آموزش و پرورش، کارگاه آزمون و خطای مدیران/حاج سعیدی

آموزش و پرورش که در طول سال‎های گذشته همواره در خصوص تامین معیشت فرهنگیان و ارج نهادن به منزلت اجتماعی آنان، دست به گریبان با سایر نهادها و سازمان های دولتی بوده، هیچگاه نتوانسته در این خصوص به پیشرفت ‎های چشمگیری دست یابد. اهمیت آموزش و پرورش مقوله‎ای نیست که بتوان آن را کتمان کرد یا […]

آموزش و پرورش که در طول سال‎های گذشته همواره در خصوص تامین معیشت فرهنگیان و ارج نهادن به منزلت اجتماعی آنان، دست به گریبان با سایر نهادها و سازمان های دولتی بوده، هیچگاه نتوانسته در این خصوص به پیشرفت ‎های چشمگیری دست یابد.
اهمیت آموزش و پرورش مقوله‎ای نیست که بتوان آن را کتمان کرد یا در سایر لایه ‎های اجتماعی و فرهنگی قرار داد و آن را کم‎ اهمیت جلوه داد تا جایی که حضرت آیت ‎الله خامنه‌ای در خصوص اهمیت آموزش و پرورش و نقش فرهنگیان در این وادی فرموده‎اند: نقش «معلمانِ هنرمند و جهادگر و دلسوز» در پیشرفت و تعالی جامعه، از تبدیل خاک به طلا نیز با ارزش‌تر است.
نگاه منطقی و اساس‎گرا به آموزش و پرورش ضامن توفیقات و پیشرفت ‎های اساسی در جامعه خواهد بود البته این نگاه به آموزش و پرورش مختص کشور ما نیست و در مجموعه دگرگونی ‎های اجتماعی قرن اخیر، گرایش شدید به تقویت و احیای آموزش و پرورش آرمان ‎گرا در سایر کشورها نیز بسیار چشمگیر و عظیم بوده است.
در جامعه مدرن امروزی، که اخلاقیات جای خود را به ضد ارزش ‎ها و نا‎هنجاری‎ ها داده است، تنها راه نجات ملت‎ها، پرورش اندیشه و حاکم کردن نظام تفکر در فرد، خانواده و جامعه است. یعنی هر قدر اندیشیدن و تفکر در بین آحاد جامعه نهادینه شود، به مراتب جامعه‎ ای پرشورتر و پویاتر و عاری از جرم و جنایت خواهیم داشت.
فلذا همه ملت‎ها با هر نظام سیاسی و مذهبی، پیشرفته و در حال پیشرفت، توسعه‎یافته یا در حال توسعه، به مساله تعلیم و تربیت توجه ویژه دارند و آموزش و پرورش نسبت به دیگر فعالیت ‎های اجتماعی در مقیاس جهانی از اولویت خاصی بهره‎مند است.
این توجه بیش از اندازه به آموزش و پرورش تصادفی و بی‎دلیل نیست و بر منطقی قوی بنیاد نهاده شده است. دنیای امروز، تربیت، اخلاق و علم آموزی را از نیازهای اولیه زندگی مدرن و آرمانی می‎شناسد و آن را کلید شاهراه جهانی توسعه پایدار می‎داند و این همان منطق قوی آموزش و پرورش است.

آموزش و پرورش و رویکرد جدید

با وجود آشکار بودن نقش و اهمیت آموزش و پرورش در نزد اذهان عمومی و تاکید فرهیختگان و بزرگان مملکت بر اصلاح روند برخورد سلیقه‎ای با آموزش و پرورش و با وجود تلاش‎های برخی مسئولان و دست‎اندرکاران آموزش و پرورش، متاسفانه تاکنون هیچ راهکار اساسی قابل اجرا و منطقی در خصوص احیای اساسی آموزش و پرورش آرمان‎گرا در کشور صورت نگرفته است.
آموزش و پرورش که در طول سال‎های گذشته همواره در خصوص تامین معیشت فرهنگیان و ایجاد منزلت اجتماعی آنان، دست به گریبان با سایر نهادها و ارگان‎های دولتی بوده، هیچگاه نتوانسته در این خصوص به پیشرفت‎های قابل توجه و چشمگیری دست یابد و تمام وزرا در مواجهه با این معضل اساسی، به نوعی مغلوب شده‎اند.
اما در عوض در طی همین سال‎ها چند برابر سایر ادرات و نهاد‎ها، طرح و ایده و سیستم در این وزارتخانه اجرا شد که بسیاری از آنها هنوز از لابلای زونکن ‎ها خارج نشده، بایگانی شدند!

طرح‎های خلق‎الساعه در آموزش و پرورش

در طول این سال‎ها، متاسفانه عده‎ای دانسته یا ندانسته سعی کرده‎اند تغییرات عمده‎ای در زیربنای نظام تعلیم و تربیت کشور ایجاد کنند که بعضا مقاصد، اهداف و بازخورد این اقدامات و طرح‎ها هیچگاه آشکار نشد. تبدیل نظام قدیم به نظام جدید، حذف و احیای مجدد معاونت پرورشی، ایجاد پیش‎دانشگاهی و حذف آن در سیستم جدید، تبدیل شیوه ترمی واحدی به سالی واحدی، اجرای ناقص ارزشیابی توصیفی در مقطع ابتدایی، اجرای طرح ۶-۳-۳، تغییرات اساسی غیرضروری و حذف برخی دروس در کتب درسی، حذف زبان انگلیسی از پایه اول در یک مقطع چند ساله، حذف شرط معدل در مقطع پیش دانشگاهی، تعطیلی پنجشنبه ‎ها و … بخشی از این تغییرات هستند که در بسیاری موارد مجبور به بازگشت به سیستم قبل شدیم.
از طرفی تعدد طرح‎های پیشنهادی باعث شده بسیاری از این طرح‎ها در حد بخشنامه باقی بمانند و در اکثر شهرستان ‎ها به دلیل نبود زیرساخت‎ های لازم حتی مطرح نشوند: طرح خلاقیت، جابربن‎حیان، طرح کرامت، انس با قرآن، طرح سبا، طرح‎های ورزشی شنا، ورزش صبحگاهی، طناب‎زنی، ژیمناستیک، شطرنج، دوومیدانی و بسیاری دیگر از جمله طرح‎ هایی هستند که به جرات می‎توان گفت تعداد زیادی از آنها در شهرستان‎ ها و روستاها اجرا نشده و یا به طور مقطعی و موردی اجرا شده‎اند.
از طرح‎های جدید چه خبر؟!
در حال حاضر نیز پس اعلام طرح رتبه ‎بندی فرهنگیان به طور گسترده به آن پرداخته شد و سپس به طور ناگهانی ستاره اقبالش به افول گرائید، طرح پرداخت حقوق معلمان توسط مدیران مدارس (!) مطرح شده است که با مخالفت فرهنگیان مواجه شده است.
وزیر آموزش و پرورش با طرح بحث سرانه ‎ای شدن بودجه مدارس در پی این است که حقوق معلمان توسط مدیران مدارس پرداخت شود.

طرح پرداخت حقوق معلمان توسط مدیران مدارس چیست؟

«بر این اساس بودجه‎ای که باید برای مدارس هزینه شود در اختیار مدیران مدارس قرار می‎گیرد.
طراح این ایده معتقد است: این کار افزون بر اینکه موجب افزایش انگیزه مدیران می ‎شود، هزینه کرد مدیران نیز متناسب با نیازهای مدرسه خواهد شد. آموزش و پرورش سعی کرد تا این طرح در بودجه سال ۱۳۹۳ گنجانده شود اما نمایندگان عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ضمن مخالفت با اجرای سراسری این طرح، تصویب کردند تا تنها در نیم درصد مدارس این طرح به صورت آزمایشی اجرا شود.
اجرای سراسری طرح سرانه‎ای شدن بودجه مدارس شعار و مانور تبلیغاتی است و اجرای این طرح در آموزش و پرورش به فربه‎تر شدن این دستگاه می‎انجامد»
در واقع تعدد طرح‎های پیشنهادی در آموزش و پرورش این باور را در ذهن انسان تداعی می‎کند که مسئولان رده بالای آموزش و پرورش در حال نوعی رقابت در اجرای طرح و پروژه‎های خلاقانه و جدید هستند که با تغییرات اساسی در رده‎های مدیریتی باید طرح‎های قبلی را کنار بگذارند و طرح‎های جدیدی پیاده کنند!

نظرخواهی از فرهنگیان

نکته ‎ای که در این سال ‎ها در ارائه پیشنهاد یا اجرای طرح ‎های جدید، مغفول مانده است نظرخواهی از مجریان اصلی بسیاری از این طرح ‎ها یعنی جماعت معلم است.
در طول این سال‎ها هیچگاه از معلمان در خصوص برنامه ‎های مختلف نظر خواهی نشد. آیا شایسته نیست در مطرح ساختن یا اجرای برخی طرح‎ها از نظرات معلمانی که سال ‎ها با گوشت و پوست خود مشکلات دانش آموزان را از نزدیک درک کرده‎اند و به آنها وقوف کامل دارند، استفاده کنیم؟ آیا محترم شمردن نظرات فرهنگیان نوعی احترام و پذیرش خرد جمعی و تشریک مساعی که مسئولان روی آن حساسیت خاصی دارند، محسوب نمی‎شود؟ امید است در آینده از نظرات فرهنگیان نیز در ارائه طرح ‎های جدید استفاده شود.

سخن آخر؛

دلایل اجرای چنین طرح ‎های پرهزینه و پرفشار از نظر مالی و روانی در آموزش و پرورش که در خوش‎بینانه‎ترین شرایط، باید با گرفتاری ‎ها و کمبودهای جدی دست و پنجه نرم کند، مشخص نیست.
آنچه مسلم است این است که با اجرای نمایشی طرح‎ های مختلف، تحّولی در نظام آموزشی کشور حاصل نمی‎شود و برای نیل به اهداف بلند مدت و مطابق با ارزش ‎های دینی و متعالی نظام، علاوه بر برنامه ‎ریزی مستمر و کارشناسی شده، باید از ابزارهای لازم نظیر استفاده از تکنولوژی و فناوری‎ های آموزشی نوین، استفاده از تجارب سایر کشورها، به کارگیری وسایل کمک آموزشی، آموزش معلمان به منظور بالابردن تخصص و توان علمی، استفاده از نظرات و تجارب فرهنگیان، بالابردن انگیزه در فرهنگیان، جدی گرفتن آموزش خانواده، تدوین نظام ارزشیابی مستمر به جای حذف یا کمرنگ کردن نظام ارزشیابی و … استفاده کرد.
در غیر این صورت با کم و زیاد کردن پایه‎ های تحصیلی، پرداخت حقوق معلمان از سوی مدیران، تغییر در حجم کتب درسی و اجرای طرح‎ های ضربتی چیزی عاید دانش آموزان ما نخواهد شد و تنها چیزی که مشهود است فشار مضاعف بر فرهنگیانی است که فقط کم مانده دولت اعلام کند فرهنگیان باید حقوق خود را از والدین بچه‎ها دریافت کنند! آیا مدیران بجای مشغول شدن به تولید انواع و اقسام بخشنامه و طرح اندکی بفکر منزلت معلمان و یا حداقل پرداخت مطالبات چند ساله آنها باشند؟