این صلح کم از آن قیام نداشت!

علی متقیان :«روزگار امام علی (ع) در کوفه پس از اعلام رأی ناعادلانه و انحرافی ابوموسی اشعری و مخالفت خوارج با حکمیت به سختی می‌گذشت. اختلاف‌هایی که بین مسلمانان بر سر حکمیت پدید آمده‌ بود، از یک طرف و جدا شدن عده‌ای از طرفداران تندرو حضرت در اعتراض به پذیرش حکمیتی که خود بر امام […]

علی متقیان :«روزگار امام علی (ع) در کوفه پس از اعلام رأی ناعادلانه و انحرافی ابوموسی اشعری و مخالفت خوارج با حکمیت به سختی می‌گذشت. اختلاف‌هایی که بین مسلمانان بر سر حکمیت پدید آمده‌ بود، از یک طرف و جدا شدن عده‌ای از طرفداران تندرو حضرت در اعتراض به پذیرش حکمیتی که خود بر امام تحمیل کرده بودند، و آغاز مقابله رسمی خوارج با امام، از سوی دیگر، کار را بر ایشان سخت کرده بود.

از طرفی در دیگر سرزمین اسلامی، معاویه به عنوان خلیفه خودخوانده در شام، علیه حکومت امام علی (ع) توطئه می‌کردند و گروه‌های راهزنان و مزدوران خود را تشویق می‌کرد که کوفه را ناامن کرده و دست به سرقت‌های ایذایی و آتش زدن خرمن‌ها و ضربه‌های اقتصادی و اجتماعی در مقر حکومت امام علی (ع) را ناامن جلوه دهند؛ به صورتی که مردان کوفه دیگر برای اعزام به جبهه آماده نمی‌شدند و دعوت امام را اجابت نمی‌کردند.ناامنی در شهر، حمله به روستاهای اطراف و غارت اموال مردم و سرقت و زورگیری زینت‌آلات زنان توسط عمال معاویه، کار را چنان بر امام سخت کرده‌ بود که فرمود: اگر مردی بشنود که خلخالی را از پای زن اهل ذمه به زور درآورده‌اند، از غصه دق کند بر او هرجی نیست.فضای کوفه پس از نهروان تا شهادت حضرت به دلیل دخالت‌های پنهانی معاویه سخت آشفته بود و امام علی (ع) با این مردم کوفه موفق نشد قصد خود را که به اتمام رساندن کار صفین بود به دلیل کوتاهی‌هایی که از مردم کوفه دید، به نتیجه برساند.

پس از اتمام‌ کار، خوارج نهروان گویا هشت نفر از طرف‌داران این تفکر باقی‌ ماندند و این تفکر را ادامه دادند.‌ از میان جان سالم به‌در بُردگان جنگ نهروان، سه نفر به مکه رفتند و در کنار کعبه با یکدیگر هم‌ قسم شدند که سه نفر از بزرگانی را که برای جامعه اسلامی مشکل ایجاد کرده‌اند، در یک زمان از پای درآورند. هر سه، هم‌عهد شدند که در شب نوزدهم ماه رمضان که شب قدر است، هنگام نماز صبح سه نفر را هم زمان ترور کنند: امام علی (ع) در کوفه، معاویه در شام و عمروعاص در مصر. هر سه به کشور مورد نظر حرکت کردند تا صبح نوزدهم ماه رمضان سال ۴۰ هجری با هم عملیات ترور را انجام دهند. ابن ملجم برای انجام ماموریت از پیش تعیین شده، به کوفه آمد و منتظر زمان موعود بود. در روزهایی که در کوفه پرسه می‌زد، با دختری به‌نام قطام آشنا شد. آن دختر شرط ازدواج را از پای در آوردن امام علی (ع) قرار داد؛ خواسته‌ای که ابن ملجم را از قبل با پیمانی به کوفه کشانده بود. مراوده نامشروع ابن ملجم با قطام و اصرارش بر قتل امام علی (ع) موجب شد، شمشیری را که ابن ملجم قصد داشت به‌وسیله آن، به نیت شومش دست یابد، به زهری آلوده کرد که از نگاه و رابطه نامشروع با قطام به شمشیر اضافه شده بود.

صبح نوزدهم رمضان سال ۴۰ هجری هر سه برای انجام ماموریت حاضر شدند. عمروعاص به‌دلیل بیماری به مسجد نیامده بود و فرد دیگری از پای درآمد. معاویه با اصابت شمشیر به ران پایش جان سالم به‌در برد و ابن ملجم شمشیر زهرآلودش را هنگامی که امام سر از سجده برمی‌داشت، بر سر مبارک امام علی (ع) فرود آورد.امام پس از فرود آمدن شمشیر زهرآلود بر سر مبارکش، فرمود: «فزت برب الکعبه» به خدای کعبه رستگار شدم، گویا همان زمان به یاد رسول خدا(ص) افتاد که فرمود رستگار از دنیا خواهی رفت.حضرت را از مسجد به خانه انتقال دادند. وقتی طبیب آوردند تا او را معاینه کند، طبیب پس از انجام معاینات، رو به فرزندان مولا کرد و گفت: شمشیر زهرآلود کار خودش را کرده است و بیمار از این بستر برنمی‌خیزد.

امام در روز بیست و یکم رمضان سال ۴۰ هجری بر اثر زهری که از نگاه نامشروع ابن ملجم به شمشیر اضافه شده بود، به شهادت رسید و او را شبانه و مخفیانه در خارج از کوفه محلی که به آن نجف یا نیجف گفته می‌شد، به صورت مخفیانه در کنار قبر آدم و نوح به خاک سپردند. و به طریقی این کار را انجام دادند که مردم کوفه از محل دفن حضرت آگاهی نداشته باشند.کوفیان پس از شهادت امام علی (ع) به سراغ امام‌ حسن مجتبی (ع) رفتند و همگی با حضرت بیعت کردند و امام حسن (ع) رسما در کوفه خلافت را پذیرفت و به عنوان خلیفه پنجم کار خود را آغاز کرد.

امام حسن (ع) در ادامه اقدامات امام علی (ع) کار مانده زمان پدر را دنبال کرد و تصمیم گرفت کار صفین را ادامه دهد. مردم کوفه را دعوت کرد برای ادامه کار باقیمانده از زمان پدر. مردم کوفه که با بیعت خود امام را به عنوان خلیفه پنجم پذیرفته بودند، دعوت حضرت را پذیرفتند و در محلی در مدائن جمع شدند. شب هنگام تمامی همراهان گرد امام حسن (ع) جمع شدند، هماهنگی های لازم صورت گرفت، سفارشات لازمه از سوی امام بیان شد ‌و همگی دست بیعت دادند تا فردا صبح، پس از اقامه فریضه صبح، به صورت دسته جمعی به طرف صفین محل استقرار معاویه حرکت کنند.

نیروهای بیعت کرده و اعلام آمادگی نموده، برای استراحت به محل‌های مورد نظر حرکت کردند و قرار گذاشتند همگی صبح در محل مورد نظر حضور یابند و پس از اقامه فریضه صبح ،به محل مورد نظر اعزام شوند.امام حسن (ع) صبح برای اقامه نماز به محل اجتماع حاضر شدند و تعداد اندکی برای نماز حضور یافتند، گویا آنطور که مورخین نوشته‌اند ماموران معاویه شبانه به نیروهای امام مراجعه و همه آنها را از فرمانده گرفته تا اعضای داوطلب را تطمیع کرده و به نفع خود خریدند و آنها را از اعزام به همراه امام بازداشتند.این تسلیم در برابر خواسته معاویه و پذیرش وعده‌هایش اولین قدم عهدشکنی کوفیان با امام حسن (ع) بود، امامی که فاصله کوتاهی از بیعت با او گذشته بود. همان‌هایی که چندی پیش رسما با امام بیعت کرده بودند امروز او را تنها گذاشته، مفتون وعده‌های توخالی معاویه‌ای شدند که دیروز حیله او را در جنگ صفین دیده بودند!

هنگام عهد گردهم آیی و اقامه نماز صبح قبل از حرکت فرا رسید. ‌قرار بود همه کسانی که اعلام آمادگی کرده بودند، به موقع حاضر شده پس از اقامه فریضه صبح آماده حرکت شوند. امام حسن (ع) به‌موقع وارد شد، با تعداد محدود همراه مواجه شد، ‌از لشکر عدیده ای که دیشب پیمان بسته بودند! خبری نبود، با تعداد محدودی که حاضر شده بودند به اقامه نماز مشغول شد. در میانه نماز عده‌ای به امام حمله ور شدند و با شمشیر به امام تعرض کردند و هنگام نماز با زدن ضربه ای به پای امام، حضرت را مجروح کردند و خیمه و فرش زیرانداز امام را باخود بردند و تعداد محدودِ حاضر هم به جای کمک و همراهی، فراری شدند.

امام ماند تنها و زخمی، تا اینکه حاکم مدائن که از خاندان ثقفی بود، حضرت را به خانه برد و به درمان حضرت پرداختند.یاران عهد شکن کوفی نه تنها امام خود را یک شبه به تطمیع معاویه تنها گذاشتند و هنگامی که مجروح شد به یاری او نشتافتند، بلکه در برابر تطمیع معاویه که برای تحویل دادن حضرت مبلغ تحریک کننده ای تعیین کرده بود، قصد داشتند امام را تحویل دهند.مردم عهدشکن کوفه با امام این‌گونه رفتار و حضرت را خانه‌نشین کردند.در همین ایام تنهایی امام است که معاویه از بی کسی و تنهایی امام استفاده کرد و پیشنهاد صلح با امام حسن (ع) را مطرح کرد؛ پیشنهادی که معاویه حتی یک درصد هم باور نداشت که مورد تایید امام حسن بن علی (ع) قرار بگیرد، با تمام ناباوری معاویه، حضرت صلح را پذیرا شد.صلح امام حسن (ع) در آن مقطع با وجود این قبیل همراهان کم از قیام امام حسین (ع) با آن یاران باوفا نداشت.قیام امام حسین (ع) در جهت بازگشت دین و اصلاح اسلام جدش بود، این صلح همان اثر را داشت و موجب قوام دین اسلام شد. با این تفاوت که امام حسن (ع) با صلح به موقع و امام حسین(ع) با قیام به موقع اسلام را از دست منحرفین نجات دادند.»