در باب اهمیت تاریخی انتخاب دکتر پزشکیان – ۳
۱- وقتی که یک سیاستمدار برای کسب یا حفظ قدرت، از مرزهای اخلاق عبور میکند، بدین معناست که پایبندی به ارزشهای اخلاقی را باعث از دست دادن قدرت میداند. در رهیافتِ ماکیاولیستی به سیاست، اخلاق از سیاست جدا میشود و اجازۀ حضور به اخلاق درعرصۀ سیاست داده نمیشود. موضع ماکیاولی دراین باره قابل فهم است، […]
۱- وقتی که یک سیاستمدار برای کسب یا حفظ قدرت، از مرزهای اخلاق عبور میکند، بدین معناست که پایبندی به ارزشهای اخلاقی را باعث از دست دادن قدرت میداند. در رهیافتِ ماکیاولیستی به سیاست، اخلاق از سیاست جدا میشود و اجازۀ حضور به اخلاق درعرصۀ سیاست داده نمیشود. موضع ماکیاولی دراین باره قابل فهم است، زیرا او با تأمل در “سیاست واقعی” یا در “سیاست آنگونه که در جهان هست” به این نتیجه می رسد که التزامِ شهریار به فضیلتهایِ اخلاقی، قدرت او را به خطر میاندازد و به رقیبانش فرصت میدهد او را از مسند قدرت پایین آورند.
براین اساس، در عصرمدرن از سیاست “اخلاقزدایی” میشود.
۲- با اینحال هرگزنمی توان گفت که سیاست توانسته است از جامعۀ انسانی هم اخلاقزدایی کند. در حالت حدّی، همین اخلاقزداییِ کامل از سیاست است که ارتکابِ جنایتهایی مانند کشتار بی سابقۀ مردم غزه را برای سیاستمداران صهیونیست تسهیل میکند. اما، موجِ نفرتِ همگانی در میان مردمان آزادۀ جهان، حاکی از اصالت اخلاق در سرشت انسان است. صحنۀ نزاع میان ارتکاب جنایتهای بی سابقه وابراز انزجار مردم کشورهای مختلف دنیا ازاین جنایتها، تضاد میان سیاست مدرن واخلاق انسانی را به نمایش میگذارد.
۳- سیاستمداران عصر مدرن، در تلاش برای مشروعیت بخشیدن و پنهان کردن سرشت غیراخلاقی سیاستورزی خود با هدف فریب افکار عمومی ملتها، به اختراع مصلحتهای اخلاقی برتری می پردازند تا بدینگونه به اعمال غیراخلاقی صبغۀ اخلاقی ببخشند، وبه این ترتیب اعمالی که از دید عموم انسانها، غیراخلاقی و جنایتبار منظور میشوند، با طرح این مصلحتها، عین اخلاقمداری تلقی گردند.
۴- به عنوان یک بحث آشنا، اندکی در موضوع رابطۀ “هدف و وسیله رسیدن به هدف” تأمل می کنیم. به گواهی تاریخ سیاسی عصر مدرن می توان گفت که غالباً سیاستمداران برای نیل به هر هدف والای مزعوم، تمسک به هر وسیله ممکن را روا میدارند. در سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت میان هدف و وسیله موضوع مباحثههای جدی میان اندیشمندان طیفهای مختلف بود. پرسش این بود که آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟
۵- نظریه پردازان انقلاب اسلامی در برابر پرسش فوق قاطعانه جواب منفی دادهاند. تقریرموضع آنها به اختصار چنین است: هدفی که با معیارهای اخلاقی سازگار و منطبق باشد، به هیچ روی با وسیله غیر منطبق با معیارهای اخلاقی قابل وصول و حصول نیست. حتی مقاصد عالی هرگز نباید توسل به روشها یا وسایل مغایر با اخلاق را برای ما مباح و روا سازند؛ تا چه رسد به مقاصد غیر مطلق و بحثانگیز فردی یا گروهی.
امام علی (ع) ، پیروزی به وسیله شر را عین شکست میداند:” الغالِبُ بالشّرِّ مَغلوبٌ”.( نهج البلاغه، حکمت ۳۲۷).
باری؛ چنین بود که با وقوع انقلاب اسلامی، این باور در اذهان شکل گرفت و تقویت یافت که در عصراخلاقزدایی از سیاست، پدیدهای رخ نموده است که بازگشت ارزشهای اخلاقی به عرصۀ سیاست را درنقطهای ازجهان نوید میدهد. اندیشمندانی نظیر میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، درجستجوی بازگشت ارزشهای اخلاقی و معنویت به سیاست به ایران آمدند تا از نزدیک لحظۀ تاریخی بازگشت اخلاق را دریابند و تا “مدّعا” و “محتوا”ی ملت ایران را در آن لحظه مقایسه کنند. مُدّعا یعنی چیزی که این ملت در باره خود میگوید. محتوا یعنی آنچه این ملت در درون نهفته دارد.
پس، انقلاب اسلامی نه فقط مُنادی رفع تضاد دین با سیاست بلکه منادی رفع تضاد اخلاق با سیاست نیز بود. اما آیا رفع تضاد میان اخلاق و سیاست امکانپذیر است؟ التزام عملی ما به سیاستورزی در چارچوب قواعد اخلاقی، امکانپذیر بودنِ پیوندِ میان سیاست و اخلاق را اثبات خواهد کرد، زیرا بهترین دلیل برای امکانپذیر بودن امری، وقوع آن است. پس ما بطور پیوسته خود را در معرضِ داوریِ تاریخ و مردم جهان قرار دادهایم و آزمون سختی را میگذرانیم: “آزمونِ سنجشِ نسبتِ میان مدعای ما و محتوای ما”. راه سرافرازی در این آزمون سخت، اثبات مطابقت مدعا و محتوای ماست. اصالت بخشیدن به اخلاق، شرط لازم صدق مدعای ماست. زیرا رفع تضاد اخلاق با سیاست از ارکان اصلی و جوهری مدعای ما بوده است.
۶- کمتر از یک هفته به انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری باقی است. با تأمل در شرایط، سوابق، مواضع و عملکرد کاندیداهای ریاست جمهوری، بدلایل متعدد و روشن، آقای دکتر پزشکیان را نزدیکترین فرد به دیدگاهی میدانم که در اندیشۀ بازگشت اصول ناب اخلاق و ارزش های اخلاقی به عرصۀ سیاست و مدیریت اجرایی کشور است.
انتخاب ایشان فرصت و تلاشی است برای گسترش رویکردهای اخلاقی در مدیریت اجرایی کشور. در سایۀ این دیدگاه است که سخن از تبعیض گفتن، اعتراض به بیعدالتی در مدیریت امور، اعتراض به برخوردها و برخورداریهای ناروای عدهای اندک، صرفاً بدلیل انتساب آنها به فلان دسته یا جناح سیاسی و …… زمینۀ مناسبی برای طرح و رسیدگی مؤثر خواهد یافت.
روشن است که دیدگاه یاد شده، نقطه مقابل دیدگاهی است که چندان نشانی از دغدغۀ واقعی و ملموس در خصوص حاکمیت و اصالت بخشیدن به اخلاق در عرصه سیاست ندارد.
فاضل عبیات- دوم تیرماه ۱۴۰۳
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰