دلالان ….!

حبیب عبادی فخر : در بازار دلار و سکه آنانکه بیشتر سر وصدامی کنند ، کارکشته ترند و در مرکز جمعیت اند ،عده ای هم که تازه کارند ، در گوشه ای و بافاصله از پیشکسوتها درس دلالی را فرا می گیرند.نطق های آتشین در صحن مجلس دلالان ، مصداق همان خر کردن است که این دلالان جهت داغ کردن تنور دلالی در سالهای آخر دوره ی اشتغالشان باصدای بلند سر می دهند و جارچیانشان به انواع حیل و حقه ها وبه شکرانه ی رسانه های مجازی و اپلیکیشن های مختلف ، کارگردانیش می کنند و در قالب کلیپ های صوتی و فیل های کوتاه و بلند و آنهم بالاجبار به سمع و نظر مخاطبین می رسانند.
در سال اول ، بازی دلالی را خوب یاد می گیرند

انها خوب یاد می گیرند که چگونه امضاء جمع کنند و این امضاءها را به دلار و سکه بدل سازند و سکوت اختیار کنند.پرسشهایی که باید از و-ز-ر-ا-ء(حروف مقطع اختلاسگران)(بهرحال حرمت و آبرویشان باید حفظ شود) پرسیده شوند،پرسیده نمی شود.در عوض مدیرکلی ،رئیس اداره ای و در بعضی جاها معاون مدرسه ای را جهت جمع کردن دلارهای بیشتر در دوره ی بعد ،بر مردم تحمیل می کنند.شایسته سالاری شعار است

شاخص ها بصورت غیرواقعی، روی کاغذ های ابر وباد ، جاخوش می کنند.یکسال دوره ی آموزش و فراگیری معامله ودلالی وسه سال کسب درامد خالص ،سه سال زمان کمی نیست ،این زمان آنقدر کافیست که می توانی جیب ، ببخشید جیبهای ایل وتبار و طایفه ات را هم پر از سکه کنی پزشک هم که باشی فوق تخصص هم که باشی ، مهندس هم که باشی وسوسه می شوی که دلال شوی هیچ کاری بهتر و درآمدی بیشتر از دلالی وحق السکوت گرفتن و معامله با اعتماد مردم نیست.بعد از چهارسال گونه هایت کمی به رنگ برف وخون می شوند و سایز شلوارت دو شماره بیشتر وگاهی دوشلواره می شوی شاید هم خوش اشتها باشی وشلوارهای رنگی بیشتری چشمت را بگیرند (الله اعلم) بعدچهارسال هم شرکت نفتی ،سفارتی ،وزارتی می تواند جای گرم و نرمی باشد.آهای مردم آهای ملت دلم برای اینهمه بی وفایی و به صلابه کشاندن اعتمادتان کباب می شود.راستی در چهارسال ، کباب هم جای کتاب را می گیرد ولی با این وجود مدرک ارشدت ، دکترا می شود.