افغانستان با مجوزِ آمریکا، درون سپاری شد

زمان بابادی شوراب : علیرغم داشتن مدرک مهندسی عمران و فوق لیسانس سازه های آبی بدلیل اینکه مدرک فوق لیسانس محیط زیست را هم داشتم، مدتی حکم مدیریت کشتارگاه دام سبک و سنگین شهرداری اهواز به من ابلاغ شد.در کشتارگاه دام اهواز روزانه ۱۵۰۰ راس گوسفند، یکصد راس گاو توسط ۳۰۰ نفر سلاخ و کمک […]

زمان بابادی شوراب : علیرغم داشتن مدرک مهندسی عمران و فوق لیسانس سازه های آبی بدلیل اینکه مدرک فوق لیسانس محیط زیست را هم داشتم، مدتی حکم مدیریت کشتارگاه دام سبک و سنگین شهرداری اهواز به من ابلاغ شد.در کشتارگاه دام اهواز روزانه ۱۵۰۰ راس گوسفند، یکصد راس گاو توسط ۳۰۰ نفر سلاخ و کمک سلاخ، ذبح و با ماشین مخصوص که دارای سردخانه بود، به سطح شهر حمل می شد.

هرکدام از این سلاخ ها و کمک سلاخ ها حداقل سه عدد چاقوی تیز سلاخی همراه خود داشتند، که بیشترشان دارای هیکلی فربه و بزرگ بودند.از این تعداد نفرات تقریباً ۲۵ نفر نیروی شهرداری اهواز و مابقی نیروهای آزاد بودند.شهرداری اهواز در آن زمان حدود ۵۰ میلیون تومان در ماه متضرر بود، چون میزان درآمد شهرداری از کشتارگاه محدود و از عوارض ورود دام ها به کشتارگاه که مبلغ ناچیزی بود، تامین میگردید و درآمدهای جانبی کشتارگاه توسط شهرداری قابل جذب نبود.

کشتارگاه چون با سلامت و وُسع مالی مردم در ارتباط بود، موانع قانونی زیادی برای جبران این خسارت خود داشت.شهرداری اهواز در مقابل سازمان محیط زیست، دامپزشکی، اداره کار، سازمان تامین اجتماعی، سازمان آب و برق، فرمانداری و…میبایست در مقابل اتفاقات کشتارگاه مسئول و جوابگو می بود.به همین جهت پیشنهاد برون سپاری کشتارگاه را تهیه کردیم و پس از آن، کشتارگاه به بخش خصوصی با قیمت خوب واگذار شد و فردی که بعنوان بخش خصوصی کشتار را تقبل کرد، از محل این قرارداد، درآمد هنگفتی را کسب نمود، یعنی جایگاهی که برای شهرداری همیشه ضرر ده بود، بخش خصوصی از عملکرد این مکان سود میکرد و جوابگوی کمتر شخص و سازمانی هم بود.قطعا کشتارگاه اگر طبق اصول اداره می شد، درآمد فراوانی داشت، کما اینکه خیلی از افرادی که در کشتارگاه مشغول بودند و از منابع کشتارگاه استفاده میکردند، هیچگونه عوارضی به شهرداری نمی‌دادند و هرکدام به شکلی سفارش شده بودند.

افرادی که پوست ها را میخریدند، جگرهای احشام را جمع آوری میکردند، نیروهایی که کله پاچه ها را با هزینه کم به قصاب ها میفروختند و دلالهایی که چربی‌های غیرقابل خوراکی را جمع آوری و بجای اینکه به صابون سازی ها بفروشند، به فروشنده ی کالباس و سوسیس میفروختند و احشام داخلی که کاربری دارویی داشتند، بدلیل فقدان دلسوز، در سیستم و امکانات لازم معدوم میگردیدند، باعث ضرر و زیانهای بسیاری در کشتارگاه میشد.

حقیقت:

بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکا و مدت بیست سالی که کنترل افغانستان بدست نیروهای آمریکایی بود، بدلیل اینکه آمریکاییها برای سود بردن از منابع معدنی و ثروتهای موجود در آن کشور به این کشور وارد شده بودند، به همین دلیل همیشه مورد نفرت مردم افغانستان و کشورهای همسایه بودند.بدلیل اینکه این نفرت هزینه های زیاد مادی و معنوی برای آنان داشت و سودی که کسب میکردند، در مجموع ضرر بود و در مقابل سود ناچیزی که با هزینه های هنگفت پرداخت میکردند، هر اتفاقی که در افغانستان می افتاد به گردن نیروهای نظم دهنده آمریکایی بود و از طرف دیگر در مقابل مردم فهیم و پرسشگر خود نمیتوانستند جوابهای مناسب و مورد قبولی ارایه دهند، همچنین توسط سازمانهای مختلف و مردم افغانستان مورد باز خواست قرار میگرفتند،‌ به همین دلیل با نقشه قبلی و توافقات پشت پرده با طالبان و همسایه های صاحب نفوذ، این کشور به اجاره طالبان اصلاح شده در آمد.

این گروه تروریستی، سرزمین افغانستان را برای مدتها اجاره کرده و مدتی رودروی مردم و سازمانهای مختلف قرار می گیرد، چندی با جهان حداقل ارتباط را خواهد داشت و قوانین حقوق بشر را رعایت و در نظر نمی گیرد و مخالفان خود و کسانی که تفکر سیاسی و مهین دوستی دارند، حذف میکنند.طالبان شاید نسل فعلی شان فاقد علم آکادمیک باشند، ولی نسل بعدی آنها یا شاید برخی افراد فعلی آنان با تشکیل دانشگاهی مثل دانشگاه آزاد، پیام نور و علمی کار بردی و… با تمدن آشنا خواهند شد و فرزندان آنها نیز طالب تلمیذ در دانشگاه و زندگی در کشورهای اروپایی و آمریکا خواهند بود و نهایت داستان.

کلام آخر:طالبان اصلاح شده، با سیاست نسبت به حذف آدم هایی که تفکر دارند، در زمان مناسب کم کم به سمت ارتباط با دنیا خواهد رفت.