصل تجربه زیسته است و از جمله مشکلات اساسی شهرداری، مشکلاتی که بی توجهی بدان نتیجه اش رویگردانی مردم از عموم نماینده های شورای دوره چهارم بود و بلطبع نمایندگان دوره پنجم میتوانند مبتنی بر گفته حکیمانه لقمان حکیم نواقص را رصد کرده و با اصلاح این نواقص نگاه مردم را به این دوره، شکلی مطلوب دهند، این متن در اشاره به مردمی است در شهرداری که معمولا از طرف شورائیان از یاد می روند، همانانی که قرار است پایه توسعه شهری باشند، هرچند در میان شورای چهارم تک و توک چهره هایی بودند که میخواستند و میخواهند به مردم خدمت کنند اما اتمسفر شورای چهارم فضای خدمتگذاری به مردم و اهواز نبود، حالا اما شورای پنجم میتواند با تغییر این اتمسفر، فضای شهرداری را به سمت خدمتگذاری هدایت کند و نسیم خنک توسعه را در شهر جاری سازد.

شما نمایندگان مردم هستید،اینرا چندبار گفته ایم؟!در این چندسالی که گذشت چندین بار یادآور شدیم که شما نماینده مردم هستید نه دوستان مدیران،شما را مردم انتخاب کرده اند و باید پاسخگوی آنها باشید و پاسخگویی ارتباط مستقیمی با نوع عملکرد شهرداری و مدیرانش دارد،اما در حال حاضر و در نتیجه برخی رفتارها و انتصابها پرسش مردم را توان پاسخ ندارید و همین است که باید دوباره یادآدور شویم شما نماینده مردم هستید پس لطفا به مردم احترام بگذارید.و احترام به مردم پاسخگو بودن در مقابل کارها و تصمیماتی است که انجام میدهید،اینکه امروزه معروف شده در شهرداری ملاک ارتقا اصلا ارتباطی به شایستگی ندارد را باید پاسخگو باشید.این موضوع بهره وری را همگی شنیده ایم،راستی اما بهره وری چیست و چگونه می توان از ان استفاده کرد و اصولا چه نیازی به بهره وری وجود دارد?

افراط و تفریط دو روی سکه عدم اعتدال هستند،از هر طرف بام که بیافتیم فرقی نمی کند،به هر حال چنین افتادنی رنج و سختی به همراه دارد،اما می توان برای پایین آمدن از پشت بام ، پلکان را انتخاب کرد و اینگونه هم از سختی و رنج اجتناب کرد و هم به مقصد رسید و این تعریف دیگری از بهره وری است.از دیگر سو جهان ، چندگونه منبع حیاتی دارد،منابعی که تجدید پذیرند و منابعی که غیر قابل تجدید هستند و هر کدام این منابع بهایی و ارزشی دارند اما مهمترین و ارزشمندترین منبعی که خداوند آفریده،آدم است.انسان در چرخه حیات،حاوی انرژی ارزشمندی است که به هیچ شکل بازگشتی در آن نیست ، نفت با همه ارزشی که دارد بهر حال در چرخه حیات با فاصله چندمیلیون سال تولید مجدد میگردد،جنگلها را میتوان با امیدی چندین ساله مجددا زنده کرد،حتی با پیشرفت علم بشری می توان امیدوار بود که حیوانات منقرض شده را به روی خاک بازگرداند اما هر انسان به عنوان منبعی بی بدیل،به هیچ وجه قابلیت رجوع ندارد و همین است که منطق حیات میگوید باید از این منبع مهم به درستی استفاده کرد،نه با افراط و نه با تفریط.

مدیران شهری از موضوع بهره وری در خدمات این سازمان مهم چندان بهره ای نمی برند و تصوری که معمولا در ذهن ایشان از بهره وری وجود دارد با منطق بهره وری بی ارتباط است ، اینان به طور عموم و خصوص در اشاره به استاندارد سازی و بهره وری مناسب، بیشتر قصدشان در نوع خدمات دهی است و به موضوع نیروی انسانی سازمان توجهی شایسته و بایسته ندارند ، تو گویی این خدمات در عالم هپروت تولید می شود،و این انسان شاغل در سازمان نیست که خدمات را تولید میکند و انگار بدون مدیریت مدبرانه نیروی انسانی،می توان امید به ارتقای سازمان و،توسعه خدمات داشت!

واقعیت امر این است که اینان به نظر نگارنده،به هوشمندی از کنار چنین موضوعی میگذرند چرا که به خوبی میداند در این مدت ، از بد حادثه عموم نیروی انسانی سازمان از تقسیمات رانتی و از رشدهای بادکنکی،ناراضی هستند و نگران،نگران از این بابت که رشدهایی اینچنین جدای از ضربه به کلیت سازمانی ، شهر را ویران می کند ، آنچنان که امروزه میتوان گفت اهواز موجود مظلومی است که در کنار ریزگردها ، آسیب ناشی از سوء مدیریت شهری را باید تحمل کند ، در این میان بیشتر شورائیان چنبره زده بر فضای شورای اهواز به آنچه توجه نمی کنند بهره وری مناسب از منبع بی بدیل نیروی انسانی سازمان است ، و در نتیجه بی توجهی به انسان شایسته ، نه آسفالت مناسبی خواهیم داشت و نه نیروی انسانی سرزنده تا چنین آسفالتی را تولید کند،

جدای از اینکه منبع انسانی هر سازمان در واقع مهمترین دلیل برای توسعه یا عدم توسعه سازمان است،موفقیت مدیران نیز منوط به مدیریت صحیح این منبع است و نگارنده در این قسمت ، فقط می تواند تحیر خود را اعلام کند ، اینکه مدیری برای انجام کارهای مهم سازمان ، معمولی ترین افراد را بی توجه به کارایی ، تحصیلات و تجربه انتخاب کند ، آیا می تواند نشانه این باشد که مدیر مذکور در پی شکست دادن خود است ؟! پاسخ این پرسش را به عهده مردم میگذاریم ، چرا که مردم بهترین قاضی هستند ، حتی اگر برخی با تصور فضای تبلیغاتی قوی ، فرضشان این باشد که می توان مردم را دور زد ، و دو باره رای این قاضی را گرفت اما تاریخ نشان داده که مردم داورانی صادق و آگاه هستند و با چند بنر و رپرتاژ آگهی … ، امیدوار به رای مثبت مردم نباشند.

به هر حال امیدوارم پیش از آنکه شهرمان آسیب بیشتری در نتیجه چنین رفتارهایی ببیند، مردم اهوازی با انتخاب چهره هایی خاصه اهوازی، راه را برای ورود دانایان هموار کنند، دانایانی که همزمان نسبت به شهر آباء و اجدادی شان حس تعلقی عمیق دارند و اهواز را پلکانی برای رسیدن به جاه و مکنت نمی دانند.و مطمئن باشند در صورت برگشت به چنین منطقی مردم هم حمایت خواهند کرد و اگر بخواهند همین رویه فعلی را ادامه دهند همان منطق میگوید که زودتر از گستردگی آسیب جلوگیری کنیم و این به حق و وظیفه مردم اهواز است.به هر حال همانطور که جناب آلبوشوکه نماینده شورای اسلامی اهواز چندی پیشترها فرمودند:((فضای فعلی شهرداری جایی برای بهره وری و بروز نخبگی نیست)) و امیدوارم با انتخابی آگاهانه قطار اهوازمان را به ریل توسعه و بالندگی بازگردانیم، تا در آینده شاهد روزهای تلخی نباشیم که خاصه دو دوره است گریبان اهواز را رها نمی کنند.

غلامرضا جعفری