آقای رسایی، با دوستانتان،بچه حزب اللهی ها را از نظام دلسرد نکنید/ بقلم سهراب زند

حمید رسایی عضو جبهۀ پایداری در جشن فن آوری هسته ای در دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: “هیچ کس مثل ظریف در مقابل کشورهای اجنبی کوتاه نیامده است ولی امروز اگر وی سرماخورد موظفیم که او را تر و خشک کنیم که بماند برای آنکه وقتی مردم فهمیدند پاسخ بدهد.” قبل از پاسخ به آقای […]

حمید رسایی عضو جبهۀ پایداری در جشن فن آوری هسته ای در دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: “هیچ کس مثل ظریف در مقابل کشورهای اجنبی کوتاه نیامده است ولی امروز اگر وی سرماخورد موظفیم که او را تر و خشک کنیم که بماند برای آنکه وقتی مردم فهمیدند پاسخ بدهد.”

قبل از پاسخ به آقای رسایی باز هم به ایشان یادآور می شوم که اگر ما با کسی مخالفیم خداوند این اجازه را به ما نداده است که هر گونه می خواهیم در خفا و علن او را قضاوت کنیم. البته اگر اعتقاد به اسلام داریم.آقای رسایی به خوبی می داند که تصمیمات کلان نظام کجا و چگونه گرفته می شود، نمونه اش را در پاسخ تماس تلفنی روحانی به اوباما دیدیم که بلافاصله با واکنش “به جا نبود”مواجه شد، نه امضایی در کار بود نه توافقی نه قولی نه قراری، اما سریع اعلام شد به جا نبود. البته حرفی هم از غلط و خلاف بودن نبود، بلکه این که نفس کار مشکلی نداشت اما جایش در این موقع نبود به ذهن می رسید.

آقای رسایی بهتر از من و شما می داند که نقل خاطرۀ بی ربطی که از جک استراو می کند و به تبع آن قرداد سعد آباد را ننگین می خواند کاملا با هماهنگی نظام صورت گرفته است و باز بهتر می داند که رهبری در مورد آن توافق چه فرمودند:این نظر مقام معظم رهبری است در آبان ماه ۱۳۸۲ یعنی چند روز بعد از مهرماه ۱۳۸۲و بیانیۀ تهران و تعلیق داوطلبانه:

كارى كه مسؤولان كردند، كار درستى بود. با تدبير و بدون پذيرش تسليم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئه اى كه از طرف امريكايي ها و صهيونيست ها عليه جمهورى اسلامى طرّاحى شده بود، شكسته شود. البته اين آغازِ قضيه است و كار تمام نشده است. اگر ادامه اين كار به همين روالى كه تاكنون طرّاحى شده، ادامه پيدا كند، هيچ ايرادى ندارد…به نظر بنده هر دو نوع نظريه اى كه درباره مذاكراتِ انجام گرفته وجود دارد، غير منطبقِ با واقع است. يك طرز فكر اين است كه افراد مؤمن و غيور ما تصوّر مى كنند دولت تسليم شد، كه بايد گفت اين طور نيست و هيچ تسليمى تا اين جا وجود نداشته است. اين يك حركت سياسى و كار ديپلماسى است…آنچه كه تاكنون مسؤولان محترم – چه آقاى دكتر روحانى و چه آقاى رئيس جمهور و مسؤولان ديگر – حقيقتاً زحمت كشيدند، اين است كه با دقّت و ملاحظه جوانب، كار كرده اند و حواسشان جمع است كه كارى برخلاف مبانى و اصول انجام نگيرد. بنده هم مطّلع هستم و هرجا احساس كنم كه برخلاف ضوابط، اهداف و عزّت ملى و جهت گيرىِ نظام اسلامى كارى انجام مى گيرد، مطمئنّاً نخواهم گذاشت و جلوش را مى گيرم. (پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری ۱۱آبان ۱۳۸۲)

آقای رسایی!
تا کی نقش سوپر حزب اللهی را در این تئاتر خود ساخته بازی می کنید و کی برخی جوانان دلسوز ما باور می کنند که این ژست ظاهری فقط یک نقاب فریبنده برای مقاصد سیاسی است؟

چرا […] مرتب در هر گوشه می نشینید و جوانان مؤمن و بی اطلاع را به خاطر اعتماد کاذبی که به شما دارند از تمامی مسئولین گذشته و حال نظام، دلسرد و دلزده می کنید و نظام اسلامی را در ورطۀ سلطه پذیری و ضعف نمایش می دهید؟ رفتار شما در بهترین حالت این پیام را دارد که رهبری مظلوم است و نمی تواند جلوی این ننگ های پی در پی را بگیرد و از آرمان های انقلاب دفاع کند. بعد در ادامه می گویید:«غربی‌ها در سال ۸۲ بر مواضعشان مقاومت کردند و پیروز شدند و اگر ما امروز مقاومت می‌کردیم بیشتر از اینها که الان داریم، داشتیم.» شما اصلا معنای پیروزی را می فهمید که اینگونه ما را بر خلاف فرمایشات صریح رهبری شکست خورده قضاوت کرده اید؟ پیروزی یعنی اینکه نتانیاهو با خشم می گوید روحانی گرگی است در لباس میش که غرب را بازی می دهد! پیروزی یعنی اینکه با تعلیق داوطلبانه با پنبه سر غربی ها را بریدیم و پروندۀ ما از آژانس خارج نشد و به شورای امنیت نرفت و به سرعت به تکمیل سایت های هسته ای پرداختیم.

با قید داوطلبانه هیچ تسلطی به غرب ندادیم چرا که قانونا هر لحظه می توانستیم کارها را از سر بگیریم و از سویی فرار کنیم که شما هم امتیاز گرفته اید و شرایط ثبات را فراهم سازیم آنهم در زمانی که مسئولان نظام حملۀ امریکا به ایران را قطعی تلقی می کردند و برگزاری رزمایش های بزرگی مانند پیامبر اعظم در دستور کار نیروهای مسلح بود. پیروزی یعنی اینکه ایران بهانه را از کشورهای متخاصم گرفت و به قول رهبری با “ملاحظه جوانب” و یک “کار سیاسی” و”توطئه اى كه از طرف امريكايي ها و صهيونيست ها عليه جمهورى اسلامى طرّاحى شده بود، شكست” مردم و کشور را از یک هزینۀ سنگین فراری دادند و بعد به سرعت سایت ها راه اندازی شد و تعلیق در همان دولت برداشته شد. این برای غرب چه مقاومتی و چه پیروزی بود که شما قائلید حاصل شد؟ لابد پیروزی رفتارهای احمدی نژاد بود که قطعنامه دان غربی ها را پاره کرد و بعد ذلیلانه با پذیرش شکست تمام مشکلات را به گردن تحریم ها انداخت و در نهایت کاری کرد که ماجرای هسته ای از دست وی خارج شود و بگوید: “درباره هسته ای نمی خواهم صحبت کنم که می شد حل شود یا نه فرصت هایی بود یا خیر الان هم مدتی است دحالتی در قضیه ندارم.”(گفتگوی تلوزیونی با مردم تیر ۹۲) لطف کنید حرفی بزنید که آدم های مطلع نخندند.

آقای رسایی!
اگر مذاکرات محرمانه مانده و شما از آن بی اطلاعید پس چرا تسلیت می گویید؟! و اگر از مفاد محرمانۀ آن مطلعید پس چرا همه جا می گویید از دوستان مخفی کرده اند؟ شما در اهواز گفته اید:”این بحث(محرمانه بودن مذاکرات) ۲ حالت دارد یا می‌خواهیم دشمن نفهمد یا دوست نفهمد، اما حالت اول به خودی خود نیست چون داریم با دشمن مذاکره می‌کنیم و علت محرمانه بودن مخفی کردن از دوست است و ما با این توافق ضرر بزرگی کردیم.”

آقای رسایی!
چه کسی گفته معنای دوست، شما و دوستان مغرضتان هستید؟! با خیال راحت بیرون گود نشسته اید و می گویید لنگش کن! در سرای عافیت نشسته اید و دیپلمات های کهنه کار ما را در نبردی سخت بدون تدارکات بدرقه می کنید و برخلاف دستور صریح رهبری آنان را به شدت تضعیف می نمایید در حالیکه به پای شما که می رسد برای یک سفر تفریحی تبلیغی از پس یک انگشت نگاری تحقیر آمیز در سفارت آلمان بر نمی آیید، وقتی شورای عالی امنیت ملی متشکل از معتمد ترین افراد نظام، مطلع هستند. رییس جمهور و تیم مذاکره کننده، مطلع هستند و از همه مهم تر رهبری و مشاوران زبدۀ ایشان، مطلع هستند، لابد چون شما و کوچک زاده مطلع نیستید پس دوستان مطلع نیستند! بماند که قیاس و قضیه ای که چیده اید و به آن استدلال کرده اید در دکان هیچ منطق دانی یافت نمی شود یعنی این نتیجه گیری سطحی که علت مخفی بودن یک چیز است ضرر کردیم!

یعنی هر معامله و مذاکره ای مخفی بود تنها علت آن ضرر است. اصلا احتیاجی نیست علوم سیاسی خوانده باشید از یک بنگاهی یا تاجر خرده پا بپرسید به شما می گوید یک معامله و مذاکرۀ ساده به ده ها دلیل می تواند مخفیانه باشد چه رسد به مذاکرات پیچیده ای که بیش از ده سال طول کشیده است و اقل نتیجۀ افشای موارد ریز آن جنجال آفرینی از سوی تند روهاست از هر طرف و به حاشیه کشاندن مذاکرات از سوی افرادی که از نردبان سیاست فقط پله ای که پایشان روی آن است می بینند!

شما در تحلیل توافق ژنو روی مخالفان ولایت را سفید کرده اید در مورد تشکر رهبری از توافق ژنو همه جا گفته اید: ایران در جریان مذاکرات ژنو تنها با تحقیر روبرو شد و در حقیقت تیم مذاکره کننده ایرانی چیزی را بدست نیاورد تا از آنان تشکر کنیم.(۴ دی ۹۲ مشهد همایش یادوارۀ شهدای فتنه) در جای دیگر گفته اید از توافق چند ساعت گذشته است که روحانی به رهبری نامه می نویسد و رهبری می فرمایند آنچه در نامه مرقوم داشته اید جای تشکر دارد لابد منظور شما این است که رهبری اطلاع ندارند و با تکیه بر نامۀ روحانی فعلا یک پیش قسط برای تشکر می پردازند!

شما حتما شنیده اید که مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه حضرت رسول(ص)(سپاه تهران) گفتند: در روزهای مذاکره رهبر انقلاب تمام دیدارهای عمومی و خصوصی خود را تعطیل نمودند.(خبرگزاری بسیج ۱۸دی ۱۳۹۲) آیا این تعطیلی به معنای زیر نظر گرفتن جدی و دقیق مذاکرات ژنو نبوده است؟ بعد شما با زشتی تمام این گونه وانمود می کنید که رهبری بعد از توافق که تازه ساعاتی از آن گذشته است بخاطر نامۀ آقای روحانی تشکر می کنند یعنی رهبری هنوز نمی دانند که چه چیز مورد توافق گرفته است؟

این ها دفاع از نظام و ولایت است؟ در نظام ولایت فقیه به قول شما و دوستانتان یک توافق تحقیر آمیز صورت گرفته است، هسته ای به تاراج رفته است، هولوکاست هسته ای شده است و از همه بد تر در تیتر یک و درشت تر از همیشۀ آذر ماه نشریۀ شما یعنی ۹ دی، در مورد توافق ژنو تیتر می زنید “جام زهر هسته ای”! بعد هم رهبری از یک توافق به قول شما تحقیر آمیز تشکر نموده اند و با اصرار فرموده اند که “این ها انقلابی هستند”، “هیچ کس نباید آنها را سازشکار بداند”، “در حال عمل به وظیفۀ خود هستند”. یعنی وظیفۀ اینها که رهبری می فرمایند، کوتاه آمدن در حد اعلی در مقابل اجنبی است؟ وظیفۀ اینها انجام قراردادهای تحقیر آمیز در مقابل دشمن است؟ وظیفۀ اینها ایجاد هولوکاست هسته ای و هزاران تهمت و خلاف دیگر است که شما و دوستانتان بی امان در سراسر کشور و از تمام تریبون ها به این تیم سخت کوش نسبت می دهید است؟! وقتی رهبری بارها فرموده اند اجازۀ عبور از خط قرمز را در مورد مذاکرات هسته ای نمی دهند، از نظر شما و دوستانتان تحقیر نظام، هولوکاست هسته ای، قراردادهای ننگین و… برای رهبری جزو خط قرمزها نیستند؟

نخیر آقای رسایی!
برای رهبری که بخاطر برپایی این نظام سخت ترین شکنجه ها را تحمل نموده است که شما آنها را در خوابتان هم ندیده اید خیلی کمتر از این ها خط قرمز است و شما و اطرافیانتان با زیرکی تمام عکس این را همه جا فریاد می زنید. برای روحانی هم که قبل از پیروزی انقلاب روی منبر برای نخستین بار فریاد زد “امام خمینی” و در زبان این ملت آقای خمینی تبدیل به امام خمینی شد کمتر از اینها خط قرمز است اما شما بخاطر اهدافتان حقیقت را واژگون می کنید.

گفته اید: وقتی طرف آمریکایی نمی‌پذیرد پس ما حق غنی سازی نداریم، پس شعار روز ۲۰ فروردین ما باید بشود” انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست اگر آمریکایی‌ها بپذیرند”.

اگر ما منتظر پذیرش امریکا بودیم که به قول خودشان تمام پیچ و مهره های هسته ای تا حالا باز شده بود. ظریف می گوید ساعت ها با پنج بعلاوۀ یک بخاطر دو واژه بحث و دعوا کردم به گونه ای که آنها می گفتند توافق به این مهمی را حاظری بخاطر دو واژه به هم بزنی؟ و پاسخ قاطع من بله بود! والبته در نهایت آنها تسلیم شدند. ما که تمام کارمان را زیرکانه در غالب توافق آورده ایم و پیشاپیش خط قرمزهایمان را مشخص کرده ایم من جمله حق غنی سازی در خاک ایران. شما چرا اصرار دارید عکس آن را تبلیغ کنید؟

آقای رسایی!
چرا در هفته نامۀ ۹ دی تیتر یک می زنید: “توافق ژنو جام زهر”؟
چرا اینقدر به این واژه که زخم دل بچه حزب اللهی های واقعی است علاقه دارید و به زور هر اتفاقی را به آن ربط می دهید؟ بارها در سخنان متفاوت خود از کلمۀ جام زهر استفاده نموده اید. بسم الله بروید سایت مجاهدین خلق تا ببینید تقریبا به اندازۀ شما به به کار بردن این واژه علاقه دارند!

توافق ژنو به دو طیف زخم زده است: تندروهای صهیونیست آمریکایی، تندروهای داخلی که تحمل دیدن موفقیت های تیم جدید را ندارند. وگرنه باقی تقریبا می دانند قصه از چه قرار است و چه راه تنفسی باز شده است و صهیونیسم و دشمنان ما چقدر از این توافق خشمگین هستند و بعضا برای آبروداری می خواهند به آن جهت خود ستایانه ای هم بدهند.

باید پذیرفت که هیچ کس به اندازۀ شما و دوستان زخم خوردۀ شما در دلسرد کردن بچه حزب اللهی ها و لجن پراکنی علیه اقتدار و استقلال نظام که محصول خون هزاران شهید است، به نفع اجنبی کار نکرده است. ما هم به آمریکا بی اعتمادیم، ظریف و روحانی هم همینطور آنها به استادان شما هم درس سیاست و دیپلماسی می دهند، فقط فرقشان با شما این است که در بازی شطرنج سیاست و دیپلماسی بهتر و عاقلانه تر از شما بازی خوانی بلدند و حرکت های بیشتری را پیش بینی می کنند نه اینکه تمام سرمایۀ خویش را در راه مردی از راه رسیده قمار کنند و بعد که دیدند چه باخت بدی کردند به خود بپیچند و بجای پذیرش اشتباه و عذرخواهی با روی بیشتر مزاحم عقلای قوم شوند.