بازماندگان عاشورا ؛ عقیله ی مدینه بر مسند  نقادی شعر

مهری کیانوش راد : بانوی شعر و ادب ، دختر حسین بن علی،  سکینه معروف به عقیله ی مدینه  می باشد‌. نام او آمنه ، امینه یا امیمه ، که از جانب مادرش رباب بنت امروالقیس ملقب به سکینه شد‌ مادرش همسر محبوب حسین بن علی که همراه با دخترش در کربلا حاضر و یک […]

مهری کیانوش راد : بانوی شعر و ادب ، دختر حسین بن علی،  سکینه معروف به عقیله ی مدینه  می باشد‌. نام او آمنه ، امینه یا امیمه ، که از جانب مادرش رباب بنت امروالقیس ملقب به سکینه شد‌
مادرش همسر محبوب حسین بن علی که همراه با دخترش در کربلا حاضر و یک سال  بعد از عاشورا  به همسر محبوبش واصل شد .سکینه در واقعه ی عاشورا با وجود سن کم،  با روحیه ای قوی ، آرامش خود را از دست نداد و تا سن ۷۰ سالگی،  سال ۱۱۷ قمری زندگی کرد.

آبشخور فصاحت او،  دریای مواج فصاحت و بلاغت خاندان پاکش ، علی علیه السلام و عمه اش  زینب ، بزرگ بانوی کربلا و عقیله ی بنی هاشم است .از مادرش ، رباب بنت امروالقیس،  اشعاری در وصف حسین بن علی به یادگار مانده است.[ با امروالقیس شاعر که یک قرن قبل از اسلام زندگی کرده است ، نباید اشتباه بشود.]به اشعاری که از او به یادگار مانده است ،اشاره می شود :

«اِنَّ الَّذی کانَ نوُراً یُسْتَضاءُ بِهِ
بِکَرْبَلاءَ قَتیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ
سِبْطَ النَّبِیِّ جَزاکَ اللَّهُ صالِحَهً
عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرانَ الْمَوازینِ
قَدْ کُنْتَ لی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ
وَ کُنْتَ تَصْحَبُنا بِالرَّحِمِ وَ الّدینِ
مَنْ لِلْیَتامی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ
یَعْنی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکینٍ
وَ اللَّهِ لا اَبْتَغی صِهراً بِصِهْرِکُمْ
حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطّینِ»

“حسین که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شده و بدون دفن افتاده است. ای فرزند پیامبر! خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد. حسین جان! تو برای من به منزله کوه محکمی بودی که به تو پناه می‏آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می‏کردی.بگو ببینم بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟

ای همسر عزیزم! (تو آن چنان در دل من جای گرفته‏ای) که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی‏کنم، و بغیر از حسین‏دل به کسی نبندم تا زیر خاک‏ها دفن شوم.”بانو رباب بعد از حسین بن علی،  به شعر خود وفادار و با مرد دیگری ازدواج نکرد.از نکات جالبی که در باره ی سکینه، عقیله ی مدینه آمده است ، تسلط او بر شعر و شعر شناسی او است.سید مومن شبلنجی شافعی در نورالابصار می گوید: ” سکینه از جمال و ادب و فصاحت بهره ای بزرگ داشت ، اقامتگاه او محل تجمع شعرا و اهل ادب بود.

ابوالفرج اصفهانی در کتاب الاغانی در باره ی او می گوید:” سکینه در غریزه ی بلاغت و ملکه ی فصاحت نصیبی عظیم داشته، از سخن سنجی و شعرشناسی که آن را صنعت نقد شعر می گویند ، از اساتید زمان بود .شعرا و بزرگان اهل سخن اشعار  خود را به او عرضه می کردند  و با نظرات انتقادی او قانع می شدند.

شعرا به خانه ی او می آمدند و سکینه از پشت پرده و گاه به وسیله ندیمه ی خود که از شاگردان بر جسته ی او نیز محسوب می شد ، با  شعرا و شعر آنها مرتبط می شد ، با دادن پاداش آنها را تشویق به سرودن اشعاری  بهتر می کرد، به خصوص کسانی که در باره ی شهدای کربلا شعر می سرودند، از الطاف خاص او برخوردار می شدند.”

در برخی از روایات تاریخی آمده است که روزی فرزدق ، کثیر غره ، نصیب و جمیل که از شعرای بزرگ زمان خود بودند، به خانه ی او رفته و اشعار خود را برای نقد به خدمتکار او دادند، تا از نظرات او باخبر شوند ، سکینه ایراد شعری هریک را بیان کرد ، اما ناامیدشان نکرد و به هرکدام پاداشی داد ، اما از جانب سکینه برای ” جمیل” پیامی ویژه آورد و به او گفت : بانوی من برایت سلام ویژه دارد و خواهان دیدار توست ، هنگامی که این اشعار تو را در باره ی کربلا شنید که می گویی:

فیالیتنی هل ابیتن لیله بواد القری انی اذا سعیدا
لکل حدیث بینهن بشاشه و کل قتیل بینهن شهید

تو حدیث ما را به جمله خاص بشارت داشتی و کشته شدگان ما را شهید خواندی. افسانه سرایی های بسیاری در باره ی ارتباط او با شعرا در تاریخ آمده ، که غیر قابل قبول هستند.

به طور مثال ماجرایی  که به عمربن ابی ربیعه  شاعر خوش سخن و محبوب زنان ذکر شده  است ، هرچند واقعیت تاریخی دارد ، اما مربوط به سکینه نیست. به گفته ی علامه شنقیطی این داستان در باره ی سُعدی (سُعیده مصغر سعدی ) ، دختر عبدالرحمان بن عوف است.مخالفت با حکومت اموی:

بعد از کشته شدن همسرش مصعب بن زبیر عبدالملک بن مروان از او خواستگاری کرد و جواب رد شنید.در آن زمان به فرمان معاویه سب علی علیه السلام بعد از نماز ادامه داشت .سکینه به همراه عده ای از زنان در مجلس ” ابن مطیر خالدبن عبدالملک حارث بن حکم ، سب کننده قرار می گرفت ، هرگاه ابن مطیر به سب علی می‌پرداخت،  او و همراهانش هم صدا با هم ، ابن مطیر را سب می کردند.

بعد از وفات سکینه فرماندار مدینه اجازه ی دفن نداد ، تا خودش برای نماز بیاید .تصمیم داشتهوای گرم مدینه باعث فساد و بوی تعفن و نفرت مزدم از بانویی بشوند ،  که در زیبایی و آراستگی و شعر و ادب ضرب المثل بود ، و با حکومت مروانیان آشکارا مخالفت می کرد.

اما اطرافیان با عود و کافور محیط را معطر  کردند ، شب گذشت و روز بعدپیکی آمد که امیر اجازه ی دفن داده است.دو فرزند منسوب به سکینه هستند ، دختری به نام رباب از مصعب بن زبیر و پسری از عبدالله بن عثمان به نام عثمان .نام هیچکدام در نسب نامه ها نیامده است ، در نتیجه یا باید بپذیریم که در کودکی مرده اند یا سکینه همسری جز پسرعموی خود که در عاشورا به شهادت رسید ، نداشته است. نمونه ای از شعر او در عاشورا، هنگام شهادت پدر  :

شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی

ای شیعیان ما ، هنگامی که آب گوارا می نوشید،  ما را یاد کنید.هنگامی که داستان غریب و شهیدی را شنیدید بر ما مویه کنید.

برای آگاهی بیشتر ، به کتاب ” زینب(س) احیاگر تشیع” از همین نویسنده ، رجوع کنید.