حاشیه در متن! (نگاهی به وضعیت خاص حاشیهنشینی در شهر اهواز)
امیر انواری : با مطرح شدن روستای ابوالفضل اهواز در زمرهی خبرها و اتفاقات مهم اخیر کشور، بار دیگر موضوع حاشیهنشینی و مدیریت شهری اهواز به عنوان معضلی لاینحل و فراموششده مطرح شده است. روستای ابوالفضل تنها یک نمونهی کوچک از دهها نمونهی دیگر این شهر است؛ مشکلاتی اجتماعی که به معضل تبدیل شدهاند و […]
امیر انواری : با مطرح شدن روستای ابوالفضل اهواز در زمرهی خبرها و اتفاقات مهم اخیر کشور، بار دیگر موضوع حاشیهنشینی و مدیریت شهری اهواز به عنوان معضلی لاینحل و فراموششده مطرح شده است. روستای ابوالفضل تنها یک نمونهی کوچک از دهها نمونهی دیگر این شهر است؛ مشکلاتی اجتماعی که به معضل تبدیل شدهاند و نظر به عدم وجود سیاست و راهکار مناسب جهت رفع عوامل، بحرانآفرین شدهاند؛ بحرانی که روزبهروز و در نقاط مختلف استان خود را نشان خواهد داد.
حاشیهنشینی یکی از پدیدههای موجود در اکثر شهرهای بزرگ جهان است؛ پدیدهای اجتماعی که در هر جا بهوجود آمده عوامل متفاوتی در ایجاد آن سهیم بودهاند. این معضل اجتماعی به شکل کاملا عیان خود را در شهر اهواز بروز داده است. اهواز به عنوان یکی از کلانشهرهای ایران با توجه به توسعهی میادین نفتی، مهاجرین بسیاری را از شهرها و روستاهای دور و نزدیک در قبل و بعد از انقلاب به خود جلب کرده است؛ مهاجرینی که در دایرهی مدیریت اسکان صنعت عریض و طویل نفت گنجانده نشدند و سبب سکنیگزیدن آنها در روستاهای اطراف شهر و یا پیدایش سکونتگاههای جدید و غیرِاستاندارد در اطراف شهر شدهاند. این روند با شروع جنگ و مهاجرت جمع کثیری از ساکنین شهرها و روستاهای مرزی سرعت بیشتری به خود گرفت بهنحوی که مدیریت شهر با اوضاع خاص دوران جنگ به امری غیرِ ممکن تبدیل گشت.
از طرفی با پایانیافتن جنگ انتظار میرفت سیاستهای کلی کشور بهسمت و سوی توسعهی مناطق جنگزده سوق پیدا کند. ولی در عمل و در مصوباتی در شورای امنیت ملی این مناطق بهصورت خاص و استان بهصورت عام جزء مناطق ناامن برای سرمایهگذاری (طبق سخنان محمود احمدی نژاد رئیس جمهور در اولین سفر استانی به خوزستان) در کشور قلمداد شدند و سرمایههای اندک بعد از جنگ بهجای عمران مناطق جنگزده به سایر نقاط کشور گسیل شد. همین امر سبب دائمیشدن این سکونتگاهها در شهر و توسعه نامتوازن آن گردید. بهنحوی که امروزه در مرکز جغرافیای شهر اهواز شاهد وجود محلات کاملا متفاوت از حیث توسعهی شهری و در جوار هم هستیم. منطقه توسعهیافتهی «کیانپارس» در کنار منطقهی «سید خلف»، «زوِیِّه» در کنار «کورش» و «زیتون کارمندی» و جز اینها مثالهای بارز این توسعهی نامتوارن هستند.
از طرفی مدیریت صنعت نفت خود را محدود به محلات خاصی کرده که تعداد محدودی از کارمندان درجهی یک خود را در آنها ساکن کرده است؛ مناطقی کاملا ایزوله که بسیاری از شهروندان اهوازی حتی امکان ورود به آنها را نیز ندارند. نظر به یکهتازبودن نفت در اقتصاد کشور و ارتباط این محصول با امنیت اقتصادی کشور در دهههای اخیر، صنعت نفت طی سالیان فعالیتش تاکنون از عمل به مسئولیتهای اجتماعیاش در ساماندهی به وضع پیشآمده در نتیجهی فعالیتهای صنعتیاش سرباز زده است.
مصادرهی اراضی روستاییان مرزی استان در پی جنگ تحمیلی، عدم عمران شهرها و روستاهای مرزی، انتقال آب سرزمینهای مرزی به مناطق مرکزی کشور و خشکشدن تالابها، انجام فعالیتهای اکتشافی و استخراجی نفتی در تالاب با نیروی غیرِ بومی توسط وزارت نفت تحت عناوین پروژههای بزرگ آزادگان، یاران و جُزاین دو، انتقال مالکیت اراضی کشاورزان حاشیهی کارون به طرحهای توسعهی نیشکر و فراهمنمودن نیروی کار غیر بومی در طرحهای مذکور، تعطیلشدن بسیاری از کارخانجات مطرح استان در پی خصوصیسازی و … تنها معدودی از عوامل متعدد متعلق به سیاستهای غلط و نابهجای کشور در وضعیت پیشآمده در شهر اهواز میباشند.
زمینهای بسیاری در شهر و اطراف شهر اهواز وجود دارند، که نتیجهی اجراشدن ناقص طرح اصلاحات ارضی در این منطقه از کشور است؛ زمینهای کشاورزیای که سالهاست بهصورت غیر رسمی توسط کشاورزان روستاهای اطرافشان کشت میشدهاند، امّا نظر به اجراشدن ناقص طرحها در رژیم سابق به دست تعدادی از کارداران نظام سابق افتاده بود؛ زمینهایی که بعد از انقلاب اسلامی و با هدف حمایت از قشر مستضعف به دست بنیاد مستضعفان سپرده شد. این زمینها در بسیاری از موارد به فروش گذاشته شد و هماکنون قسمتی از شهر بهحساب میآیند و برخی دیگر همانند روستای ابوالفضل در بلاتکلیفی ماندهاند. مجموعه عوامل فوقالذکر و نظر به عدم خدمات رسانی فنی و اجتماعی و کنترل ساختوساز در این مناطق توسط شهرداری سبب شده این معضلات به بحران تبدیل شوند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰