مدل های عقلانیت سیاسی و دموکراسی!

کلیدواژه عقلانیت هنگامی که در مباحث سیاسی مطرح می شود و مورد شور گذاشته می شود، کافی است بپرسید، کدام مدل از عقلانیت مد نظر نخبگان است: عقلانیت رئالیستی و یا عقلانیت ایدئالیستی که متاسفانه بعضی ها به آشفتگی دچار می شوند چرا که با مطالعه سطحی و از بر شدن کتابی از مارکس یا […]

کلیدواژه عقلانیت هنگامی که در مباحث سیاسی مطرح می شود و مورد شور گذاشته می شود، کافی است بپرسید، کدام مدل از عقلانیت مد نظر نخبگان است: عقلانیت رئالیستی و یا عقلانیت ایدئالیستی که متاسفانه بعضی ها به آشفتگی دچار می شوند چرا که با مطالعه سطحی و از بر شدن کتابی از مارکس یا وبر و ابن خلدون، شما به علت اساسی این آشفتگی پی خواهید برد.در اصل این نظام های معرفت شناختی هستند که مدلهای عقلانیت را و به تبع آن مدل های سیاسی را پیشنهاد می دهند. حال با قبول این دو نوع عقلانیت فوق الذکر می توان نظام های عقلانیت و ایضا معرفت شناختی مدل ها و همخوانی یا رابطه با دموکراسی را مورد مداقه قرار داد.

مسئله دموکراسی در کارزار انتخاباتی در اصل نشان دهنده و برآمدگاه اراده اکثریت مردم هر سرزمینی است، که امروزه با عطف نظر به شارع اهوازی می توان پی برد که در آخر این حق و اراده هر مردم و ملتی است که چگونه و چه کسانی را انتخاب کنند! لیکن در اینجا عقلانیت سیاسی چگونه خود را به منصه ظهور و انظار عموم می رساند؟!و آیا بستن لیستی براساس نگره ایدئالیستی و یا رئالیستی کدام به واقع نزدیکتر است؟ و یا اینکه کدامیک توان رهنمون سازی عقلانیت سیاسی امروزین در شارع سیاسی را دارا هستند؟!بنیاد هر کدام از نظام های یاد شده با دیگری متفاوت است.

عقلانیت سیاسی رئالیستی با عطف به تکثرگرایی و پذیرش تنوع و اراده شهروندان خواهان کم کردن فاصله میان شهروندان و یا گذار از اختلافات قومی و فرهنگی و پذیرش حداقلی این تنوع در متن جامعه است، گرچه این عقلانیت موافق آنچه که امروزه بر اساس سیاستهای نانوشته هژمون در کلانشهرهایی مانند اهواز در حال پیاده شدن هست، نمی باشد. اما قرار را بر نفی صرف و در خود خمیدگی نمی گذارد.اما در دیگر سو عقلانیت ایدئالیستی ریشه در دوران نه چندان امروزی و دیوارکشی چینی میان قومیت ها و… دارد

که هرگونه تواصل و در هم تنیدگی حتی به اراده مردمی که نبوده و آنان هم براساس برنامه ریزی های سلطه عروسک این خیمه شب بازی بوده اند را مردود دانسته و دست به بستن لیست انتخاباتی که رنگ و لعاب قومی در آن موج می زند، باعٽ ازدیاد این تنش ها در شارع میان گروهها و قومیتها می شود گرچه رقیب قومی هم دست به این نوع مدل می زند، اما بازخورد این نوع عقلانیت ایدئالیسم محوری و عدم شناخت قواعد مرسوم جهانی امروزین را تداعی می کند. که طبیعتا این عقلانیت راه را بر گسترش تنش ها و اختلافات میان بازیگران سیاسی(نه به معنای افراد، بلکه گروهها و جریان ها) باز می گذارد و بارقهِ امیدی را در دل شهروندان نمی توان انتظار داشت.گرچه با اعتنا به اصل آراء عمومی دموکراسی این مردم خود بهترین حکَم هستند تا شاهد خروجی قابل قبولی در راستای تعالی بخشی حقوق شهروندی باشیم و تنها انتظار نخبگان از مدلها این است که خود بانی و سرمنشاء تسری عقلانیت امروزینی در شارع باشند،که دیگر هزینه ها بس گزاف داده اند این مردم.

هادی حزباوی